۲۰۲۳.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى :دشمنان ، پيش آمدند تا به گرد خيمه ها حلقه زدند . شمر بن ذى الجوشن نيز با آنها بود . او گفت : به درون خيمه ها برويد و جامه ها و متاعشان را بگيريد .
مردم ، وارد شدند و هر چه در خيمه ها بود ، برداشتند ، تا جايى كه گوشواره امّ كلثوم ، خواهر حسين عليه السلام را هم گرفتند و گوشش را دريدند . حتّى جامه رويينِ زنان را به زور مى كشيدند و مى بردند .
قيس بن اشعث ، قطيفه اى را برداشت كه حسين عليه السلام بر روى آن مى نشست . او از اين رو ، «قيسِ قطيفه» ناميده شد . همچنين ، مردى از قبيله اَزد به نام اسود ، كفش هاى ايشان را برداشت و سپس مردم به سوى وسايل زنان و اسبان و شترها رفتند و آنها را به تاراج بردند .
۲۰۲۴.المناقب ، ابن شهرآشوب :شمر ، متوجّه خيمه ها شد و آنچه را يافتند ، تاراج كردند و حتّى گوش امّ كلثوم براى [بردنِ ]گوشواره اى ، پاره شد .
۲۰۲۵.تاريخ الطبرىـ به نقل از حميد بن مسلم ـ: به على بن الحسين ، علىِ كوچك تر [از على اكبر ]رسيدم . او بيمار بود و در بستر افتاده بود . شمر بن ذى الجوشن ، با پيادگانِ همراهش رسيد . آنان گفتند : آيا اين را نكشيم؟
من گفتم : سبحان اللّه ! كودكان را بكشيم؟! اين ، يك بچّه است .
پيوسته اين ، كارم بود و هر كس را كه مى آمد ، از او دور مى كردم ، تا آن كه عمر بن سعد آمد و گفت : هيچ كس وارد خيمه اين زنان نشود . كسى به اين جوان بيمار نيز كارى نداشته باشد . هر كس كه چيزى از وسايل اينان برداشته ، به ايشان برگرداند .
امّا به خدا سوگند ، كسى چيزى بر نگرداند .
على بن الحسين عليه السلام به من فرمود : «خير ببينى ، كه ـ به خدا سوگند ـ خداوند ، شر را با سخن تو ، از من دور ساخت!» .