۱۹۴۱.مثير الأحزان :زُرْعة بن اَبان بن دارِم گفت : ميان او و آب ، مانع شويد .
سپس تيرى به سوى امام عليه السلام انداخت كه بر گلويش نشست . امام عليه السلام گفت : «خدايا ! او را تشنه بميران و هيچ گاه ، او را نيامرز» .
براى امام عليه السلام نوشيدنى آوردند ؛ امّا خونريزى ، مانع نوشيدنش شد . امام عليه السلام ، خون [ گلويش ]را مى گرفت و به سوى آسمان مى پاشيد .
۱۹۴۲.الثقات، ابن حبّان :عبّاس عليه السلام و برادرش [ حسين عليه السلام ] براى آوردن آب ، چاره جويى كردند . عبّاس عليه السلام مَشك كوچك آبى را آورد و به حسين عليه السلام داد . هنگامى كه حسين عليه السلام خواست از آن مَشك بنوشد ، تيرى آمد و در گلويش نشست و نگذاشت كه حسين عليه السلام آب بنوشد . شمشيرها ، او را در ميان گرفتند تا به شهادت رسيد .