۱۸۶۴.تاريخ الطبرىـ به نقل از هشام ـ: عبد اللّه بن مسلم بن عقيل بن ابى طالب ـ كه مادرش رُقَيّه ، دختر على بن ابى طالب عليه السلام بود و مادر رُقَيّه ، اُمّ ولد (كنيز) بود ـ ، به وسيله عمرو بن صَبيح صُدايى ، كشته شد . نيز گفته شده است كه اُسَيد بن مالك حَضرَمى ، او را كُشت .
۱۸۶۵.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو مِخنَف ـ: مختار ، همچنين عبد اللّه شاكرى را به سوى مردى از قبيله جُنَّب ، به نام زيد بن رُقاد فرستاد كه گفته بود : من ، جوانى از آنها ( خاندان حسين عليه السلام ) را با تيرى زدم و كف دستش را ـ كه سپرِ پيشانى اش كرده بود ـ ، به پيشانى اش دوختم و نتوانست كفِ دستش را از پيشانى اش جدا كند .
ابو عبد الأعلى زُبَيدى ، براى من (ابو مِخنَف) ، چنين نقل كرد كه : آن جوان ، عبد اللّه بن مُسلم بن عقيل بوده است و هنگامى كه كفِ دستش به پيشانى اش دوخته شده ، گفته است : خدايا ! آنان ، ما را فرو كاستند و خوار داشتند . خدايا ! آنان را بكُش ، همان گونه كه ما را كُشتند ، و خوارشان كن ، همان گونه كه ما را خوار داشتند .
سپس او (زيد بن رُقاد) ، تيرى ديگر به سوى آن جوان انداخت و او را كُشت . [ زيد بن رُقاد ، خود ]مى گفت : وقتى به او رسيدم ، جان داده بود . آن تيرم را كه در شِكمش نشسته و او را از پاى در آورده بود ، بيرون كشيدم و بعد ، تيرِ روى پيشانى اش را آن قدر حركت دادم تا توانستم آن را بيرون بكشم؛ امّا تيغه آن، در پيشانى اش مانْد و نتوانستم آن را بيرون بكشم .