۲۲۴۴.لواعج الأشجان :مورّخان متعدّدى حكايت كرده اند كه خليفه علوى مصر ، [كسى را]به عَسقَلان (شهرى ميان مصر و شام كه اكنون ويران شده است) فرستاد و سرى را كه مدّعى بود سرِ حسين عليه السلام است ، بيرون آورد و به مصر (قاهره) برد و در جايى كه الآن مزارى معروف است ، به خاك سپرد .
آن جا اكنون ، زيارتگاهى است كه آن را گرامى مى دارند و به زيارتش مى روند و كنارش ، مسجدى بزرگ است كه آن را در سال ۱۳۲۱ هجرى ديده ام . مصريان ، زن و مرد ، گروه گروه به زيارتش مى روند و در آن جا ، دعا و گريه و زارى مى كنند و ترديدى در برداشتن آن سر از عَسقَلان به وسيله علويان و دفن آن در مصر نيست ؛ امّا اين كه آن ، سرِ حسين عليه السلام بوده باشد ، جاى ترديد است .
۲۲۴۵.البداية و النهاية :فاطميان ـ كه پيش از سال ۴۰۰ تا پس از سال ۶۶۰ [هجرى] ، سرزمين مصر را در اختيار داشتند ـ ، ادّعا كردند كه سر حسين عليه السلام به سرزمين مصر رسيده و آنها آن را در آن جا به خاك سپرده اند و مزار مشهور كنونى در مصر را بر آن ، بنا كرده اند ؛ بنايى كه پس از سال ۵۰۰ هجرى ، «تاج الحسين» ناميده شده است .
عالمان بزرگ متعدّدى به بى اصل بودن اين مطلب ، تصريح كرده اند و مقصود فاطميان از اين كار ، ترويج نَسَب شريف ادّعايى شان [در انتساب خويش به على عليه السلام]بوده كه در آن ، دروغگو و خيانتكار بودند . قاضى باقِلّانى و عالمان بزرگ ديگر در روزگار حكومت ايشان در حدود سال ۴۰۰ هجرى ، به اين مطلب ، تصريح كرده اند ، همان گونه كه ما همه آن را در جاى خود ، بر مى رسيم ، إن شاء اللّه تعالى! ۱
مى گويم : بيشتر مردم ، مانند هميشه ، اين ادّعا را پذيرفته اند و آن را بازگو مى كنند كه فاطميان ، سرى را آوردند و آن را در جاى مسجد كنونىِ ياد شده ، نهادند و گفتند : «اين ، سر حسين عليه السلام است» . اين خبر ، در ميان مردم ، پخش شد و آنان به آن ، عقيده يافتند ، و البته خدا ، داناتر است!