245
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد هشتم

۷ / ۳

ورود خاندان پيامبر صلّي الله عليه وآله به دمشق

۲۳۴۰.بستان الواعظين :حسين عليه السلام زمانى كه كشته شد ، آب خواست ، ولى به او ندادند و با زبان تشنه ، كشته شد و نزد خدا رفت و خداوند ، او را از نوشيدنى بهشتى ، سيراب ساخت . او را آن چنان ، سر بُريدند و خانواده اش را به اسارت بردند و در حالى سرهايشان باز بود ، با مَركب هاى بدون جهاز و پالان ، حركتشان دادند ، تا وارد دمشق شدند ، در حالى كه سرِ حسين عليه السلام ، در ميانشان بر بالاى نيزه بود . هرگاه يكى از آنان با ديدن سر مى گريست ، نگهبانان ، او را با تازيانه مى زدند . اهل ذمّه ، در بازار دمشق براى تماشاى آنان ، صف كشيده بودند و به صورتشان ، آب دهان مى انداختند تا اين كه بر درِ كاخ يزيد ، متوقّف شدند .
يزيد ، دستور داد تا سر حسين عليه السلام را بر در بياويزند ، در حالى كه خانواده امام عليه السلام در اطرافش بودند . همچنين ، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد كه : هرگاه يكى از آنان گريست ، او را بزنيد .
آنان ، همچنان ماندند ، در حالى كه سر حسين عليه السلام در ميان آنها به مدّت نه ساعت ، در روز آويزان بود . اُمّ كلثوم ، سرش را بلند كرد و سرِ حسين عليه السلام را ديد و گريست و گفت : اى پدر بزرگ (منظورش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود)! اين ، سرِ حبيب تو حسين است كه آويزان شده است .
سپس گريست . يكى از نگهبانان ، دستش را بالا برد و به صورت اُمّ كلثوم زد كه به تمامى صورت او آسيب زد . در دَم ، دست نگهبان ، از كار افتاد .
در همين باره ، اَزْدى مى گويد :
هلاك شدند گروهى سر در گمكه اسيران جنگى شان ، خاندان محمّد صلى الله عليه و آله بود
همان گونه كه منحرفان با گوساله هايشان هلاك شدندو در پى آن ، در دين يهود ، گرفتار لعن گرديدند .
موسى عليه السلام و عيسى عليه السلام ، به محمّد صلى الله عليه و آله بشارت داده بودندكه بر او باد سلام خدا از سوى شب زنده دار!
اى امّت اسلام ، اى امّتى كهخداوند ، هدايت پذيرانِ ما را با پيامبر صلى الله عليه و آله هدايت كرد!
لباس هاى فرزندان پيامبر صلى الله عليه و آله را اگر ببينىكه فرزندان لعن شدگان ، با زور كَنْدند
و در بازار دمشق ، آب دهان به صورتشان انداختند .جانم به فدايشان و هر چه كه دارم!
اى حبيب من! اشك هايم تمام نمى شودو شعله هاى عشقم به حسين ، فروكش نمى كند .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد هشتم
244

۷ / ۳

دُخولُ آلِ الرَّسولِ صلّي الله عليه وآله إلى دِمَشقَ

۲۳۴۰.بستان الواعظين :إنَّ الحُسَينَ عليه السلام استَسقى ماءً حينَ قُتِلَ ؛ فَمُنِعَ مِنهُ ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ ، وأتَى اللّه َ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ ، وذُبِحَ ذَبحا ، وسُبِيَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُكَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاُكُفِ بِغَيرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَينِ بَينَهُنَّ عَلى رُمحٍ ، إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ يَزيدَ ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ، ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ ، وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَالِطموها .
فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام بَينَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ . وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها ، فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام فَبَكَت ، وقالَت : يا جَدّاه ـ تُريدُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ـ هذا رَأسُ حَبيبِكَ الحُسَينِ مَصلوبٌ ، وبَكَت ، فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها ، وشَلَّت يَدُهُ مَكانَهُ .
وفي هذا يَقولُ الأَزدِيُّ :
لَقَد ضَلَّ قَومٌ أصبَحوا في تَلَدُّدِ ۱سَباياهُم فِي الحَربِ آلُ مُحَمَّدِ
كَما ضَلَّ سَعيُ النّاكِبينَ بِعِجلِهِمِفَأَعقَبَهُم لَعنا بِدينِ التَّهَوُّدِ
وموسى وعيسى بُشِّرا بِمُحَمَّدٍعَلَيهِ سَلامُ اللّه ِ مِن مُتَهَجِّدِ
أيا اُمَّةَ الإِسلامِ يا اُمَّةَ الَّذيهَدَى اللّه ُ مِنّا بِالنَّبِيِّ كُلَّ مُهتَدِ
وثَوبٌ لِأَبناءِ النَّبِيِّ فَلَو تَرىبَنُو اللَّعنِ إذ عَنَوا لَهُم بِالتَّهَدُّدِ
بِسوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ وُجوهَهُمفِداءٌ لَها نَفسي وما مَلَكَت يَدي
فَما جَرى دَمعي يا حَبيبي بِناضِبٍولا زَندُ وَدّي لِلحُسَينِ بِمُصلَدِ ۲ ۳

1. التَّلَدُّدُ : التلفّت يمينا وشمالاً تحيّرا (النهاية : ج ۴ ص ۲۴۵ «لدد») .

2. صَلَدَ الزَّنْدُ : إذا صوّت ولم يخرج نارا (الصحاح : ج ۲ ص ۴۹۸ «صلد») إشارة إلى عدم قطع الودّ والمحبّة .

3. بستان الواعظين : ص ۲۶۳ ح ۴۱۹ نقلاً عن كتاب التعازي والعزاء .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد هشتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3810
صفحه از 436
پرینت  ارسال به