229
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد هشتم

دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد هشتم
228

راه سوم : راه كناره دجله

دجله ، ديگر رود بزرگ عراق است و آن نيز مانند فرات ، از تركيه سرچشمه مى گيرد ؛ امّا از شام نمى گذرد و درگذشته ، براى رفتن به شمال شرق عراق ، از مسير كناره آن ، استفاده مى كرده اند . اين راه ، مسير اصلى ميان كوفه و دمشق ، نبوده است و بايد پس از پيمودن مقدار كوتاهى از آن ، كم كم به سمت غرب پيچيد و پس از طىّ مسير نه چندان كوتاهى ، به راه كناره فرات پيوست و از آن طريق ، وارد دمشق شد .
اين مسير را مى توان سه ضلع از يك مستطيل دانست كه ضلع ديگر طولىِ آن را راه باديه و سه ضلع ياد شده آن را : مسافت پيموده شده از كوفه به سمت شمال ، راه پيموده شده به سمت غرب ، و راه پيموده شده به سمت جنوب ـ كه بازگشت به بخشى از مسير پيموده شده قبلى است ـ ، تشكيل مى دهند . از اين رو ، از همه راه هاى ديگر ، طولانى تر است و طول آن ، حدود ۱۵۴۵ كيلومتر است . اين راه را «راه سلطانى» ناميده اند .

چند نكته قابل توجّه

ما دليل روشن و گزارش تاريخى معتبر و كهنى براى اثبات عبور كاروان اسيران كربلا از يكى از اين سه راه ، در دست نداريم و حديثى نيز از اهل بيت عليهم السلام در اين باره به ما نرسيده است . آنچه در دسترس ماست ، برخى نشانه هاى جزئى و ناكافى اند كه به صورت پراكنده ، در برخى كتاب ها آمده اند ، و نيز قصّه پردازى ها و شرح حال هاى بى سند و نامعتبرى كه در كتاب هاى غير قابل استناد (مانند مقتل ساختگى منسوب به ابو مِخنَف) ، آمده و سپس در كتاب هاى ديگر ، تكرار شده اند . ۱ اينك ، نشانه هاى جزئىِ پيش گفته را بررسى مى كنيم :
۱ . در معجم البلدان ـ كه يك كتاب كهن جغرافيايى است ـ در معرّفى بخشى از شهر حَلَب در شام ، آمده است :
در غرب شهر و در دامنه كوه جوشن ، قبر محسن بن حسين عليه السلام است كه گمان دارند وقتى اسيران [كربلا] را از عراق به دمشق مى بردند ، او از مادرش سقط شده است و يا كودكى بوده است همراه آنان كه در حَلَب ، در گذشته و همان جا دفن شده است . ۲
معلوم است كه اين گزارش ، در صورت درستى ، عبور كاروان از راه باديه را نفى مى كند (زيرا حَلَب ، در آن مسير قرار ندارد) ؛ امّا به تنهايى نمى تواند يكى از دو مسير سلطانى (كناره دجله) و يا كناره فرات را تأييد كند ؛ زيرا اين دو راه ، در مسافتى طولانى ، با هم مشترك هستند و منطقه حَلَب ، در مسير هر دو راه قرار دارد .
از سوى ديگر ، به كار رفتن واژه «يزعمون (گمان دارند)» از سوى مؤلّف معجم البلدان ، بر قابل استناد نبودن اين پندار ، دلالت دارد ، بويژه آن كه فرزندى به نام محسن و يا همسر باردارى از امام حسين عليه السلام در وقايع كربلا ، سراغ نداريم و سخنى از آنها در كتاب هاى در دسترس ، نيامده است ، و وجود شهرت محلّى ، بر فرض درستى گزارش ، از حدّ يك عقيده عمومىِ معمولى ، فراتر نمى رود . ۳
۲ . ممكن است برخى بر اساس يكى بودن مسير بردن سرِ امام حسين عليه السلام و حركت كاروان اسيران واقعه كربلا ، با استناد به گزارش ابن شهرآشوب ـ كه به نقل از نطنزى ، به ماجراى برخورد راهب صومعه با سرِ امام حسين عليه السلام ، در منزل قِنَّسرين (در شمال شام) پرداخته است ـ ، ۴ بخواهند عبور از راه سلطانى را اثبات كنند .
پاسخ اين گروه ، آن است كه پيش فرض اين استدلال ، يعنى يكى بودن مسير حركت كاروان اسيران و سرِ مبارك امام حسين عليه السلام ، مسلّم نيست ۵ و اين احتمال ، وجود دارد كه سر را در شهرها چرخانده باشند ؛ امّا اسيران را از راهى كوتاه تر برده باشند . حتّى در برخى اخبار ، آمده است كه سر مطهّر امام عليه السلام را پس از ورود اسرا به شام ، در شهرهاى شام نيز گردانيدند ، چنان كه در شرح الأخبار آمده است :
آن گاه يزيد ملعون ، دستور دارد كه سرِ حسين عليه السلام را در شهرهاى شام و ديگر شهرها بگردانند . ۶
مطابق اين نقل ، اين امكان وجود دارد كه سر مطهّر امام عليه السلام ، پس از رسيدن به شام ، به مناطقى چون موصل و نَصيبين هم ـ كه در راه سلطانى قرار دارند ـ ، رسيده باشد .
از اين رو ، احتمال دارد كه اين گونه حوادثِ گزارش شده ، مربوط به روزگار چرخاندن سر پس از رسيدن اسيران به شام بوده و يا در مسير حركت آنان به سوى شام ، اتّفاق افتاده باشد .
همين احتمال ، در باره مكان هايى كه به «رأس الحسين عليه السلام » موسوم اند ، وجود دارد . ابن شهرآشوب ، در ذكر مناقب امام عليه السلام آورده است :
از فضيلت هاى ايشان (امام حسين عليه السلام ) ، كراماتى است كه از مكان هايى كه به آنها «رأس الحسين عليه السلام » گفته مى شود و از كربلا تا عَسقَلان و در ميان آن دو (موصل و نَصيبين و حَماه و حِمْص و دمشق و جز اينها) قرار دارند ، ديده شده است . ۷
در باره اين مناطق ، علاوه بر اين كه ابن شهرآشوب ، تصريح نكرده كه اسيران يا سر مطهّر ، از آنها گذر داده شده اند ، اين احتمال وجود دارد كه چون ساليان درازى در قلمرو حكومت هاى شيعى يا دوستدار اهل بيت عليهم السلام (مانند : آل حَمْدان و فاطميان) بوده اند ، در آنها به هر دليل يا انگيزه اى (چه واقعيت ، چه يادبود و چه خواب و ...) ، «رأس الحسين» هايى ايجاد شده باشد ، چنان كه رأس الحسينِ موجود در قاهره ، در زمان فاطميان ، ايجاد شد .
افزون بر اين ، ماجراى راهب و سر ، براى برخى مكان هاى ديگر هم ذكر شده كه به دليل بعيد بودن تكرار اين ماجرا ، گزارش ابن شهرآشوب ، ۸ دست خوشِ تعارض مى گردد ؛ زيرا يكى از مكان هاى ذكر شده ، دِيْرى در اوايل راه است ۹ و با قِنَّسرين ـ كه در اواخر راه واقع است ـ ، همخوان نيست .
گفتنى است بر فرض صحّت گزارش ابن شهرآشوب نيز ، گذشتن كاروان اسيران از راه سلطانى اثبات نمى شود ؛ زيرا بخشى از راه سلطانى، با راه فرات ، مشترك است و منطقه قِنَّسرين ، در مسير كناره فرات نيز قرار دارد . البتّه اين گزارش ، در صورت درستى ، عبور از راه باديه را نفى مى كند .
۳ . به گمان ما و بر خلاف آنچه در عصر اخير رواج يافته ، گذشتن كاروان اسيران كربلا از راه سلطانى ، كمترين احتمال را دارد ؛ زيرا دورترين راه است و اساسا راهى نيست كه براى كاروانى كوچك ـ كه به اسارت مى روند ، نه براى گردشگردى ـ ، انتخاب شود . افزون بر اين كه پيموده شدن اين راه ، مدرك معتبرى ندارد و مستند اين قول ، مقتل منسوب به ابو مِخنَف است . ۱۰
از سوى ديگر ، پذيرش عبور از راه طولانىِ سلطانى ، با ماجراى «اربعين» و اين كه اسيران در بازگشت از شام ، در اوّلين اربعين واقعه عاشورا بر سرِ مزار حسين عليه السلام حاضر شده باشند نيز ناسازگار است . ۱۱
ممكن است گفته شود كه قدرت نمايىِ دستگاه حاكم ، اقتضا مى كرده كه اسيران را از درون شهرها عبور دهند و از اين رو ، آنان را از راه سلطانى برده اند ؛ امّا اين دليل با بردن اسيران از مسير كناره فرات نيز سازگار است ؛ زيرا در اين مسير هم شهرهاى مهمّى واقع بوده است . افزون بر اين ، با چرخاندن سرهاى شهدا نيز اين قدرت نمايى به انجام مى رسيده و به چرخاندن گروهى اندك (در حدّ يك خاندان كوچك و متشكّل از چند زن و كودك) ، نيازى نبوده است ؛ زيرا اين كار ، اگر نشانه ضعف حكومت نباشد ، نشانه قدرت آن هم شمرده نمى شود ، بويژه كه دستگاه حاكم ، شجاعت و سخنورىِ امام زين العابدين عليه السلام و زينب كبرا عليهاالسلام و ديگر اسيران را در كوفه ، شاهد بوده است . از اين رو ، سياست ، اقتضا داشته كه اسيران را از بيراهه ببرند و در شهرها نچرخانند .
۴ . بر اساس آنچه گفته شد ، تنها نكته اى كه مى تواند حركت كاروان اسيران از راه سلطانى و يا راه كناره فرات را بر راه باديه ترجيح دهد ، دسترس داشتن به آب رودخانه است كه اين نيز با توجّه به كوچك بودن كاروان و امكان حمل آب با شتر ، چندان وجه استوارى نيست . مؤيّد اين نكته ، عدم ذكر جزئيّات سفر و نبودن گزارشى در باره رسيدن كاروان به شهرها و يا دست كم ، يكى دو شهر مهمّ سرِ راه است ، كه خود ، نشان از پيمودن مسير بيابانى و يا حتّى بيراهه است .
۵ . برخى شواهد كه مى توانند موجب ترجيح راه باديه بر دو راه ديگر گردند ، عبارت اند از :
يك . راه كناره فرات و راه سلطانى ، هر دو ، داراى شهرهاى بسيارى بوده اند و اگر اين راه ها ، مسير حركت اسيران مى بود ، بايستى نقل هايى از مواجهه مردم اين شهرها با كاروانيان يا مشاهده شدن آنان در آن شهرها ، در منابع معتبر مى آمد ـ چنان كه در كربلا و كوفه و شام ، چنين گزارش هايى وجود دارد ـ ، در حالى كه در اين باره ، هيچ نقلى نيامده است . بنا بر اين ، به نظر مى رسد كه مسير حركت اسيران ، از جايى بوده كه كمترين حضور مردمى را داشته كه همان مسير باديه است .
دو . اعتراض هايى كه از لحظه شهادت امام حسين عليه السلام عليه حكومت اُمَوى ، حتّى به وسيله برخى طرفداران حكومت و خانواده جنايتكاران ، انجام يافت و بازتابى كه واقعه عاشورا در كوفه به وجود آورد ، قاعدتا حكومت را از اين كه اسيران و سر مطهّر امام عليه السلام را از مسير شهرها و آبادى هاى پُرجمعيتْ عبور دهند ، باز مى داشت . متن كامل بهايى نيز مؤيّد اين مسئله است :
مَلاعين كه سرِ حسين عليه السلام [را] از كوفه بيرون آوردند ، خائف بودند از قبائل عرب كه غوغا كنند و از ايشان ، باز ستانند . پس راهى [را] كه به عراق است ، ترك كردند و بيراه مى رفتند . ۱۲
سه . سرعت انجام گرفتن كار ، در كارهاى حكومتى ، يك اصل است . لازمه رعايت اين اصل ، گذر از كوتاه ترين و سريع ترين مسير بوده است .

1. از جمله ، ر .ك : طريق الكرام من الكوفة إلى الشام .

2. معجم البلدان : ج ۲ ص ۲۸۴ و ۱۸۶ . اين مطلب ، در بغية الطلب فى تاريخ حلب (ج۱ ص ۴۱۱ - ۴۱۴) ، مفصّل تر آمده است .

3. صِرفِ مطرح بودن يك ماجرا يا انتسابْ در افواه ، بدون اين كه پيشينه روشنى داشته باشد ، نمى تواند اطمينان بخش باشد ، بويژه در گذشته كه ثبت وقايع ، چندان متداول نبوده است و قبور ، معمولاً سنگ نوشته اى نداشته اند و امكان خلط و اشتباه ، بسيار بوده است .لذا گاه قبرهايى در چند جا به يك نفر منسوب شده اند ، نظير آنچه در مورد زينب كبرا عليهاالسلام اتّفاق افتاده است . اين بحث ، دراز دامن است و در اين جا ، تنها به آوردن نمونه اى كه شيخ طوسى در كتاب الغيبة (ص ۳۵۸) آورده ، بسنده مى كنيم : «ابو نصر هبة اللّه بن محمّد ، گفته است : قبر عثمان بن سعيد ، در قسمت غربى شهر بغداد ، در خيابان ميدان و در ابتداى جايى است كه به درب جبله مشهور است ، در قسمت راستِ داخل مسجدِ درب ، و قبر ، در سمت قبله مسجد قرار دارد . رحمت خدا بر او! محمّد بن حسن [طوسى] ، نويسنده اين كتاب ، مى گويد : من قبر او را ـ در جايى كه ابو نصر ، ياد كرده ـ ديدم و در جلوى آن ، ديوارى ساخته شده بود و محراب مسجد ، در آن قرار داشت و در كنارش درى بود كه از آن به مقبره ـ كه در اتاقى كوچك و تاريك قرار داشت ـ وارد مى شدند . ما وارد آن مى شديم و علنى ، آن را زيارت مى كرديم . از زمان ورود من به بغداد ، به سال چهارصد و هشت تا چهارصد و سى و چند ، همچنان بود تا اين كه رئيس ابو منصور محمّد بن فرج ، آن ديوار را خراب كرد و قبر در فضايى باز ، واقع شد و براى آن ، ضريحى ساخته شد و سقفى بر روى آن ، زده شد . هر كس مى خواست ، وارد مى شد و او را زيارت مى كرد و همسايه هاى آن محلّه ، به زيارت قبر عثمان ، تبرّك مى جستند و مى گفتند كه وى ، مرد صالحى بوده است . گاهى هم مى گفتند كه او ، پسر دايه حسين عليه السلام بوده است(!) و از واقعيتِ حال وى ، اطّلاعى نداشتند . اين قبر تا امروز (يعنى سال ۴۴۷) همان گونه هست» . مى بينيم كه گروهى در باره قبر مشخّص عثمان بن سعيد ـ كه يكى از نوّاب خاصّ امام زمان عليه السلام است ـ بحث قبر فرزند دايه امام حسين عليه السلام بودن را مطرح كرده اند ، در حالى كه زمان طولانى اى هم از درگذشت عثمان ، نگذشته بوده است .

4. المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۶۰ .

5. ر .ك : ص ۲۲۵ (نكته) .

6. شرح الأخبار: ج ۳ ص ۱۵۹ .

7. المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۸۲ . در باره «رأس الحسين»هاى موجود در مناطق مورد اشاره و حتّى خارج از اين مناطق و ارزيابى تاريخى آنها ، ر .ك : نگاهى نو به جريان عاشورا : ص۳۵۵ (مقاله «رأس الحسين و مقام هاى آن» ، به قلم مصطفى صادقى) .

8. ر . ك : ص ۹۱ ح ۲۲۵۴ .

9. ر . ك : ص ۹۷ ح ۲۲۵۸ .

10. مقتل الحسين عليه السلام المنسوب إلى أبى مخنف: ص ۱۸۰ .

11. بويژه آن كه اين مقتل ، ماجراهاى مفصّل و زمانبَرى را در ضمن حركت كاروان اسيران ، آورده است .

12. كامل بهايى : ج ۲ ص ۲۹۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد هشتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3801
صفحه از 436
پرینت  ارسال به