۲۳۲۳.الإرشاد :عبيد اللّه بن زياد ، پس از روانه كردن سر حسين عليه السلام ، فرمان داد كه زنان و كودكانِ او را آماده كنند و فرمان داد تا على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام را تا گردن در بند كنند . آن گاه ، آنان را با مُجفِر بن ثَعلَبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن ، در پى سر ، روانه كرد . آنان رفتند تا به حاملان سر رسيدند و على بن الحسين عليه السلام در راه ، كلمه اى با آنان سخن نگفت تا [به شام] رسيدند .
۲۳۲۴.تاريخ اليعقوبى :خانواده حسين عليه السلام و فرزندانش را به سوى شام بردند و سر حسين عليه السلام را بر نيزه كردند .
۲۳۲۵.مقاتل الطالبيّين :خاندان حسين عليه السلام را مانند اسيران بردند . در ميان آنان ، عمر ، زيد و حسن ، فرزندان حسن بن على بن ابى طالب عليه السلام نيز بودند . حسن بن حسن بن على عليه السلام در معركه ، زخمى شده بود و با آنان ، برده مى شد . على بن الحسين عليه السلام ـ كه مادرش اُمّ وَلَد (كنيز فرزنددار) بود ـ ، زينب، عقيله بنى هاشم ، اُمّ كلثوم ، دختر على بن ابى طالب عليه السلام و سكينه ، دختر حسين عليه السلام نيز با آنان بودند .
۲۳۲۶.نور القبس المختصر من المقتبس :هنگامى عبيد اللّه بن زياد ، خانواده و فرزندان حسين بن على عليه السلام را به سوى يزيد بن معاويه مى فرستاد ، گروهى از مردم كوفه ، آنان را بدرقه نمودند . چون به منطقه نجف رسيدند ، براى وداع با آنان ، ايستادند . سپس در اين هنگام ، اُمّ كلثوم ، دختر على بن ابى طالب عليه السلام خواند :
چه پاسخى خواهيد داد ، آن گاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله ، شما را خطاب كند كه :
[واى بر شما!] چه كرديد ، حال آن كه شما ، واپسينْ امّت هستيد
با خاندانم و يارانم و ذرّيه ام
كه برخى اسير و برخى در خون تپيده اند؟!
اين ، پاداش من نيست ، در اِزاى آن كه شما را ارشاد كردم
پس از من ، با خاندانم ، بد رفتارى كنيد .
شاعر شعر ، ابو الاسود است . سپس گفت : «پروردگارا! ما به خود ، ستم كرده ايم؛ و اگر از ما در نگذرى و بر ما رحم ننمايى ، از زيانكاران خواهيم بود» .