۲۵۰۵.تذكرة الخواصّـ به نقل از زُهْرى ـ: وقتى خبر كشته شدن حسين عليه السلام به ربيع بن خُثَيم رسيد، گريست و گفت: آنان ، جوان مردانى را كشتند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آنها را دوست داشت و با دست خود ، به آنها غذا مى داد و آنها را بر روى پايش مى نشانْد.
۲۵۰۶.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمىـ به نقل از مُنذِر ثَورى ـ: نزد ربيع بن خُثَيم بودم كه مردى از نبردكنندگان با حسين عليه السلام كه در كشتن ايشان هم شركت داشت، وارد شد . ربيع [به او ]گفت: شما ، سرهاى آنان را آويزان آورديد .
سپس انگشتش را در زير زبانش گذاشت و گفت: نوجوانانى را كشتيد كه اگر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آنها را مى يافت ، دهانشان را مى بوسيد و آنها را بر دامانش مى نشانْد.
آن گاه ربيع گفت: «خداوندا! شكافنده آسمان ها و زمين! دانا به پنهان و آشكار! تو ميان بندگان ، در باره آنچه آنان اختلاف دارند، داورى مى كنى» .
۲۵۰۷.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة)ـ به نقل از مُنذِر ـ: وقتى حسين عليه السلام كشته شد، بزرگان كوفه ، از جمله ابو بُرده ، گفتند: ما را پيش ربيع بن خُثَيم ببريد تا نظر او را جويا شويم.
آنها را پيش ربيع آوردند و به وى گفتند: حسين ، كشته شد.
ربيع گفت: اگر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارد كوفه شود و در آن جا كسى از خاندانش باشد، بر چه كسى جز آنها وارد مى شود ؟!
بدين گونه ، آنان ، نظر وى را دانستند.