۲۴۸۱.الطرائف:هنگامى كه حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام كشته شد، عبد اللّه بن عمر به يزيد بن معاويه نوشت: «امّا بعد: مصيبتى بس بزرگ و فاجعه اى بس چشمگير است ! حادثه اى بزرگ در اسلام ، رُخ داده و هيچ روزى چون روز حسين نيست».
يزيد به وى نوشت: «اى نادان ! ما به خانه هايى گرفته شده و فرش هايى گسترده شده و بالش هايى چيده شده در آمده ايم و بر سرِ آنها جنگيده ايم . اگر حق با ما بود ، كه براى حقّمان جنگيديم و اگر حق با ديگران بود، كه پدرت ، نخستين كسى بود كه اين را بنياد گذاشت و پيشى گرفت و حقّ اهل حق را به خودش اختصاص داد» .
۱ / ۱۰
عبد اللّه بن عمرو بن عاص ۱
۲۴۸۲.أخبار مكّة ، ازرقىـ به نقل از ابن خَيثَم ـ: عبيد اللّه بن سعد گفت كه با عبد اللّه بن عمرو بن عاص، وارد مسجد الحرام شدند . زمانى كه سپاه حُصَين بن نُمَير، باز مى گشت ، كعبه در حال سوختن و سنگ هاى كعبه در حال فرو ريختن بود . عبد اللّه ايستاد و گريست و جمعيت بسيارى نيز در اطرافش بودند . من به اشك هايش نگاه مى كردم كه سُرمه چشمش را چنان جارى كرده بود كه گويى بر گونه هايش سرهاى مگس ، رديف شده اند .
آن گاه گفت: هان ـ اى مردم ـ به خدا سوگند، اگر ابو هُرَيره به شما خبر مى داد كه شما كُشندگان پسر پيامبرتان پس از او خواهيد بود و خانه پروردگارتان را به آتش خواهيد كشيد، مى گفتيد: «كسى از ابو هُرَيره دروغگوتر نيست ! آيا ما پسر پيامبرمان را مى كُشيم و خانه پروردگارمان را مى سوزانيم؟!» ؛ ولى ـ به خدا ـ ، چنين كرديد. شما پسر پيامبرتان را كشتيد و خانه خدايتان را سوزانديد. در انتظار عذاب باشيد. سوگند به آن كه جان عبد اللّه بن عمرو در دست اوست، خداوند بر شما جامه تفرقه خواهد پوشانْد و سختىِ برخى از شما را بر برخى ديگر خواهد چشانْد.
اين را سه بار گفت و در مسجد ، صدايش را بلند كرد، به گونه اى كه كسى در مسجد نبود، مگر اين كه فهميد كه چه مى گويد، و اگر هم نفهميد كه چه مى گويد، بلند شدن صداى او را فهميد .
عبد اللّه گفت: امر كنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر كجايند؟ سوگند به آن كه جان عبد اللّه بن عمرو در دست اوست، اگر خداوند ، جامه تفرقه بر شما بپوشانَد و عذاب برخى از شما را بر برخى بچشانَد [ ، رواست] . دلِ زمين (قبر) ، براى كسى كه بر روى زمين است و امر به معروف و نهى از منكر نمى كند ، بهتر است !