۲۶۹۲.الكافىـ به نقل از معاوية بن وَهْب ـ: از امام صادق عليه السلام اجازه ورود خواستم . به من گفته شد: وارد شو.
من وارد شدم و ديدم كه ايشان در حال نماز گزاردن در جايگاه نمازش در خانه اش است. نشستم تا نمازش را به پايان رساند . شنيدم كه با پروردگارش چنين راز و نياز مى گفت: «اى آن كه ما را بر كرامت و وصايت، مخصوص گردانيدى و به ما وعده شفاعت دادى و علمِ گذشته و آينده را به ما عطا فرمودى و دل هاى مردم را به سوى ما، متمايل نمودى! مرا بيامرز، و نيز برادرانم و زائران قبر ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام را كه مالشان را هزينه كرده اند، و تنشان را به حركت در آورده اند ، به جهت علاقه مندى به احسان ما و اميد به آنچه در صِله ما نزد توست، و شادمانى اى كه به پيامبرت ـ كه درودهاى تو بر او و خاندانش باد ـ دادند، و به جهت پاسخ گفتن به فرمان ما و نيز غيظى كه به دشمنانمان وارد كردند و با آن ، طالب خشنودى تو بودند .
پس ، از جانب ما رضوان را به آنان پاداش ده و در شب و روز ، آنان را محافظت فرما و براى خاندان و فرزندانى كه بر جا گذاشته اند، بهترين جانشين باش، و همراهى شان كن و از شرّ هر زورگوى كينه جو و هر آفريده ناتوان و توانمندت، و از شرّ شيطان هاى اِنس و جن، كفايتشان نما و به آنان در دورى از كاشانه شان، به خاطر آن كه ما را بر فرزندان و خانواده و خويشانشان ترجيح داده اند، بيشتر از آنچه از تو خواسته اند، عطا كن .
خداوندا ! دشمنان ما ، حركت آنان را [براى زيارت ما] بر ايشان عيب شمردند ؛ ولى اين، آنها را از آمدن به سوى ما، باز نداشت و باز هم به خاطر مخالفت با مخالفان ما [به سوى ما آمدند]. پس بر آن چهره هايى كه خورشيد ، دگرگونشان كرد، رحم آور و بر آن گونه هايى كه به سوى قبر ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام در رفت و آمدند، رحم كن و بر آن چشم هايى كه اشكشان از سرِ دلسوزى بر ما روان شده، رحم كن و بر آن دل هايى كه براى ما بى تاب شده و سوخته اند، رحم نما و بر شيون هايى كه براى ما بلند گرديده اند، رحم آور .
خداوندا ! اين جان ها و اين بدن ها را به تو مى سپارم تا آنان را در روز تشنگى، در كنار حوض [كوثر] در يابيم».
او همچنان در حال سجده بود و اين دعا را زمزمه مى كرد.