365
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم

نهى كردن ، به جهت بى اطّلاعى يا ملاحظه عدم نقص در بعضى شئونات . ۱

۶ . داستان عروسى قاسم عليه السلام

به گفته محدّث نورى ، اوّلين كسى كه اين داستان را نوشته ، ملّا حسين واعظ كاشفى بوده است در كتاب روضة الشهدا، ۲ و همان طور كه استاد مطهّرى فرموده ، اصل داستان ، صد در صد، دروغ است . ۳ چگونه مى توان به امام عليه السلام نسبت داد كه در هنگام نبرد با دشمن و در حالى كه مجال نماز خواندن هم به امام عليه السلام و يارانش داده نمى شود ، بگويد : «آرزو دارم عروسى دخترم را ببينم . در همين جا ، دخترم را براى پسرِ برادرم عقد مى كنم و مراسم عروسى را بر پا مى كنم» ؟!

۷ . نسبت دادن شعر ابو الحسن تهامى به امام حسين عليه السلام

ابو الحسن تهامى (م ۴۱۶ ق) ، قصيده اى در رثاى فرزندش سروده كه ضمن آن ، آورده است :

يا كَوكبا ما كانَ أقصَرَ عُمرَهُوَ كَذا تَكونُ كَواكِبُ الأَسحارِ . ۴
اى ستاره اى كه چه عمر كوتاهى داشت!آرى! چنين اند ستارگان سحرى .
محدّث نورى مى گويد :
اين شعر را در بالاى منبر ، با صراحت به امام حسين عليه السلام نسبت مى دهند كه در بالاى سرِ حضرت على اكبر عليه السلام خواند ، و خود در بعضى از كتاب هاى بافته جديد ديدم كه در قصّه شهادت على اكبر عليه السلام به آن حضرت، نسبت داده ، با چند بيت ديگر از آن قصيده . ۵

1.همان : ص ۲۶۷. نيز، ر. ك: روضة الشهدا: ص ۳۲۱ ـ ۳۲۹.

2.همان : ص ۲۸۸ .

3.حماسه حسينى :ج ۱ ص ۲۸ .

4.الدرُّ النضيد : ص ۱۸۹ .

5.ر. ك: لؤلؤ و مرجان : ص ۲۹۸ .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
364

ديد[ه بود]، عرض كرد .
تا آخر خبر كه واضعش را در اين فن ، مهارتى بود تمام . ۱

۴ . احوالپرسى امام حسين عليه السلام از زين العابدين عليه السلام در روز عاشورا

نقل كنند با سوز و گداز كه در روز عاشورا ، بعد از شهادت اهل بيت و اصحاب ، حضرت به بالين امام زين العابدين عليه السلام آمد . پس ، از پدر، حالِ معامله آن جناب را با اعدا پرسيد . خبر داد كه به جنگ كشيد . پس جمعى از اصحاب را اسم بُرد و از حال آنها پرسيد . در جواب فرمود : «قُتِلَ ، قُتِلَ!» ، تا رسيد به بنى هاشم و از حال جناب على اكبر و ابى الفضل، سؤال كرد . به همان قِسم ، جواب داد و فرمود : «بدان در ميان خيمه ها ، غير از من و تو ، مردى نمانده» .
خلاصه ، اين قصه است و حواشىِ بسيار دارد و صريح است در آن كه آن جناب ، از اوّل مقاتله تا وقت مبارزتِ پدر بزرگوارش ، ابدا از حال اَقرَبا و انصار و ميدان جنگ ، خبرى نداشت . ۲

۵ . داستان اسب امام حسين عليه السلام

خبر عجيب كه متضمّن است [بر] طلب كردن حضرتْ هنگام عزم رفتن به ميدان ، اسبِ سوارى را ، و كسى نبود آن را حاضر كند . پس مُخدّره زينب ، رفت و آورد و آن حضرت را سوار كرد .
بر حَسَب تعدّد منابر ، مكالمات بسيار بين برادر و خواهر ، ذكر مى شود و مضامين آن، در ضمن اشعار عربى و فارسى نيز در آمده ، مجالس را به آن رونق دهند و به شور در آرند . و الحق ، جاى گريستن است ؛ امّا نه بر اين مصيبتِ بى اصل ، بلكه در گفتن چنين دروغ واضح و افترا بر امام عليه السلام در بالاى منابر و نهى نكردن آنان كه متمكّن اند از

1.همان : ص ۲۶۴ . ر. ك: معالى السبطين: ج ۱ ص ۲۰۹ .

2.همان جا. نيز، ر. ك: الدمعة الساكبة: ج ۴ ص ۳۵۱.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4524
صفحه از 457
پرینت  ارسال به