355
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم

دهنده است :
[چرا ذلّت فرزندم حسين را خواندى ؟!] سيّد فاضلى از معتبرينِ روضه خوانان ، شبى در خواب ديد كه گويا قيامت ، برپا شده و خلق ، در نهايتِ وحشت و حيرت[اند] و هر كس به حال خود مشغول [است ]و ملائكه ، ايشان را مى رانند به سوى حساب، و با هر تنى ، دو موكّل بود .
[او مى گويد:] من چون اين داهيه را ديدم ، در انديشه عاقبت خود [بودم] كه با اين بزرگىِ امر ، به كجا خواهد كشيد؟! در اين حال ، دو نفر از آن جماعت ، مرا امر نمودند به حضور در محضر خاتم النبيّين صلى الله عليه و آله . چون مَآل كارْ خطرناك بود ، مسامحه كردم . قهرا مرا كشاندند : يكى در پيش ، ديگرى در عقب ؛ و من در وسط ، هراسان و ترسناك، سير مى كرديم كه ديدم عِمارىِ بسيار بزرگى بر دوشِ جماعتى از طرف راستْ راه مى روند . با الهام الهى دانستم كه در آن عمارى ، سيّده زنان عالم است ـ صلوات اللّه عليها ـ . و چون به عمارى نزديك شديم ، فرصت را غنيمت دانسته ، از دست موكّلان ، فرار [كردم] و خود را به زيرِ عمارى رساندم . آن را قلعه اى محكم و محلّ مَنيعى ديدم كه پيش از من ، جمعى از گناهكاران به آن جا پناه بُرده بودند ، و موكّلين را ديدم [كه] از عمارى ، دور[ند] و قدرت بر نزديك شدن به عمارى [را ]ندارند و به همان اندازه دورى با ما ، سير مى كنند . به اشاره ، التماس كردند برگرديم . قبول نكرديم . آن گاه ، به اشاره، ما را تهديد كردند . چون تكيه گاه خود را محكم ديديم ، ما نيز ايشان را تهديد مى كرديم و با همين قوّت قلب ، سير مى كرديم كه ناگاه ، رسولى از جانب رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و به آن مُعظّمه ، از جانب آن جناب گفت كه : «جمعى از گناهكاران امّت ، به تو پناه آورده اند . ايشان را روانه كن كه به حساب ايشان برسيم» .
پس آن مُخدّره ، اشاره فرمود كه موكّلان ، از هر طرف رسيدند و ما را به موقِف


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
354

يكى از اين سه [پيشنهاد من] را بپذيريد: يا به همان جايى كه از آن آمده ام ، باز گردم، يا دستم را در دستِ يزيد بن معاويه بگذارم و او ميان من و خود ، حكم كند، يا مرا به هر يك از مرزهاى مسلمانان كه مى خواهيد ، بفرستيد و من هم مانند يكى از ساكنان آن جا شوم ، با همان وظايف و حقوق.
يا طلب آب كردن امام عليه السلام از شمر ملعون، هنگامى كه مى خواست ايشان را به قتل برساند كه در نور العين ، به امام عليه السلام نسبت داده شده و آمده است :
إذا و لا بدّ من قتلى فَاسقنى شربة ماءٍ . فقال : هيهات أن تذوق الماء بل تذوق الموت غصّة بعد غصّة و جرعة بعد جرعة . ۱ [حسين عليه السلام فرمود :] «حال كه مرا مى كُشى، پس جرعه اى آب به من بده» . شمر گفت : هرگز قطره اى آب نخواهى چشيد ؛ بلكه مرگ را به صورت گلوگير و جرعه جرعه، خواهى چشيد!
اين گونه گزارش ها ، علاوه بر اين كه با مُحكمات تاريخِ عاشورا و موضعگيرى هاى امام عليه السلام در طول زندگى افتخارآميز او ۲ منافات دارد ، با اصول باورهاى شيعه در باره جايگاه والاى خاندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيز مخالفت دارد و بر اين اساس ، يكى از آفات مجالس عزادارى سيّد الشهدا عليه السلام ، مرثيه سرايىِ ذلّت آميز براى آن امام است . از اين رو ، بر ذاكران مخلص اهل بيت عليهم السلام فرض است كه از بيان هر سخن و تعبيرى كه حاكى از اظهار ذلّت يا عجز آن بزرگوار و خانواده ايشان در حادثه عاشورا باشد ، جدّا اجتناب كنند . در اين باره ، محدّث نورى ۳ در كتاب لؤلؤ ومرجان ، رؤياى صادقه اى را از روضه خوان معروفى، بدون ذكر نام، نقل كرده كه حقيقتا تكان

1.نور العين : ص۵۰ .

2.براى مطالعه اى دقيق تر و گسترده تر درباره محكمات تاريخ عاشورا و موضعگيرى هاى امام حسين عليه السلام ، ر . ك : همين دانش نامه ؛ نگاهى نو به جريان عاشورا (مجموعه مقالات) ؛ نهضت عاشورا (جستارهاى كلامى ، سياسى و فقهى) ؛ مجموعه مقالات كنگره بين المللى امام خمينى و فرهنگ عاشورا (۸ جلد تاكنون) ؛ حماسه حسينى ؛ قيام جاودانه ؛ نگاهى به حماسه حسينى ؛ عاشوراشناسى ؛ عاشوراپژوهى .

3.مقصود، حاجى ميرزا حسين نورى طَبَرسى (م ۱۳۲۰ ق) است.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4967
صفحه از 457
پرینت  ارسال به