311
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم

۲۶۸۳.مقاتل الطالبيينـ به نقل از قاسم بن اَصبَغ بن نُباته ـ: مردى سياه چهره از بنى ابان بن دارم را ديدم و پيش تر ، او را مى شناختم كه سيمايى زيبا و بسيار سفيد داشت . به وى گفتم : چنين نديده بودمت!
گفت : جوانى بى ريش ۱ از همراهان حسين را ـ كه در پيشانى اش اثر سجده پيدا بود ـ ، كُشتم . از وقتى كه او را كشته ام ، شبى را نخوابيده ام ، مگر اين كه او مى آيد و گريبان مرا مى گيرد و مرا به كنار جهنّم مى برد و مرا در آن مى اندازد ، و من چنان فريادى مى كشم كه كسى در محلّه مان نيست كه فرياد مرا نشنود .
آن جوان كشته شده ، عبّاس بن على عليه السلام بود . ۲

1.اين گفته : «جوان بى ريش» ، با سنّ ابو الفضل العبّاس۷ سازگار نيست . بايد گفت كه يا اين گفته ، تحريف شده ، يا آن شهيد ، كس ديگرى بوده است .

2.تذكرة الخواص ـ به نقل از قاسم بن اَصبَغ مُجاشعى ـ : وقتى سرها جى شهداى كربلاج را به كوفه آوردند، در ميان آنها ، سوار زيبارويى بود كه به سينه اسبش ، سرِ جوانى نورسيده را آويخته بود كه گويى ماه شب چهارده است. اسب ، راه مى رفت و وقتى سرش را پايين مى آورد ، آن سر، به زمين كشيده مى شد . گفتم: اين ، سرِ كيست؟ گفت: سرِ عبّاس بن على . گفتم : تو كيستى؟ گفت: حرملة بن كاهل اسدى . چندى بعد، ناگهان حَرمَله را ديدم كه صورتش از قير ، سياه تر شده بود. به او گفتم: روزى را كه سر را مى آوردى، تو را ديدم ، زيباتر از تو در عرب نبود، و اكنون مى بينم كه بدريخت تر و سياه تر از چهره تو وجود ندارد . حرمله گريست و گفت: به خدا ، از روزى كه آن سر را آوردم تا به امروز، هيچ شبى بر من نگذشته است ، مگر اين كه دو نفر ، بازوى مرا مى گيرند و به سوى آتشى شعله ور مى برند و در آن مى اندازند، و من ، به عقب بر مى گردم و همان گونه كه مى بينى، آتش ، صورت مرا لك كرده است . سپس ، وى به بدترين شكل ، مُرد .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
310

۲۶۸۳.مقاتل الطالبيين عن القاسم بن الأصبغ بن نباتة :رَأَيتُ رَجُلاً مِن بَني أبانِ بنِ دارمٍ أسوَدَ الوَجهِ ، وكُنتُ أعرتفُهُ جَميلاً شَديدَ البَياضِ ، فَقُلتُ لَهُ : ما كِدتُ أعرِفُكَ! قال : إنّي قَتَلتُ شابّا أمرَدَ ۱ مَعَ الحُسَينِ بَينَ عَينَيهِ أثَرُ السُّجودِ ، فَما نِمتُ لَيلَةً مُنذُ قَتَلتُهُ إلّا أتاني فَيَأخُذُ بِتَلابيبي حَتّى يَأتِيَ جَهَنَّمَ فَيَدفَعَني فيها ، فَأَصيحَ فَما يَبقى [ أحَدٌ ] فِي الحَيِّ إلّا سَمِعَ صِياحي .
قالَ : وَالمَقتولُ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ۲ . ۳

1.قوله : «شابّا أمرد» لا يتلاءم مع سِنّ أبي الفضل العبّاس عليه السلام ، فإمّا أن يكون مصحّفا ، أو أنّ المقتول كان شهيدا آخر .

2.مقاتل الطالبيين : ص۱۱۸ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج۴ ص۵۸ ، بحار الأنوار : ج۴۵ ص۳۰۶ .

3.تذكرة الخواصّ عن القاسم بن الأصبغ المجاشعيّ : لَمّا اُتِيَ بِالرُّؤوسِ إلَى الكوفَةِ ، إذا بِفارِسٍ أحسَنِ النّاسِ وَجها ، قَد عَلَّقَ في لَبَبِ فَرَسِهِ رَأسَ غُلامٍ أمرَدَ كَأَنَّهُ القَمَرُ لَيلَةَ تَمامِهِ، وَالفَرَسُ يَمرَحُ ، فَإِذا طَأطَأَ رَأسَهُ لَحِقَ الرَّأسُ بِالأَرضِ ، فَقُلتُ لَهُ : رَأسُ مَن هذا ؟ فَقالَ : هذا رَأسُ العَبّاسِ بنِ عَلِيٍّ . قُلتُ : ومَن أنتَ ؟ قالَ : حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ الأَسَدِيُّ . قالَ : فَلَبِثتُ أيّاما وإذا بِحَرمَلَةَ ووَجهُهُ أشَدُّ سَوادا مِنَ القارِ ، فَقُلتُ لَهُ : لَقَد رَأَيتُكَ يَومَ حَمَلتَ الرَّأسَ وما فِي العَرَبِ أنضَرُ وَجها مِنكَ ، وما أرَى اليَومَ لا أقبَحَ ولا أسوَدَ وَجها مِنكَ ! فَبَكى ، وقالَ : وَاللّه ِ ، مُنذُ حَمَلتُ الرَّأسَ وإلَى اليَومِ ما تَمُرُّ عَلَيَّ لَيلَةً إلّا وَاثنانِ يَأخُذانِ بِضَبعي ، ثُمَّ يَنتَهِيانِ بي إلى نارٍ تَأَجَّجُ ، فَيَدفَعاني فيها وأنَا أنكُصُ ، فَتَسعَفُني كَما تَرى . ثُمَّ ماتَ عَلى أقبحِ حالٍ (تذكرة الخواصّ : ص ۲۸۱ ، الأمالي للشجري : ج ۱ ص ۱۸۲ نحوه) .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4914
صفحه از 457
پرینت  ارسال به