۲۵۷۳.تاريخ اليعقوبىـ پس از هلاكت عبيد اللّه بن زياد به دست مختار در سال ۶۷ هجرى ـ: مختار ، سرِ عبيد اللّه بن زياد را به وسيله مردى از خويشانش براى امام زين العابدين عليه السلام در مدينه فرستاد و به او گفت: بر درِ خانه على بن الحسين عليه السلام بِايست و هر گاه ديدى درهاى خانه باز و مردم وارد شدند، اين، همان زمانِ بار عام است . تو هم وارد شو .
فرستاده مختار به درِ خانه امام زين العابدين عليه السلام آمد و وقتى درها باز شدند و مردم براى غذا خوردن وارد شدند، او با صداى بلند اعلام كرد: اى اهل بيت نبوّت و مَعادن رسالت و مكان هاى فرود آمدن فرشتگان و جايگاه هاى نزول وحى! من فرستاده مختار بن ابى عبيد هستم. سرِ عبيد اللّه بن زياد ، همراه من است .
در خانه هاى بنى هاشم ، هيچ زنى نبود ، مگر اين كه صدا به ناله بلند كرد. فرستاده مختار، وارد شد و سرِ عبيد اللّه را بيرون آورد. وقتى امام زين العابدين عليه السلام آن را ديد، فرمود: «خداوند ، او را از رحمتش دور كند و به آتش ببرد!» .
برخى گفته اند: امام زين العابدين عليه السلام ، از روزى كه پدرش كشته شد، هرگز خندان ديده نشد، مگر در آن روز. ايشان شترى داشت كه از شام ، ميوه مى آورد . وقتى سرِ عبيد اللّه بن زياد آورده شد، دستور داد كه ميوه ها در ميان اهالى مدينه توزيع شوند و زنان خاندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، شانه به سر زدند و مو رنگ كردند . از زمانى كه حسين بن على عليه السلام كشته شده بود، زنى شانه نزده و مو رنگ نكرده بود.
۲۵۷۴.ذوب النُّضارـ به نقل از امام صادق عليه السلام ـ: هيچ زن هاشمى اى سرمه به چشم نكشيد و مو رنگ نكرد و تا پنج سال در خانه هيچ هاشمى اى ، دودى [براى پختن غذا] ديده نشد، تا اين كه عبيد اللّه بن زياد ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ كشته شد .
۲۵۷۵.ذوب النُّضارـ به نقل از فاطمه دختر امير مؤمنان عليه السلام ـ: هيچ زنى از ما ، مو رنگ نكرد و در چشمش ميلِ سرمه نگرداند و شانه نزد، تا زمانى كه مختار ، سر عبيد اللّه بن زياد را فرستاد .