13
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم

هيچ پديده اى در جهان بدون مشيّت خدا تحقّق نمى يابد و نفى كننده اراده انسان نيست و دلالتى بر مشروعيت پديده ندارد .
در روايتى ديگر از امام صادق عليه السلام آمده :
لَمّا وَلِىَ عَبدُ المَلِكِ بنُ مَروانَ الخِلافَةَ ، كَتَبَ إلَى الحَجّاجِ بنِ يوسُفَ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، مِن عَبدِ المَلِكِ بنِ مَروانَ أميرِ المُؤمِنينَ إلَى الحَجّاجِ بنِ يُوسفَ .
أمّا بَعدُ ، فَانظُر دِماءَ بَنى عَبدِ المُطَّلِبِ فَاحتَقِنها واجتَنبِها ؛ فَإِنّى رَأَيتُ آلَ أبى سُفيانَ لَمّا وَلَغوا فيها لَم يَلبَثوا إلّا قَليلاً ، وَالسَّلامُ ! ۱
وقتى عبد الملك بن مروان، زمام خلافت را به عهده گرفت، به حَجّاج بن يوسف نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان . از عبد الملك بن مروان ، امير مؤمنان ، به حَجّاج بن يوسف . امّا بعد، مراقب خون هاى فرزندان عبد المطّلب باش. آنها را حفظ كن و از ريختن آنها خوددارى كن. من ديدم هنگامى كه خاندان ابو سفيان، به ريختن خون آنان روى آوردند ، ديرى نپاييدند. والسّلام!» .
ابن عبد ربّه اَندَلُسى نيز در العقد الفريد آورده :
عبد الملك بن مروان ، به حَجّاج بن يوسف نوشت: «مرا از ريختن خون هاى فرزندان عبد المطّلب دور بدار، كه در آنها راه نجاتى از خشم نيست. من ، فرزندان حرب را ديدم كه وقتى حسين بن على را كشتند، پادشاهى را از دست دادند» .
حَجّاج در دوران خلافت عبد الملك ، متعرّض هيچ يك از طالبيان (آل ابى طالب) نشد . ۲
در گزارشى آمده كه عبد الملك ، اين نامه را به صورت محرمانه براى حَجّاج

1.كشف الغمّة : ج ۲ ص ۳۲۴ ، الثاقب فى المناقب : ص ۳۶۱ ح ۳۰۰ ، بحار الأنوار : ج ۴۶ ص ۴۴ ح ۴۴.

2.العقد الفريد : ج ۳ ص ۳۸۲ ، المحاسن و المساوئ : ص ۵۵ ، جواهر المطالب : ج ۲ ص ۲۷۸ .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
12

در دل هاى آنان كاشت و نيك و بد مردم ، از من نفرت پيدا كردند ! ۱
ساير كسانى كه در فاجعه كربلا نقش داشتند ، نيز هر يك به گونه اى ندامت خود را از آنچه كرده بودند ، اظهار كردند . ۲
از سوى ديگر ، آثار تكوينى اين جنايت ، دامنگير جنايتكاران شد . ۳ سه سال پس از حادثه عاشورا ، يزيد به هلاكت رسيد و با مرگ او ، حكومت از خاندان ابو سفيان ـ كه مى خواستند قرن ها بر اريكه قدرت بمانند ـ ، به بنى مروان ، منتقل گرديد .
در سخن امام صادق عليه السلام خطاب به منصور دوانيقى آمده است :
إنَّ هذَا المُلكَ كانَ فى آلِ أبى سُفيانَ ، فَلَمّا قَتَلَ يَزيدُ حُسَينا سَلَبَهُ اللّهَ مُلكَهُ ، فَوَرَّثَهُ آلَ مَروانَ . ۴ پادشاهى ، در خاندان ابو سفيان بود ، تا زمانى كه يزيد ، حسين عليه السلام را كشت . خداوند، آن را از آنان گرفت و خاندان مروان را وارث آنان كرد .
بى ترديد ، مراد امام صادق عليه السلام اين نيست كه اگر شهادت امام حسين عليه السلام نبود ، حكومت خاندان ابو سفيان ، مشروع بود و يا انتقال آن به مروانيان ، مشروعيت داشت ؛ بلكه اين سخن ، بدين معناست كه در فضاى سياسى ـ اجتماعىِ ايجاد شده توسّط معاويه ، به طور طبيعى ، اين امكان وجود داشت كه براى نسل هاى متعدّدى حكومت در خاندان ابو سفيان ، تداوم پيدا كند ؛ امّا جنايتى كه يزيد مرتكب شد ، اين زمينه را از بين برد .
به عبارت ديگر ، انتساب تداوم يا عدم تداوم حكومت خاندان ابو سفيان و انتقال آن به بنى مروان ، به خداوند منّان ، در حديث مذكور ، از باب توحيد اَفعالى است كه

1.ر . ك : ج ۸ ص ۳۶۱ ح ۲۴۲۰ .

2.ر . ك : ص ۹۱ (فصل دوم : بازتاب كشته شدن امام حسين عليه السلام در ميان قاتلانش) .

3.ر . ك: ص ۱۴۷ (فصل ششم : سرانجام كسانى كه در كشتن امام حسين عليه السلام و يارانش نقش داشتند).

4.الكافى : ج ۲ ص ۵۶۳ ح ۲۲، بحار الأنوار: ج ۴۷ ص ۲۰۹ ح ۵۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4619
صفحه از 457
پرینت  ارسال به