۳ / ۱۰
همسر مالك بن نُسَير
۲۵۳۷.تاريخ الطبرىـ به نقل از حُمَيد بن مسلم ـ: مردى از قبيله كِنده به نام مالك بن نُسَير از بنى بَدّاء، نزد حسين عليه السلام آمد و با شمشير بر سر ايشان زد و بُرنُسى ۱ را كه بر سر ايشان بود ، شكافت . شمشير به سر ايشان رسيد و خون از آن جارى شد و بُرنُس ، آكنده از خون گرديد .
حسين عليه السلام به وى فرمود: «با آن [دست] ، هرگز نخورى و نياشامى! و خدا با ستمگران ، محشورت كند!» .
آن گاه ، بُرنُس را از سر انداخت و كلاهى خواست و آن را بر سر گذاشت و دستارى بر روى آن بست، در حالى كه خسته و ناتوان شده بود. مرد كِندى آمد و بُرنُس ايشان را كه از جنس خز بود، برداشت و آن را نزد زنش، امّ عبد اللّه (دختر حر و خواهر حسين بن حُرّ بَدّى) برد و آن گاه شروع به شستن خون آن كرد . همسرش به او گفت: آيا غنيمتِ گرفته شده از پسر دختر پيامبر خدا را به منزل من مى آورى؟! آن را از پيش من ببر.
دوستان او گفتند كه: كِندى ، بسيار وضع فلاكتبارى پيدا كرد تا اين كه مُرد.
۲۵۳۸.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى :كِندى آمد و بُرنُس را كه از جنس خز بود، برداشت و وقتى آن را آورد تا زنش امّ عبد اللّه بشويد، زنش به وى گفت: آيا بُرنُس پسر دختر پيامبر خدا را غنيمت گرفته اى و به خانه من آورده اى؟! از پيش من برو. خدا گورت را پر از آتش كند!
دوستانش گفتند كه دستان او خشكيد و وضع فلاكتبارى داشت تا اين كه مُرد .