117
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم

۲۵۲۹.تنبيه الخواطر:وقتى معاوية بن يزيد بن معاويه، خود را از خلافتْ بركنار كرد، به سخنرانى ايستاد و گفت: «اى مردم! من رغبتى به حكومت بر شما ندارم و از ناخشنودى شما نيز در امان نيستم ؛ بلكه ما گرفتار شما شديم و شما گرفتار ما شديد . بدانيد كه پدربزرگم معاويه، در امر حكومت ، با كسى به ستيز برخاست كه به جهت پيشينه و سابقه، از او (پدربزرگم) شايسته تر بود : على بن ابى طالب ـ كه بر او سلام و درود و تعظيم باد ـ . پدربزرگم در برابر او كارهايى كرد كه مى دانيد و شما هم همراه با او كارهايى كرديد كه بى خبر نيستيد، تا اين كه او در گرو كردار خويش و هم آغوش گورش شد . خداوند ، از او در گذرد !
آن گاه حكومت به پدرم رسيد. مناسب بود كه پدرم مرتكب بدى نشود . او شايسته خلافت نبود . هر چه خواست كرد و اشتباهش را نيكويى به شمار آورد . پس عمرش كوتاه و دنباله اش بريده و آتشش خاموش گرديد. اندوه بر [كارهاى] او ، موجب شد كه ما اندوه [مرگِ] او را فراموش كنيم. «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ» » .
او سپس به آهستگى براى پدرش طلب رحمت كرد و آن گاه گفت: «من ، سومينِ اين گروهم و [به خاطر آنچه در كارنامه ما هست،] رويگردانان از من، بيش از راغبان به من هستند. من حاضر نيستم گناه شما را بر دوش بكشم. اين ، شما و اين ، حكومتتان ! آن را بگيريد و هر كه را خواستيد، به ولايت برگزينيد» .
مروان بن حكم برخاست و به سوى او رفت و گفت: اى ابو ليلى! آيا روش عُمَر [در انتخاب خليفه] بد بود؟
معاويه گفت: «اى مروان! آيا قصد دارى مرا در دينم فريب دهى؟ مردانى را همانند مردانِ عُمَر برايم بياور تا خلافت را در ميان آنها به شور بگذارم» و سپس گفت: «به خدا سوگند، اگر خلافت، غنيمت بود ، ما بهره مان را از آن گرفتيم و اگر بدى بود، آنچه خاندان ابو سفيان از آن به دست آوردند ، برايشان بس است» و آن گاه از منبر، پايين آمد .
مادرش به او گفت: اى كاش لكّه حيضى بودى!
معاويه گفت: «من هم دوست داشتم كه چنين مى بودم و نفهميده بودم كه خدا آتشى دارد كه هر كس از او نافرمانى كند و حقّ غير خودش را بگيرد، وى را با آن، عذاب مى كند!» .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
116

۲۵۲۹.تنبيه الخواطر :لَمّا نَزَعَ مُعاوِيَةُ بنُ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ نَفسَهُ مِنَ الخِلافَةِ ، قامَ خَطيبا فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ! ما أنَا بِالراغِبِ فِي التَّأَمُّرِ عَلَيكُم ، ولا بِالآمِنِ لِكَراهَتِكُم ، بَل بُلينا بِكُم ، وبُليتُم بِنا ، ألا إنَّ جَدّي مُعاوِيَةَ نازَعَ الأَمَر مَن كانَ أولى بِالأَمرِ مِنهُ في قَديمِهِ ۱ وسابِقَتِهِ ، عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عَلَيهِ السَّلامُ وَالتَّحِيَّةُ وَالإِكرامُ ، فَرَكِبَ جَدّي مِنهُ ما تَعلَمونَ ، ورَكِبتُم مَعَهُ ما لا تَجهَلونَ ، حَتّى صارَ رَهينَ عَمَلِهِ ، وضَجيعَ حُفرَتِهِ ، تَجاوَزَ اللّهُ عَنهُ .
ثُمَّ صارَ الأَمرُ إلى أبي ، ولَقَد كانَ خَليقا أن لا يَركَبَ سَيِّئَةً ، إذ كانَ غَيرَ خَليقٍ بِالخِلافَةِ ، فَرَكِبَ رَدعَهُ ۲ ، وَاستَحسَنَ خَطَأَهُ ، فَقَلَّت مُدَّتُهُ ، وَانقَطَعَت آثارُهُ ، وخَمَدَت نارُهُ ، ولَقَد أنسانَا الحُزنُ بِهِ الحُزنَ عَلَيهِ ، فَإِنّا للّه وإنّا إلَيهِ راجِعونَ ، ثُمَّ أخفَتَ يَتَرَحَّمُ عَلى أبيهِ .
ثُمَّ قالَ : وصِرتُ أنَا الثّالِثَ مِنَ القَومِ ، الزّاهِدُ فيما لَدَيَّ أكثَرُ مِنَ الرّاغِبِ ، وما كُنتُ لِأَتَحَمَّلَ آثامَكُم ، شَأنَكُم وأمرَكُم خُذوهُ ، ومَن شِئتُم وِلايَتَهُ فَوَلّوهُ .
قالَ : فَقامَ إلَيهِ مَروانُ بنُ الحَكَمِ ، فَقالَ : يا أبا لَيلى ، سُنَّةُ عُمَرَ سَيِّئَةٌ ؟ فَقالَ لَهُ : يا مَروانُ ، أتَخدَعُني عَن دينِي ، ائتِني بِرِجالٍ كَرِجالِ عُمَرَ أجعَلها بَينَهُم شورى .
ثُمَّ قالَ : وَاللّهِ ، إن كانَتِ الخِلافَةُ مَغنَما لَقَد أصَبنا مِنها حَظَّا ، ولَئِن كانَت شَرّا فَحَسبُ آلِ أبي سُفيانَ ما أصابوا مِنها ، ثُمَّ نَزَلَ .
فَقالَت لَهُ اُمُّهُ : لَيتَكَ كُنتَ حَيضَةً ، فَقالَ : وأنَا وَدِدتُ ذلِكَ ولَم أعلَم أنَّ للّهِِ نارا يُعَذِّبُ بِها مَن عَصاهُ ، وأخَذَ غَيرَ حَقِّهِ . ۳

1.هكذا في المصدر ، وفي بحار الأنوار : «في قِدَمِه» .

2.رَكِبَ رَدْعَهُ : أي لم يَرْدَعْهُ شيء فيمنعه عن وجهه (لسان العرب : ج ۸ ص ۱۲۲ «ردع») .

3.تنبيه الخواطر : ج ۲ ص ۲۹۹ ، بحار الأنوار : ج ۴۶ ص ۱۱۸ ؛ جواهر المطالب : ج ۲ ص ۲۶۱ نحوه .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد نهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4785
صفحه از 457
پرینت  ارسال به