۲ / ۶
شَبَث بن رِبعى ۱
۲۵۲۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از زُبَيدى ـ: همواره مى ديدند كه شَبَث بن رِبعى، از جنگ با حسين عليه السلام ، ناخشنود است. ابو زُهَير عَبْسى گفت: من در دوران امارت مُصعَب ، از شَبَث شنيدم كه مى گفت: خداوند به مردم اين شهر ، خير نمى دهد و آنان را شايسته پيشرفت نمى سازد . در شگفت نيستيد كه ما در كنار على بن ابى طالب عليه السلام و بعد از او، در كنار پسرش با خاندان ابو سفيان به مدّت پنج سال جنگيديم ؛ ولى بعد بر پسرش ـ كه بهترين فرد روى زمين بود ـ تاختيم و با او به همراه خاندان معاويه و پسر سميّه بدكاره جنگيديم ؟ گم راهى بر روى گم راهى!
۲۵۲۱.تاريخ الطبرىـ به نقل از زُبَيدى ، در باره كشته هاى روز عاشورا ـ: شَبَث به برخى از اطرافيانش گفت: مادرتان به سوگتان بنشيند! با دست خود، خودتان را مى كُشيد و خودتان را رام ديگران مى كنيد و خوش حاليد كه شخصى همانند مسلم بن عوسَجه كشته شد ؟! بدانيد ـ سوگند به خدايى كه من تسليمش هستم ـ ، جايگاه مهمّى را براى او در ميان مسلمانان ديده ام! او در جنگ آذربايجان، شش نفر از مشركان را پيش از آن كه سپاه مسلمانان كاملاً برسند، كشت. آيا شما همانند او را مى كشيد و خوش حاليد ؟ !