۲۸۰۵.تفسير فراتـ به نقل از جعفر بن محمّد فَزارى ، با ذكر سلسله راويان ، از امام صادق عليه السلام ـ: حسين عليه السلام با مادرش بود و مادرش او را با خود مى برد كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را گرفت و فرمود: «خداوند ، قاتل تو و تاراج كننده ات را لعنت كند و كمك كنندگان به همديگر را بر ضدّ تو ، نابود سازد و ميان من و كسى كه بر ضدّ تو كمك كرده، داورى نمايد!» .
فاطمه عليهاالسلام گفت : پدر جان ! چه مى گويى؟
فرمود: «دخترم ! از آزار و ستم و تجاوزى كه پس از من و تو به حسين وارد مى شود، ياد كردم و در آن زمان ، او در ميان گروهى است كه گويى ستارگان آسمان اند و به سمت كشته شدن ، برده مى شوند و گويى من به اردوگاه آنان و مكان فرود و خاكشان نگاه مى كنم» .
فاطمه عليهاالسلام گفت : پدر جان ! آن جايى كه توصيفش مى كنى ، كجاست؟
فرمود: «جايى به نام كربلا و آن جا ، جاى اندوه و گرفتارى براى ما و براى امّت است و بدترين هاى امّت من ، بر آنها خروج مى كنند، كه اگر تمام كسانى كه در آسمان ها و زمين هستند ، براى يكى از آنان شفاعت كنند، شفاعتشان پذيرفته نمى شود و همواره در آتش خواهند بود» .
فاطمه گفت : پدر جان ! پس حسين كشته مى شود؟
فرمود: «آرى ـ دخترم ـ و هيچ كسى پيش از او ، آن چنان كشته نشده است . آسمان ها و زمين ها و فرشتگان و حيوانات و گياهان و درياها و كوه ها بر او مى گريند و اگر به آنها اجازه داده شود، در روى زمين ، نفس كشى نمى مانَد . گروهى از دوستان ما ، نزد [قبر] او مى آيند كه در زمين، بهتر از آنان در خدا شناسى و در بر پا داشتن حقّ ما نيست. در روى زمين ، جز آنها كسى نيست كه متوجّه او باشد. آنان ، چراغ هايى در تاريكى جورند . آنان ، شفاعت كنندگان اند و فردا بر حوض من وارد مى شوند. من آنان را وقتى بر من وارد مى شوند، به چهره مى شناسم و اهل هر دينى ، پيشوايان خود را مى جويند و آنان ، ما را مى طلبند و نه جز ما را. آنان ، مايه قوام زمين هستند و باران ، به خاطر آنها مى بارد» .
فاطمه گفت : پدر جان ! همه ما از خداييم . و گريست.
پيامبر صلى الله عليه و آله به وى فرمود: «اى دخترم ! بهشتيان، همان شهيدان دنيايند كه جان و مالشان را ايثار مى كنند و در برابر بهشتى كه برايشان هست، در راه خدا مى جنگند و مى كشند و كشته مى شوند . وعده حقّى است از جانب خدا و البتّه آنچه در نزد خداوند است، از دنيا و آنچه در آن است ، بهتر است و هيچ مردنى در دنيا ، بى ارزش تر از مردن طبيعى (بدون شهادت) نيست. هر كس كه برايش كشته شدن نوشته شده، به سوى قتلگاهش مى رود و هر كه كشته نشود، خواهد مرد».