451
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۱ / ۵

ثواب زيارت او ، به حساب در نمى آيد

۲۹۵۵.تهذيب الأحكامـ به سندش ، از امام على عليه السلام ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله به او (على عليه السلام ) فرمود : «. . . خداوند ، قبر تو و قبر فرزندانت را مكان هايى از بهشت ، قرار داده است . . . . هر كس قبور شما را زيارت كند ، برابر با هفتاد حجّ پس از حجّة الإسلام (حجّ واجب) ، پاداش دارد ، و از گناهانش بيرون مى رود تا آن كه چون از زيارت شما باز گردد ، مانند روزى مى شود كه از مادر ، زاده شده است . پس اوليا و دوستدارانت را به نعمت جاودان [ ـِ بهشت ] ، مژده و بشارت بده ، و چشمْ روشنى اى كه نه چشمى آن را ديده ، و نه گوشى آن را شنيده ، و نه بر دل كسى گذشته است ؛ امّا بخشى از مردمان پست ، زائران قبور شما را بر زيارتشان خُرده مى گيرند ، آن گونه كه زن زناكار را بر زنايش عيب مى گيرند . اينان ، بَدان امّتم هستند ، شفاعتم به آنان نمى رسد و بر حوض من ، در نمى آيند» .

۲۹۵۶.كامل الزياراتـ به نقل از حسن بن زِبرِقان طبرى ، به سندش كه آن را به امام صادق عليه السلام مى رساند ـ: هر كس در فرات ، غسل كند و حسين عليه السلام را زيارت كند ، چنان ثوابى براى او مى نويسند كه اندازه ندارد .

۲۹۵۷.كامل الزياراتـ به نقل از عبد اللّه بن حَمّاد بصرى ـ: امام [ صادق ] عليه السلام به من فرمود : «همانا نزد شما ( / نزديك شما ) ، برترى اى است كه براى هيچ كس ، مانند آن نيامده است و گمان نمى كنم كه حقيقتِ آن را خوب بشناسيد . از آن ، خوبْ پاسدارى نمى كنيد و به آن ، اهتمام نمى كنيد . آن را خاصّانى است كه شايسته آن اند و به آن ، نام بُردار گشته اند و بى هيچ اختيار و قدرتى ، از سوى ايشان و فقط از سوى خدا ، به آنان ، سعادت و رحمت و رأفت و تقدّمى عطا شده كه خدا به ايشان بخشيده است » .
گفتم : فدايت شوم ! اين چيست كه توصيف كردى و نام نبردى ؟
فرمود : «زيارت جدّم حسين بن على عليه السلام . او غريب است و در سرزمينى غريب . زائرش بر او مى گِريد ، و آن كه به زيارتش نيامده ، بر او اندوهگين مى شود ، و آن كه نزدش حاضر نبوده ، براى او مى سوزد ، و هر كس به قبر پسرش نزد پاهايش در بيابان مى نگرد ، دلش به رحم مى آيد . نه خويشاوندى ، نزديك اوست ، و نه كسى از نزديكان . سپس حقّش را از او ، باز داشتند و مرتدّان ، بر ضدّ او ، پشت به پشت هم دادند تا آن كه او را كُشتند و تباهش كردند و به پيشِ درندگان نهادند و آب فرات را ـ كه حتّى سگان نيز از آن مى نوشند ـ ، از او دريغ كردند و حقّ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سفارشش به او و اهل بيتش را ضايع كردند ، تا آن جا كه شبْ هنگام ، در گودالى دور افتاده ، ميان نزديكان و پيروانش ، در لايه هاى خاك ، آرام گرفت ؛ جايى كه كسى جز او نبود ، و بسى دور از جدّش ، جايگاهى كه به آن نمى آيد ، جز كسى كه خداوند ، دلش را براى ايمان ، آزموده و حقّ ما را به او شناسانده است » .
به او گفتم : فدايت شوم ! من به زيارتش مى رفتم تا آن كه گرفتار حكومت ، و مأمور حفظ اموالشان شدم ، و نزد ايشان ، شناخته شدم . پس ، از سرِ تقيّه ، رفتن به زيارتش را رها كردم ، با آن كه مى دانم رفتن به زيارت او چه خيرى دارد .
امام عليه السلام فرمود : «آيا مى دانى كسى كه به زيارتش مى رود ، چه ثوابى مى بَرد و چه پاداش بزرگى نزد ما دارد ؟» .
گفتم : نه .
فرمود : «امّا ثواب [ آن ] . فرشتگان آسمان ، به او افتخار مى كنند . امّا آنچه براى او نزد ماست ، رحمت خواستن بر او در هر بامداد و شامگاه است ، و پدرم برايم گفت كه جايگاه حسين عليه السلام از روزى كه كشته شده ، از نمازگزارى كه بر او نماز بگزارد ، خالى نبوده است ، از فرشتگان جن و اِنس و حيوانات وحشى ؛ و هيچ چيزى نيست ، جز آن كه بر زائر او رَشك مى برد و بر او ، دست مى سايد و در نگريستن به او ، اميد پاداش دارد ؛ زيرا او به قبر حسين عليه السلام نگريسته است » .
سپس فرمود : «به من خبر رسيده كه گروهى از اطراف كوفه و گروهى از غير ايشان ، به زيارتش مى آيند و زنانى ، به گريه و لابه مى پردازند و اين كار را در شب نيمه شعبان مى كنند . از ميان آنها ، يكى ، قرآن قرائت مى كند ، و كسى ، حكايت و موعظه مى كند ، و كسى ، ناله سر مى دهد ، و فردى هم مرثيه مى سرايد » .
گفتم : آرى ؛ فدايت شوم ! آنچه را توصيف كردى ، گاه ، شاهد آن بوده ام .
فرمود : «ستايش ، ويژه خدايى است كه كسى را ميان مردم ، قرار داد كه به سوى ما بيايد و ما را مدح كند و برايمان مرثيه بسُرايد ، و نيز كسانى را از نزديكان ما يا غير ايشان قرار داد كه بر دشمنان ما طعنه بزنند و آنان را باطل انگارند و كارشان را زشت بشمارند » .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
450

۱ / ۵

لا يُحصى فَضلُ زِيارَتِهِ

۲۹۵۵.تهذيب الأحكام بإسناده عن عليّ عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قالَ لَهُ : ... إنَّ اللّهَ جَعَلَ قَبرَكَ وقَبرَ وُلدِكَ بِقاعا مِن بِقاعِ الجَنَّةِ ... مَن زارَ قُبورَكُم عَدَلَ ذلِكَ لَهُ ثَوابَ سَبعينَ حَجَّةً بَعدَ حَجَّةِ الإِسلامِ ، وخَرَجَ مِن ذُنوبِهِ حَتّى يَرجِعَ مِن زِيارَتِكُم كَيَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ ، فَأَبشِر وبَشِّر أولِياءَكَ ومُحِبّيكَ مِنَ النَّعيمِ ، وقُرَّةِ العَينِ بِما لا عَينٌ رَأَت ، ولا اُذُنٌ سَمِعَت ، ولا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ ، ولكِنَّ حُثالَةً ۱ مِنَ النّاسِ يُعَيِّرونَ زُوّارَ قُبورِكُم بِزِيارَتِكُم كَما تُعَيَّرُ الزّانِيَةُ بِزِناها ، اُولئِكَ شِرارُ اُمَّتي ، لا نالَتهُم شَفاعَتي ، ولا يَرِدونَ حَوضي! ۲

۲۹۵۶.كامل الزيارات عن الحسن بن الزبرقان الطبري بإسناد له يرفعه إلى الصادق عليه السلام :مَنِ اغتَسَلَ فِي الفُراتِ وزارَ الحُسَينَ عليه السلام كُتِبَ لَهُ مِنَ الفَضلِ ما لا يُحصى . ۳

۲۹۵۷.كامل الزيارات عن عبداللّه بن حمّاد البصري عن أبي عبد اللّه [الصادق] عليه السلام ، قال :قالَ لي : إنَّ عِندَكُم ـ أو قالَ : في قُربِكُم ـ لَفَضيلَةً ما اُوتِيَ أحَدٌ مِثلَها ، وما أحسَبُكُم
تَعرِفونَها كُنهَ ۴ مَعرِفَتِها ، ولا تُحافِظونَ عَلَيها ، ولا عَلَى القِيامِ بِها ، وإنَّ لَها لَأَهلاً خاصَّةً ، قَد سُمّوا لَها ، واُعطوها بِلا حَولٍ مِنهُم ولا قُوَّةٍ إلّا ما كانَ مِن صُنعِ اللّهِ لَهُم ، وسَعادَةٍ حَباهُمُ ۵ اللّهُ بِها ، ورَحمَةٍ ورَأفَةٍ وتَقَدُّمٍ .
قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! وما هذَا الَّذي وَصَفتَ ولَم تُسَمِّهِ؟
قالَ : زِيارَةُ جَدِّيَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام ؛ فَإِنَّهُ غَريبٌ بِأَرضِ غُربَةٍ ، يَبكيهِ مَن زارَهُ ، ويَحزَنُ لَهُ مَن لَم يَزُرهُ ، ويَحتَرِقُ لَهُ مَن لَم يَشهَدهُ ، ويَرحَمُهُ مَن نَظَرَ إلى قَبرِ ابنِهِ عِندَ رِجلِهِ في أرضِ فَلاةٍ ، لا حَميمَ قُربَهُ ولا قَريبَ ، ثُمَّ مُنِعَ الحَقَّ وتَوازَرَ عَلَيهِ أهلُ الرِّدَّةِ ، حَتّى قَتَلوهُ وضَيَّعوهُ ، وعَرَّضوهُ لِلسِّباعِ ، ومَنَعوهُ شُربَ ماءِ الفُراتِ الَّذي يَشرَبُهُ الكِلابُ ، وضَيَّعوا حَقَّ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ووَصِيَّتَهُ بِهِ وبِأَهلِ بَيتِهِ ، فَأَمسى مَجفُوّا في حُفرَتِهِ ، صَريعا بَينَ قَرابَتِهِ وشيعَتِهِ بَينَ أطباقِ التُّرابِ ، قَد اُوحِشَ قُربُهُ فِي الوَحدَةِ وَالبُعدِ عَن جَدِّهِ ، وَالمَنزِلِ الَّذي لا يَأتيهِ إلّا مَنِ امتَحَنَ اللّهُ قَلبَهُ لِلإِيمانِ ، وعَرَّفَهُ حَقَّنا .
فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، قَد كُنتُ آتيهِ حَتّى بُليتُ بِالسُّلطانِ وفي حِفظِ أموالِهِم ، وأنَا عِندَهُم مَشهورٌ ، فَتَرَكتُ لِلتَّقِيَّةِ إتيانَهُ ، وأنَا أعرِفُ ما في إتيانِهِ مِنَ الخَيرِ .
فَقالَ : هَل تَدري ما فَضلُ مَن أتاهُ وما لَهُ عِندَنا مِن جَزيلِ الخَيرِ؟ فَقُلتُ : لا .
فَقالَ : أمَّا الفَضلُ فَيُباهيهِ مَلائِكَةُ السَّماءِ ، وأمّا ما لَهُ عِندَنا فَالتَّرَحُّمُ عَلَيه
كُلَّ صَباحٍ ومَساءٍ ، ولَقَد حَدَّثَني أبي أنَّهُ لَم يَخلُ مَكانُهُ مُنذُ قُتِلَ مِن مُصَلٍّ يُصَلّي عَلَيهِ مِنَ المَلائِكَةِ أو مِنَ الجِنِّ أو مِنَ الإِنسِ أو مِنَ الوَحشِ ، وما مِن شَيءٍ إلّا وهُو
يَغبِطُ ۶ زائِرَهُ ، وَيَتَمَسَّحُ بِهِ ، ويَرجو فِي النَّظَرِ إلَيهِ الخَيرَ لِنَظَرِهِ إلى قَبرِهِ .
ثُمَّ قالَ : بَلَغَني أنَّ قَوما يَأتونَهُ مِن نَواحِي الكوفَةِ ، وناسا مِن غَيرِهِم ، ونِساءً يَندُبنَهُ ، وذلِكَ فِي النِّصفِ مِن شَعبانَ ، فَمِن بَينِ قارِئٍ يَقرَأُ ، وقاصٍّ يَقُصُّ ، ونادِبٍ يَندُبُ ، وقائِلٍ يَقولُ المَراثِيَ .
فَقُلتُ لَهُ : نَعَم جُعِلتُ فِداكَ ، قَد شَهِدتُ بَعضَ ما تَصِفُ .
فَقالَ : الحَمدُ للّهِِ الَّذي جَعَلَ فِي النّاسِ مَن يَفِدُ إلَينا ويَمدَحُنا ويَرثي لَنا ، وجَعَلَ عَدُوَّنا مَن يَطعُنُ عَلَيهِم مِن قَرابَتِنا وغَيرِهم ، يَهدُرونَهُم ۷ ويُقَبِّحونَ ما يَصنَعونَ . ۸

1.الحُثالَةُ : الرديء من كلّ شيء (النهاية : ج ۱ ص ۳۳۹ «مثل») .

2.تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۲۲ ح ۵۰ و ص ۱۰۷ ح ۱۸۹ ، المزار للمفيد : ص ۲۲۸ ح ۱۲ ، فرحة الغرى¨ : ص ۷۷ كلّها عن أبي عامر عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، إرشاد القلوب : ص ۴۴۱ ، بحار الأنوار : ج ۱۰۰ ص ۱۲۱ ح ۲۲ .

3.كامل الزيارات : ص ۳۴۹ ح ۵۹۶ ، بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۱۴۵ ح ۲۷ .

4.كُنْهُ الأمر : حقيقَتُه (النهاية : ج ۴ ص ۲۰۶ «كنه») .

5.حَبَوتُ الرجل : أعطيته الشيء بغير عوض (المصباح المنير : ص ۱۲۰ «حبا») .

6.غَبَطْتُ الرجل : إذا اشتهيتَ أن يكون لك مثل ماله ، وأن لا يزول عنه ما هو فيه (لسان العرب : ج ۷ ص ۳۵۹ «غبط») .

7.هَدَرتُه وأهدَرتُه : أبطلته (لسان العرب : ج ۵ ص ۲۵۷ «هدر») .

8.كامل الزيارات : ص ۵۳۷ ح ۸۲۹ ، بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۷۳ ح ۲۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5920
صفحه از 514
پرینت  ارسال به