403
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۷ / ۲۲

سعيد بيابانكى

شن بود و باد ، قافله بود و غبار بودآن سوى دشت ، حادثه ، چشم انتظار بود
فرصت نداشت جامه نيلى به تن كندخورشيد ، سرْبرهنه ، لب كوهسار بود
گويى به پيشواز نزول فرشته هاصحرا ، پُر از ستاره دنباله دار بود
مى سوخت در كوير ، عطشناك و روزه دارنخلى كه از رسول خدا ، يادگار بود
نخلى كه از ميان هزاران هزار فصلشيواترين مقدّمه نوبهار بود
شن بود و باد ، نخل شقايق تبار عشقتنديس واژگون شده اى در غبار بود
مى آمد از غبار ، تب آلود و شرمسارآشفته يال و شيهه زن و بى قرار بود
بيرون دويد دختر زهرا ز خيمه گاهبرگشته بود اسب ، ولى بى سوار بود . ۱

۷ / ۲۳

حبيب چايچيان (حِسان)

امشب شهادت نامه عشّاق ، امضا مى شودفردا ز خون عاشقان ، اين دشت ، دريا مى شود
امشب كنار يكدگر ، بنشسته آل مصطفىفردا پريشان جمعشان ، چون قلب زهرا مى شود
امشب بُود بر پا اگر اين خيمه ثارُ اللّهىفردا به دست دشمنان ، بَركَنده از جا مى شود
امشب صداى خواندنِ قرآن به گوش آيد ، ولىفردا صداى «الأمان» ، زين دشت ، بر پا مى شود
امشب كنار مادرش ، لب تشنه اصغر خفته استفردا ـ خدايا ـ بسترش ، آغوش صحرا مى شود
امشب كه جمع كودكان ، در خواب ناز آسوده اندفردا به زير خارها ، گم گشته پيدا مى شود
امشب رقيّه حلقه زرّين اگر دارد به گوشفردا ، دريغ اين گوشوار ، از گوش او وا مى شود!
امشب به خيل تشنگان ، عبّاس باشد پاسبانفردا كنار علقمه ، بى دستْ سقّا مى شود
امشب كه قاسم زينتِ گلزار آل مصطفاستفردا ز مَركب ، سرنگون ، اين سَرو رعنا مى شود
امشب گرفته در ميان ، اصحاب ، ثارُ اللّه رافردا عزيز فاطمه ، بى يار و تنها مى شود
امشب ، به دست شاه دين ، باشد سليمانىْ نگينفردا به دست ساربان ، اين حلقه يَغما مى شود
امشب سرِ سرّ خدا ، بر دامن زينب بُودفردا ، انيس خولى و دِير نَصارا مى شود
ترسم زمين و آسمان ، زير و زِبَر گردد ـ حسان ـفردا اسارت نامه زينب ، چو اجرا مى شود. ۲

1.نيمى از خورشيد : ص ۲۳ ـ ۲۴ .

2.اى اشك ها بريزيد : ص ۱۷۹ .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
402

۷ / ۲۰

مرتضى اميرى اسفندقه

حاجيان را گفت : آن جا كعبه ، عريان مى شوددر طواف كعبه ، آن جا جسمتان جان مى شود
حج منم ، چشمانتان را وا كنيد ، اى حاجيان!كعبه ، بى من از شما مردم ، گريزان مى شود
استطاعت هر كه دارد ، مى شود مُلحق به منهر كه نامرد است ، پشتِ كعبه پنهان مى شود
گفت : در ذى الحجّه امسال ، شورى ديگر استگفت : در ماه محرّم ، عيدِ قربان مى شود
آمد و در كربلا ، با آشنايان ، خيمه زدگفت با ياران كه : فردا ظهر ، توفان مى شود
گفت با ياران كه : فردا خطبه ناخوانده اىگرم از نهج البلاغه ، باز عنوان مى شود
خطبه خواهد خواند فردا خواهرم بى ذو الفقارگفت : فردا كاخ ظلم ، از ريشه ويران مى شود
آمد و افتاد چشم حُرّ به چشم روشنشمشكل حُر ، با نگاهى گرم ، آسان مى شود
حاجىِ از كاروان وا مانده اى گِرد حسينيك شبه مى گردد و در كعبه ، مهمان مى شود
آمد و در كربلا ، حج را نمايش داد و رفتآن نمايش ، همچنان ، بى پرده اكران مى شود. ۱

۷ / ۲۱

نادر بختيارى

رو سوى خيمه ها ، ز دلِ دشت ، بى بهاراسبى عنان گسيخته ، برگشت ، بى سوار
يك زن ، كه سخت هيئت مردانِ مرد داشتبعد از حسين ، يك دل توفان نورد داشت
تا ديد غرق خون ، بدن چاك چاكِ شاهافكند خويش را تهِ گودالِ قتلگاه
خورشيد ديده اى كه شود محو ماهتاب؟!مهتاب ديده اى كه بپيچد بر آفتاب؟!
در بطن خون و خاك ، دو تنها تو ديده اى؟!در گودى مُغاك، دو دريا تو ديده اى؟!
زن ها ، مگر كه خاك به دامان نمى كنند؟يا آن كه موى خويش ، پريشان نمى كنند؟
پس ، از چه زينب آن همه سُتْوار ، مانده بود؟!در مُلتقاى تيغ ، على وار مانده بود؟!
از عشق و زخم ، مَلغَمه جان او چكيددل ، پاره پاره ، از سرِ مژگان او چكيد
آتش زدند خيمه به خيمه ، بهار راتا بگسلند قامت آن سوگوار را. ۲

1.رستاخيز لاله ها : ص ۲۳ .

2.دانش نامه شعر عاشورايى : ج ۲ ص ۱۶۴۷ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5419
صفحه از 514
پرینت  ارسال به