397
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۷ / ۱۵

محمّدعلى مردانى(م ۱۳۷۸ ش)

اى تشنه اى كه بر لب دريا گريستىاز ديده ، خون ز مرگ اَحِبّا گريستى
تنها نه بهر تشنه لبان ، اشك ريختىديدى چو كام تشنه سقّا گريستى
بيمار و زار و خسته و بى يار و بى مُعينعمرى در اين مصيبت عُظما گريستى
يعقوب آل عصمت اگر خوانَمت ، رواستچون در فراق يوسف زهرا گريستى
آن جا پدر ز هجر پسر گريه كرد ، ليكاين جا تو در مصيبت بابا گريستى
گاهى به ياد وقعه خونين كربلاگاهى به ياد شام غم افزا گريستى
بگذشت چون به پيش رُخت ، سَروقامتىبر قلب داغ ديده ليلا گريستى
در ماتم سه ساله بى ياور حسينبر سوز آه زينب كبرا گريستى
بودى مدام ، صائم و قائم، تمام عمرروزْ اشكِ غم فشاندى و شب ها گريستى. ۱

1.فروغ ايمان : ص ۲۷۹ . مخاطب شاعر در اين مرثيه، امام زين االعابدين عليه السلام است.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
396

بَرَندتا به جايى كه كفن از بوريا دارد حسين
بردن اهل حرم ، دستور بود و سرّ غيبور نه اين بى حرمتى ها،كِى روا دارد حسين؟
سَروران ، پروانگان شمع رخسارش ، ولىچون سحر ، روشن كه سر از تن جدا دارد حسين
سر به قاچ زين نهاده ، راه پيماى عراقمى نمايد خود كه عهدى با خدا دارد حسين
او وفاى عهد را با سر كند سودا ، ولىخون به دل از كوفيانِ بى وفا دارد حسين
دشمنانش ، بى امان و دوستانش ، بى وفابا كدامين سر كند ؟ مشكل دو تا دارد حسين
سيرت آل على، با سرنوشت كربلاستهر زمان از ما ، يكى صورت نما دارد حسين
آبِ خود با دشمنان تشنه ، قسمت مى كندعزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين
دشمنش هم آب مى بندد به روى اهل بيتداورى بين با چه قوم بى حيا دارد حسين
بعد از اينش صحنه ها و پرده ها اشك است و خوندل تماشا كن چه رنگين سينما دارد حسين
ساز عشق است و به دل، هر زخم پيكان ، زخمه اىگوش كن ، عالم پُر از شور و نوا دارد حسين
دست آخر كز همه بيگانه شد ، ديدم هنوزبا دمِ خنجر ، نگاهى آشنا دارد حسين
شمر گويد: گوش كردم تا چه خواهد از خداجاى نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين
اشك خونين گو بيا بنشين به چشم «شهريار»كاندر اين گوشه ، عزايى بى ريا دارد حسين. ۱

۷ / ۱۴

محمّد شرمى(م ۱۳۷۱ ش)

چون تير خصم ، حنجر آن طفل ، پاره كرداز حال رفت و بر پدر خود ، نظاره كرد
زان يك نگاه، زد به دل قدسيان ، شرارامّا به قلب شاه ، فزون تر شراره كرد
يعنى كه : اى پدر ! دگرم غصّه ات مبادپيكان جور ، بر عطشم خوبْ چاره كرد
شه خواست تا به راحتى ، آن طفل ، جان دهدقنداقه وى ، از سر شمشير ، پاره كرد
پاشيد خون حلق على را به آسمانافلاك را ز قطره خون ، پُرستاره كرد
يك قطره خون حنجر او بر زمين نريختسلطان دين ، سپاس گزارى ، دوباره كرد
تا روى سينه پدر ، آن طفل ، جان سپُردوان گه حسين ، تهنيت بى شماره كرد
كاى دوست ! اين تو ، وين محك، اين امتحان من!در كار عاشقانه ، مباد استشاره كرد
من عاشقم ، به دست من اينك ، سَنَد بُودبا خون خود ، گواهى ام اين شيرخواره كرد
دارم هنوز جان، اگرم سوخت بال و پرپروانه را ز شمع ، نشايد كناره كرد. ۲

1.ديوان شهريار : ج ۱ ص ۷۰ .

2.هديه عشق : ص ۱۳۰ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5486
صفحه از 514
پرینت  ارسال به