395
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۷ / ۱۲

خوشدل تهرانى(م ۱۳۶۵ش)

بزرگْ فلسفه قتلِ شاه دين ، اين استكه مرگ سرخ ، به از زندگى ننگين است
حسين ، مظهر آزادگى و آزادى استخوشا كسى كه چنينش مرام و آيين است!
نه ظلم كن به كسى ، نه به زير ظلم بروكه اين ، مرام حسين است و منطقِ دين است
همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب ، كافى استاگر چه گريه بر آلام قلب ، تسكين است
ببين كه مقصد عالى وى چه بُد ـ اى دوست ـكه درك آن ، سبب عزّ و جاه و تمكين است
ز خاك مردم آزاده ، بوى خون آيدنشانِ شيعه و آثار پيروى ، اين است. ۱

۷ / ۱۳

سيّد محمّد حسين بهجت (شهريار) (م ۱۳۶۷ ش)

شيعيان ! ديگر هواى نينوا دارد حسينروىِ دل با كاروان كربلا دارد حسين
از حريم كعبه جدّش به اشكى شُست دستمَروِه پشت سر نهاد ، امّا صفا دارد حسين
مى برد در كربلا هفتاد و دو ذبحِ عظيمبيش از اينها حرمت كوى مِنا دارد حسين
پيشِ رو ، راه ديار نيستى، كافيش نيستاشك و آه عالمى هم در قفا دارد حسين
بس كه محمل ها رود منزل به منزل، با شتابكس نمى داند عروسى يا عزا دارد حسين
رخت وديباج حرم، چون گل به تاراجش

1.گلزار شهيدان : ص ۱۹۶ .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
394

۷ / ۱۰

جلال الدين همايى(م ۱۳۵۹ ش)

خون خورم در غم آن طفل كه جاى لَبَنشريخت دست ستم حرمله ، خون در دهنش
كودكى كآب ز سرچشمه عصمت مى خوردگشت از سوز عطش ، آبْ سراپا بدنش
گر تن نوگل ليلا نبُود لاله سرخاز چه آغشته به خون گشت چنين پيرهنش
غنچه اى از چمن زاده زهرا بشكُفتكه شد از زخم سِنان ، چون گل صدبرگ ، تنش
گلشنى ساخته در دشت بلا گشت كه بودغنچه اش اصغر و گل ، قاسم و اكبر ، سَمَنش
تشنه لب ، كشته شد آن شاه كه با خنجر و تيرگشت بُبريده و شد دوخته بر تن ، كفنش
آن كه باشد نظرش داروى هر درد ـ سَنا ـچشم دارم كه فِتد گوشه چشمى به منش. ۱

۷ / ۱۱

حبيب يغمايى (م ۱۳۶۳ ش)

به پا به گودى از آن شد خيام اطهر اوكه چشم خصم ، نيفتد به روى دختر او
ولى دريغ كه بعد از قتال او ، دشمنز روى دختر او برگرفت مِعجَر او
نبود قطره اى از آب ، بهر طفلش و بودفرات ، موج زنان، جارى از برابر او
بداد دستش و نامد به دستش آب و زِ شرمبه خيمه گاه نيامد دگر برادر او
ببين وفا و مروّت ، كز اهل بيت رسولفدا شد از همه اوّل ، علىّ اكبر او
ز كهنه پيرهنِ پاره پاره از پيكاننكرد صرف نظر خصم و كَنْد از بَر او
همه بپرسم از پستى عدو كه چرابتاخت اسب، پس از مرگ او به پيكر او؟
به گوش دل شنوى چون به كربلا گذرىز قتلگاه برادر ، خروش خواهر او
هنوز سر ز تن آن بزرگوار ، جداستبه كربلا تن او ، تا كجا بُود سر او؟
غلام همّت آن مردمم كه جان دادندبه پاس يارى او در حريم بستر او. ۲

1.ديوان سنا : ص ۸۲ ـ ۸۳ .

2.تجلّى عشق در حماسه عاشورا : ص ۲۹۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5271
صفحه از 514
پرینت  ارسال به