۷ / ۱۲
خوشدل تهرانى(م ۱۳۶۵ش)
بزرگْ فلسفه قتلِ شاه دين ، اين استكه مرگ سرخ ، به از زندگى ننگين است
حسين ، مظهر آزادگى و آزادى استخوشا كسى كه چنينش مرام و آيين است!
نه ظلم كن به كسى ، نه به زير ظلم بروكه اين ، مرام حسين است و منطقِ دين است
همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب ، كافى استاگر چه گريه بر آلام قلب ، تسكين است
ببين كه مقصد عالى وى چه بُد ـ اى دوست ـكه درك آن ، سبب عزّ و جاه و تمكين است
ز خاك مردم آزاده ، بوى خون آيدنشانِ شيعه و آثار پيروى ، اين است. ۱
۷ / ۱۳
سيّد محمّد حسين بهجت (شهريار) (م ۱۳۶۷ ش)
شيعيان ! ديگر هواى نينوا دارد حسينروىِ دل با كاروان كربلا دارد حسين
از حريم كعبه جدّش به اشكى شُست دستمَروِه پشت سر نهاد ، امّا صفا دارد حسين
مى برد در كربلا هفتاد و دو ذبحِ عظيمبيش از اينها حرمت كوى مِنا دارد حسين
پيشِ رو ، راه ديار نيستى، كافيش نيستاشك و آه عالمى هم در قفا دارد حسين
بس كه محمل ها رود منزل به منزل، با شتابكس نمى داند عروسى يا عزا دارد حسين
رخت وديباج حرم، چون گل به تاراجش