377
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۶ / ۷

عُمّان سامانى (م ۱۳۲۲ ق)

نيست صاحبْ همّتى در نَشأتين ۱هم قدم ، عبّاس را بعد از حسين
بُد به عشّاق حسينى ، پيشروپاك خاطر آى و پاك انديش ، رو
روز عاشورا ، به چشم پُر ز خونمَشك بر دوش آمد از شط ، چون بُرون
شد به سوى تشنه كامان ، ره سِپَرتيرباران بلا را شد سپر
پس فرو باريد بر وى ، تير تيزمَشك شد بر حالت او ، اشك ريز
اشك ، چندان ريخت بر وى چشم مَشكتا كه چشم مَشك ، خالى شد ز اشك
تا قيامت ، تشنه كامان ثوابمى خورند از رَشحه آن مَشك ، آب
بر زمين، آب تعلّق ، پاك ريختوز تعيّن بر سر آن ، خاك ريخت
هستى اش را دست از مستى فشانْدجز حسين اندر ميان ، چيزى نماند. ۲

...پس ز جان، بر خواهر استقبال كردتا رُخش بوسد، الف را دال كرد
همچو جان خود، در آغوشش كشيداين سخن، آهسته بر گوشش كشيد
كاى عنان گير من، آيا زينبى؟يا كه آه دردمندان در شبى؟
پيش پاى شوق، زنجيرى مكنراه عشق است اين، عنان گيرى مكن
با تو هستم ـ جان خواهر ـ همسفرتو به پا اين راه كوبى، من به سر ...
هست بر من ناگوار و ناپسنداز تو ـ زينب ـ گر صدا گردد بلند
هر چه باشد، تو على را دخترىماده شيرا! كى كم از شير نرى؟!
با زبان زينبى، شاه آنچه گفتبا حسينى گوش، زينب مى شنفت
با حسينى لب، هر آنچ او گفت رازشه به گوش زينبى بشنيد باز
گوش عشق، آرى، زبان خواهد ز عشقفهم عشق، آرى، بيان خواهد ز عشق
با زبان ديگر، اين آواز نيستگوش، ديگر محرم اسرار نيست
اى سخنگو! لحظه اى خاموش باشاى زبان، از پاى تا سر، گوش باش
تا ببينم از سر صدق و صوابشاه را زينب، چه مى گويد جواب
گفت زينب در جواب، آن شاه راكاى فروزان كرده مهر و ماه را
عشق را از يك مَشيمه زاده ايملب به يك پستان غم بنهاده ايم
تربيت، بوده است بر يك دوشمانپرورش در جيب يك آغوشمان
تا كنيم اين راه را مستانه طىهر دو از يك جام خوردستيم مى
هر دو در انجام طاعت، كامليمهر يكى امر دگر را حامليم
تو شهادت جستى، اى سبط رسول !من اسيرى را به جان كردم قبول . ۳

1.كنايه از دنيا و آخرت است .

2.گنجينة الأسرار : ص ۱۰۱.

3.گنجينة الأسرار: ص ۹۸.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
376

... چو بر بستند آل اللّه سوى شام ، محمل هابه محمل ها مكان كردند همچون غصّه در دل ها
ز بس سيل سرشك از چشمه هاى چشم شد جارىفرو رفتند آن جمّازه ها تا سينه در گِل ها
اگر اشك يتيمان ، آب بر آتش نزد هر دَمز سوز آه هر يك زان اسيران ، سوخت محمل ها
جفاى كربلاشان ، سهل و آسان بود در خاطراگر در شام دانستند مى باشد چه مشكل ها
حمايل هاى زرّين را به غارت بُرده دشمن هاولى بسته غُل و زنجير ، جاى آن حمايل ها
برادرها شهيد و پيش روىِ خواهران ، يك سرسران كُشتگان ، بر نيزه اندر دست قاتل ها
به روز آن راه ها در آفتاب گرم ، پيمودنبه زير سايه سرها ، مكان كردن به منزل ها
به شام ، آل على در كُنج ويران ها مكان كردنبه ناز و نوش اهل شام ، هر شب كرده محفل ها
به تَشت زر ، سر سِبط پيمبر در برِ خواهرسرودنْ پور بوسفيان: «أدِر كأسا و ناوِلها»
فلك ! زين ظلم ، حيرانم چرا ويران نگرديدى؟چو اولاد پيمبر ، بى سر و سامان نگرديدى؟ ۱

1.دانش نامه شعر عاشورايى : ج ۲ ص ۱۰۰۲ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5582
صفحه از 514
پرینت  ارسال به