355
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۵ / ۱۵

طراز يزدى (م ۱۲۲۴ ق)

آتش زد اين بهار ، جگرهاى تفته رامانَد سحاب ، خيمه بر باد رفته را
بود آتشى نهفته به دل ها و بر فروختباد بهار ، آتش در دل نهفته را
ياد آورم چو غنچه سيراب بنگرمآن غنچه هاى تشنه در خون شكفته را
خيزد ز خاك ، سبزه و ياد آوَرَد حسينآن سبز خطْ سُلاله در خاك خفته را
از كربلا شنفته اى ـ اى دل ـ حكايتىهرگز به ديده نيست شباهت ، شنفته را
هفت آسمان ، هنوز بگِريد بر آن كه ديددر خون خضاب ، كاكُل ماه دوهفته را
از هر طرف ، غبار مصيبت ، فرو گرفتكاشانه هاى شهپَر جبريل رُفته را. ۱

۵ / ۱۶

نشاط اصفهانى (م ۱۲۴۴ ق)

اين سعادت ، از اَزَل اندوخته استاين شهادت ، از على آموخته است
چون پيام دوست از دشمن شِنُفتزير زخم تيغ دشمن ، «فُزْتُ» ۲ گفت
هر كه را از دوستانش خواند دوستزير تيغ دشمنان ، بنشانْد دوست
از نخست افتاد چون مقبول عشقلاجرم ، شد عاقبت ، مقتول عشق
گر حديث ما ، تو را آيد عجبگفت حق ، خود در حديث«مَنْ طَلَب» ۳
طالب من ، گر شود يك ره ، كسىراه ها بنمايدش هر سو ، بسى
چون مرا بشناسد از آيات منعاشق آيد بر صفات و ذات من
شد چو عاشق از من ، آگه شد همىزان پس او را زنده نگذارم دَمى
بس عجب نَبوَد اگر كُشتم مَنَشعاشق است و لازم آمد كُشتنش
كُشتن عاشق ، به هر مذهب ، رواستخاصه آن عاشق كه معشوق خداست
پس مرا زآيين و دين مصطفىبر شهيد خويش ، بايد خون بها
وان كه هم منظور و هم مقبول منگشت زان سان تا كه شد مقتول من
هر دو عالم نيست خونش را بهاغيرِ من ، او را نشايد خون بها
هم منم دل بُرده ، هم بيدل منمهم منم مقتول و هم قاتل ، منم
كى سزا بينم به جاىِ خويشتنديگرى را خون بهاى خويشتن؟
خويش را نه رايگانى بخشمشكُشته ام تا زندگانى بخشمش
كشته عشق اَر شوى ، زنده شَوىتا ابد ، باقى و پاينده شوى
عشقبازى را شعار ديگر استرسم او ، رسم ديار ديگر است
بى سبب با دوستداران ، دشمن استدشمنى او همين تا كُشتن است
كُشتگان خويش را شد دوستدارگر كُشد عشق ، اى خوشا آن اعتبار!
اين بُود آيين عشق ! اين، كيش عشق!چاره جز مُردن نباشد پيش عشق. ۴

1.دانش نامه شعر عاشورايى : ج ۲ ص ۸۵۲ .

2.اشاره به كلام امام على عليه السلام در هنگام ضربت خوردن در مسجد كوفه : «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبه!» .

3.اشاره به حديث قدسى : «من طَلَبَنى وَجَدَنى و من وجدنى عَشَقَنى ، و من عشقنى عَشَقتُهُ ، و من عشقته قَتَلتُهُ ، و من قتلته فَعَلَىَّ دِيَتُه، ومن علَىَّ ديتُهُ فأنا ديته» (شرح فصوص الحكم، عبد الرزّاق كاشانى: ص ۱۰۰).

4.ميراث عشق : ص ۵۱۲ ـ ۵۱۴ .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
354

۵ / ۱۳

لطفعلى بيك بيگدِلى (آذر) (۱۱۹۵ ق)

آه از حَسنين كز جهان ، شيون و شينسر زد ز غمِ آن دو امام كونين
اى واى از آن زمان كه خورد آب، حسن!فرياد از آن دم كه نخورد آب، حسين! ۱

۵ / ۱۴

صباحى بيدگُلى (م ۱۲۰۷ ق)

چون تشنگى عنان ز كف شاه دين گرفتاز پشت زين ، قرار به روى زمين گرفت
پس بى حيايى ـ آه كه دستش بُريده باد ـاز دست داد دين و سر از شاه دين گرفت
داغ شهادت على ، ايّامْ تازه كرداز نو، جهان، عزاى رسول امين گرفت
بر تشت مجتبى ، جگر پاره پاره ريختپهلوى حمزه ، چاك ز مِضراب كين گرفت
هم پاى پيل ، خاك حرم را به باد داد ۲هم اهرمن ز دست سليمان ، نگين گرفت ۳
از خاك ، خون ناحقِ يحيى گرفت جوشعيسى ز دار ، راه سپهر بَرين گرفت
گشتند انبيا ، همه گريان و بو البشربر چشم تَر ز شرم نبى ، آستين گرفت
كردند پس به نيزه ، سرى را كه آفتاباز شرم او نهفت رُخ زرد در نقاب. ۴

1.ديوان لطفعلى بيك آذر بيگدلى: ص ۳۹۰.

2.به داستان اصحاب فيل ، اشاره دارد كه در قرآن كريم آمده است .

3.تلميحى به داستان رُبوده شدن خاتم سليمان۷ توسّط ديو است .

4.دانش نامه شعر عاشورايى : ج ۲ ص ۸۴۵ (به نقل از : ديوان صباحى بيدگُلى) .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5710
صفحه از 514
پرینت  ارسال به