325
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۴ / ۵

قوامى رازى(ق ۶ ق)

روز دهم ز ماه محرّم به كربلاظلمى صريح رفت بر اولاد مصطفى
هرگز مباد روز چو عاشور در جهانكان روز بود قتل شهيدان به كربلا
آن تشنگان آل محمّد ، اسيرواربر دشت كربلا ، به بلا گشته مبتلا
اطفال و عورتان پيمبَر ، برهنه تناز پرده رضا همه افتاده بر قضا
فرزند مصطفى و جگرگوشه رسولسر بر سرِ سَنان و بدن بر سر مَلا ۱
عريان بمانده پردگيانِ سراى وحىمقتول گشته شاه سراپرده عبا
قتل حسين و بردگىِ اهل بيت اوهست اعتبار و موعظه ما و غير ما
دل در جهان مبند ، كزو جان نبرده اندپرورده پيمبر و فرزند پادشا
هر گه كه يادم آيد از آن سيّدِ شهيدعيشم شود مُنغّص و عمرم شود هَبا ۲
اى بس بلا و رنج كه بر جان او رسيداز جور و ظلم امّت بى رحم و بى حيا
در آرزوى آب ، چون اويى بِداد جانلعنت بر اين جهانِ به نفرينِ بى وفا
آن روزها كه بود در آن شومْ جايگاهمانده چو مرغ در قفس از خوف بى رجا
با هر كسى همى به تلطُّف ، حديث كردآن سيّد كريمِ نكوخُلقِ خُوش لقا
تا آن شبى كه روز دگر بود قتل اومى دادشان نويد و همى گفتشان ثنا
گويند كاين قدر ، شب عاشور گفته بودآمد شب وداع ، چو تاريك شد هوا
روز دگر چنان كه شنيدى ، مصاف كردحاضر شده ز پيش و پس ، اعدا و اوليا
بر تن زره كشيده و بر دل ، گِره زدهرويش ز غَبنْ تافته ، پشتش ز غم ، دو تا
از آسمان دولت او ، ماه ، گشته گموز آفتاب صورت او گم شده ضيا
در بوستان چهره و شاخِ زبان اواز گُل ، برفته رنگ و ز بلبل ، شده نوا
خونش چكيده از سرِ شمشير بر زمينياقوت ، دُر فشانده ز مينا به كَهرُبا
از بهر شربتى به بَر لشكر يزيدبر «مَن يزيد» ۳ داشته ، جان گران بها
لب خشك از آتش دل و رُخ ، زابِ ديده، تَردل با خداى بُرده و تن ، داده در قضا
بگرفته روى آب ، سپاه يزيد شومبى آب ، چشم و سينه ، پُر از آتشِ هوا
از نيزه ها چو بيشه شده حربگاهشانايشان در او خروشان چون شير و اژدها
بر آهوان خوب ، مسلّط ، سگان زشتبر عدل ، ظلم چيره شده ، بر بقا ، فنا
اينان در آب ، تشنه و ايشان به خونشاناز مِهر ، سير گشته و از كينه ، ناشتا ۴
بر قهر خاندان نبوّت ، كشيده تيغتا چون كنندشان به جفا ، سر ز تن ، جدا
آهخته تيغ بر پسر شيرِ كردگارآن ياغيانِ باقىِ شمشيرِ مرتضى
ايشان ، قوى ز آلت و ساز و سلاح و اسبوينان ، ضعيف و تشنه و بى برگ و بى نوا
مير و امام شرع ، حسينِ على ، كه بودخورشيد آسمان هُدا ، شاه اوصيا
از چپ و راست ، حمله همى كرد چون پدرتا بود در تَنَش نَفَسى و رگى به جا
خويش و تبار او ، شده از پيش او شهيدفرد و وحيد مانده در آن موضعِ بلا
افتاده غُلغُل ملكوت اندر آسمانبرداشته حجاب افق ، امر كبريا
بر خُلد ، منقطع شده انفاس حور عينبر عرش ، مضطرب شده ارواح انبيا
خورشيد و ماه ، تيره و تاريك بر فلكآرامش زمين ، شده چون جنبش هوا
زهرا و مصطفى و على ، سوخته ز دردماتم سراىْ ساخته بر سِدر منتها. ۵

1.مَلا : جمعيّت ، مردم .

2.هبا : هباء ، گرد و غبار .

3.مَن يزيد : مزايده ، حراج .

4.ناشتا : سير ناشده ، گرسنه .

5.ديوان قوامى رازى : ص ۱۲۵ .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
324

۴ / ۲

ناصر خسرو(م ۴۸۱ ق)

لعنت كنم بر آن بت ، كو كرد و شيعت اوحلق حسين تشنه ، در خون ، خضاب و رنگين
پيش تو اند حاضر ، اهل جفا و لعنتلعنت چرا فرستى ، خيره به چين و ماچين؟ ۱

۴ / ۳

امير معزّى (ق ۶ ق)

آن يكى را جان ز تن گشته جدا اندر حجازوان دگر را سر ، جدا گشته ز تن در كربلا
آن كه دادى بوسه بر روى و قفاى او رسولگَرد ، بر رويش نشست و شمر ملعون در قفا
وان كه حيدر ، گيسوان او نهادى بر دو چشمچشم او در آب ، غرق و گيسوان ، اندر دَما ۲
روز محشر داد بستانَد خدا از قاتلانْشتو بده داد و مباش از حُبّ مقتولان ، جدا . ۳

۴ / ۴

سنايى غزنوى(م ۵۳۵ ق)

حَبّذا كربلا و آن تعظيمكز بهشت آورَد به خلق ، نسيم!
وان تنِ سر بُريده در گِل و خاكوان عزيزان ، به تيغ ، دل ها چاك
وان تن سر به خاكْ غلتيدهتن بى سر ، بسى بد افتاده
وان گُزينِ همه جهان ، كُشتهدر گِل و خون ، تنش بياغشته
وان چنان ظالمانِ بدكرداركرده بر ظلم خويشتن ، اصرار
حُرمت دين و خاندان رسولجمله برداشته ز جهل و فضول
تيغ ها لعلگون ز خون حسينچه بود در جهان ، بَتَر زين شَين؟ ۴
زخم شمشير و نيزه و پيكانبر سر نيزه ، سر به جاى سِنان
كرده آل زياد و شمرِ لعينابتداى چنين تبه در دين
آل ياسين ، بداده يكسر ، جانعاجز و خوار و بى كس و عطشان
مصطفى ، جامه جمله بدريدهعلى از ديده ، خون بباريده
فاطمه ، روى را خراشيدهخون بباريده ، بى حد از ديده
حسن از زخم كرده سينه كبودزينب از ديده ها برانده دو رود. ۵

1.ديوان ناصر خسرو : ص ۴۱۰ .

2.دَما : دَم ، خون .

3.ديوان امير معزّى : ص ۴۵ ـ ۴۶ .

4.شَين : عيب و زشتى .

5.حديقة الحقيقة : ص ۲۶۶ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5612
صفحه از 514
پرینت  ارسال به