۲۹۳۶.شرح الأخبار:فضل بن محمّد بن حسن بن عبيد اللّه بن عبّاس بن على عليه السلام [ ، در رثاى نياى خويش عبّاس بن على عليه السلام ] ، چنين سروده است :
سزاوارترينِ مردم براى اين كه بر او بگِريندجوان مردى است كه حسين عليه السلام را در كربلا ، به گريه انداخت؛
همان برادرش و پسر پدرش على عليه السلام ؛همان ابو الفضلِ به خون تپيده.
و هر كه با وى همدلى كرد ، چيزى ، او را از پا نينداختو برايش آب آورد تا او را از عطشى دشوار ، بِرَهانَد .
۳ / ۹
قاسم بن يوسف كاتب ۱
۲۹۳۷.مختصر أخبار شعراء الشيعة :وى (قاسم بن يوسف كاتب) در رثاى حسين عليه السلام ، سروده است :
بر مرقد حسين عليه السلام ، سلام كن و بگو كه :خداوند ، در درون قبر ، بر تو درود فرستد
و تو را از بارش ابرهاى پُرآب رحمت ، سيراب كندو همواره ، نسيم هاى روان ، بر تو جارى باد!
اى پسر پيامبر صلى الله عليه و آله و بهترينِ امّت او پس از او!اين ، سخن دانايان است.
قاتلان تو ، چه گناهان بزرگى را به دوش كشيدندو چه خطاها و معصيت هاى فراوانى كردند!
حسرت هاى پارسايان ، به خاموشى نمى گرايدو خون حسين عليه السلام ، بر خاك، روان است
و خون برادران و پيروانش كهدر ساحل رودخانه ، ريخته شد .
تنها و بى ياور ماندند و آن جا ، فريادرسى نبود.به خدا ، پناه جُستند و به شكيبايى، روى آوردند.
آگاهانه ، اين راه را برگزيدند و پيش رفتندو به خاطر نگرانى و ترس ، عقب ننشستند .
مرگِ پيشِ رو ، چهره هاشان را فرا گرفته استامّا آنان هرگز به پس نمى گريزند.
پستى را نمى پذيرندو راضى نيستند كه با اكراه ، سازش نمايند.
پس بر حسين عليه السلام گريه كن ، با چشمانى زخمى [از شدّت گريه]و بر حسين عليه السلام ، با اشكى سرازير و بسيار ، گريه كن .
گريه و زارى ، حقّ مسلّم اوست و نيزثناى نيكو و بوى خوش، حقّ اوست.