309
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۳ / ۵

عبد اللّه بَرقى ۱

۲۹۳۱.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى :يكى از شاعران [يعنى عبد اللّه برقى]، سروده هاى عاشورايىِ بلندى دارد كه برخى از ابيات آن را برگزيديم :

هر گاه عاشورا فرا مى رسد، اندوهم دو چندان مى شود و اشكم ، سرازير مى گردد.در چنين روزى ، تمام زمين ، غبارآلود گرديد
براى همدردى با آنان، و آسمان نيز به خود لرزيد.مصيبت ها [ى آن روز]، هر مسلمانى را آشفته ساخت
امّا چشمان بدكاران را روشن نمود.هر گاه جانم به ياد مصيبت كربلا مى افتد
و از اندام سَرورانى ياد مى كند كه در آن سرزمين ، لِه شدندقلبم به تنگ مى آيد و مو بر تنم راست مى شود
و بر اندوهم افزوده مى شود و زندگى ام ، ناگوار مى گردد.جانم فداى آن گونه هاى خاك آلود!
جانم فداى پيكرهاى بى كفن افتاده!جانم فداى سرهاى درخشانِ بر نيزه شده
كه به شام ، بُرده شدند و بارقه هاى نور در آنها بود!جانم فداى چشمان فرو رفته اى
كه نگاهى در پىِ نگاهى، به آب داشتند!جانم فداى لب هاى خشك از تشنه كامى
كه از فرات ، قطره اى ننوشيدند!جانم فداى بانوان پرده نشينِ خاندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله باد؛
پريشانان و خستگانى كه پوششى به آنها داده نشد !اشك هايى مى جوشند كه با خون، آميخته اند
مانند گريه دختركانِ نورس كه پياپى مى گِريند،بر بهترين كشته هاى جوان و پير
كه هر گاه سواران، تاختن آغاز مى كردند، آنها تيزتك و پيشتاز بودندو بهار پُررحمت براى بى سرپرستان و زنان بيوه بودند
و هر بامداد ، خواندن قرآنِ آنان ، فراوان بود؛آنان كه سرشناسان دين مصطفى صلى الله عليه و آله و دوستداران او
و اصحاب او و پايبند قربانى و حج و عمره بودند .فرياد مى دارند: اى جدّ بزرگوار!
آيا مى بينى كه چه محنتى از خاندان اميّه مى كشيم؟كينه هاى كهنه بدر است كه پس از شصت سال ، سر باز كرده
و ساليان دراز بود كه آنها را در درون خويش ، پنهان كرده بودند.گواهى مى دهم كه هرگز جانى
به ذرّه اى از اين جنايتگرى ها ، رضايت نمى دهد.انگار پيشِ روىِ خود مى بينم كه دختر پيامبر صلى الله عليه و آله [ ، فاطمه زهرا عليهاالسلام]
دست هايش را به ساق عرش آويخته است و اشك هايش ، پياپى مى ريزندو در دامنِ خويش ، پيراهن حسين عليه السلام را دارد كه خونين است
و تمام عالميان ، از اين صحنه ، در حسرت و آه مى سوزند.

1.ابو محمّد عبد اللّه بن عمّار برقى، شاعرى اديب و نكته سنج بود كه برخى از اميران درروزگار هارون الرشيد تا متوكّل را ستود. وى در مدح امامان اهل بيت: نيز اشعار فراوانى دارد. سروده هاى او را در ديوانى گرد آوردند و بيشتر شعرهايش در مدح اهل بيت: بود؛ امّا آن را آتش زدند. نزد متوكّل، از او بدگويى كردند و قصيده نونيه او را خواندند. متوكّل نيز فرمان داد كه زبانش را از كامش در آوردند و ديوانش را بسوزانند. چنين بر سرش آوردند و او چند روز بعد، در سال ۲۴۵ ق، در گذشت.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
308

۳ / ۵

عَبدُ اللّهِ البَرقِيُّ ۱

۲۹۳۱.مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي :لِبَعضِهِم ۲ عاشورِيَّةٌ طَويلَةٌ اختَرنا مِنها هذِهِ الأَبياتِ :

إذا جاءَ عاشورٌ تَضاعَفَ حَسرَتيلآلِ رَسولِ اللّهِ وَانهَلَّ دَمعَتي
هُوَ اليَومُ فيهِ اغبَرَّتِ الأَرضُ كُلُّهاشُجونا عَلَيهِم وَالسَّماءُ اقشَعَرَّتِ
مَصائِبُ ساءَت كُلَّ مَن كانَ مُسلِماولكِنَّ عُيونَ الفاجِرينَ أقَرَّتِ
إذا ذَكَرَت نَفسي مُصيبَةَ كَربَلاوأَشلاءَ ساداتٍ بِها قَد تَفَرَّتِ
أضاقَت فُؤادي وَاستَباحَت تَجَلُّديوزادَت عَلى كَربي وعَيشي أمَرَّتِ
بِنَفسي خُدودٌ فِي التُّرابِ تَعَفَّرَتبِنَفسي جُسومٌ بِالعَراءِ تَعَرَّتِ
بِنَفسي رَؤوسٌ مُشرِقاتٌ عَلَى القَناإلَى الشّامِ تُهدى بارِقاتُ الأَسِرَّةِ ۳
بِنَفسي شِفاهٌ ذابِلاتٌ مِنَ الظَّماولَم تُروَ مِن ماءِ الفُراتِ بِقَطرَةِ
بِنَفسي عُيونٌ غائِراتٌ شَواخِصٌإلَى الماءِ مِنها نَظرَةٌ بَعدَ نَظرَةِ
بِنَفسِيَ مِن آلِ النَّبِيِّ خَرائِدٌحَواسِرُ لَم يُرأَف عَلَيها بِسَترَةِ
تَفيضُ دُموعا بِالدِّماءِ مَشوبَةًكَقَطرِ الغَوادي مِن مَدامِعَ ثَرَّةِ
عَلى خَيرِ قَتلى مِن كُهولٍ وفِتيَةٍمَصاليتُ أنجادٍ إذَا الخَيلُ كَرَّتِ
رَبيعُ اليَتامى وَالأَرامِلِ فِي المَلادَوارِسُ لِلقُرآنِ في كُلِّ سَحرَةِ
وأَعلامُ دينِ المُصطَفى ووُلاتُهُوأَصحابُ قُربانٍ وحَجٍّ وعُمرَةِ
يُنادينَ يا جَدَّاهُ أيَّةُ مِحنَةٍتَراها عَلَينا مِن اُمَيَّةَ مَرَّتِ
ضَغائِنُ بَدرٍ بَعدَ سِتّينَ اُظهِرَتوكانَت أجَنَّت فِي الحَشا وأَسَرَّتِ
شَهدِتُ بِأَن لَم تَرضَ نَفسٌ بِهذِهِوَفيها مِنَ الإِسلامِ مِثقالُ ذَرَّةِ
كَأَنّي بِبِنتِ المُصطَفى قَد تَعَلَّقَتيَداها بِساقِ العَرشِ وَالدَّمعَ أذرَتِ
وفي حِجرِها ثَوبُ الحُسَينِ مُضَرَّجاوعَنها جَميعُ العالَمينَ بِحَسرَةِ ۴

1.أبو محمد عبد اللّه بن عمار البرقي ، كان شاعراً أديباً ظريفاً ، مدح بعض الاُمراء في زمن الرشيد إلى أيّام المتوكّل ، وأكثر في مدح الأئمّة الأطهار حتّى جمع له ديواناً أكثره فيهم وحرق. قتل سنة ۲۴۵ ه ، وذلك أنّه وشي به إلى المتوكّل ، وقرئت له قصيدته النونية ، فأمر بقطع لسانه وإحراق ديوانه ، ففعل به ذلك فمات بعد أيّام (راجع : أعيان الشيعة:ج ۸ ص ۶۳ و الغدير : ج ۴ ص ۱۴۰).

2.هي المنسوبة إلى عبداللّه بن عمّار البرقي ، المقتول سنة ۲۴۵ ه (هامش المصدر) .

3.السِّرار : خط بطن الكفّ والوجه والجبهة ، والجمع أسِرَّة ، وجمع الجمع : أسارير ، وهي الخطوط التي في الجبهة (لسان العرب : ج ۴ ص ۳۵۹ «سرر») .

4.مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ۲ ص ۱۳۷ ؛ المناقب لابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۱۲۶ وفيه «وقال آخر» وفيه ثلاثة عشر بيتا ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۲۸۰ وفيه ستة وثلاثون بيتا ، أدب الطفّ : ج ۳ ص ۲۸۱ عن عبد اللّه البرقي وفيه تسعة أبيات .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5600
صفحه از 514
پرینت  ارسال به