۲۹۰۶.الأمالى ، شجرى :مُغَيرة بن نَوفِل هاشمى ، در باره جرّاح بن سِنان اسدى ، ۱ آن گاه كه به حسين بن على عليه السلام ضربه زد ، اين را گفت :
آن گاه كه خداوند ، باران صبحگاهى را به بنده اى مى چشانَدجرّاح را از آب باران ، سيراب نكند!
منظورم ابن سِنان است ؛ بدترين نوزادى كهزنى مى تواند به آن، باردار شود و بدترينِ راهْ روندگان.
چُلاق باد دستت كه با وسيله اى كُشندهبر جوان مردى حمله ور شد كه نه مضطرب بود و نه بى تاب .
اى خاندان نصر قَعين! چگونه آرام مى خُسبيددر حالى كه گناهى بزرگ كرده ايد ، نه كوچك؟!
حاشا! [طايفه] جُذَيمه ـ كه در اين جا ، از آنها ياد نمى كنم ـو نيز بنى جابر ، به خونى آلوده نشدند .
ابوبكر ، [راوىِ اين سخن] گفت: اين جرّاح بن سِنان ـ كه حسين بن على عليه السلام را زد ـ، از بنى اسد و از خاندانِ نصر بن قَعين است.
۱ / ۲۰
غلام عمر بن عِكرِمه
۲۹۰۷.كامل الزياراتـ به نقل از عمر بن عِكرِمه ۲ ـ: در شب شهادت امام حسين عليه السلام ،در مدينه بوديم. صبح آن روز ، يكى از غلامان گفت: ديشب ، شنيدم كه منادى اى اين گونه بانگ مى زد :
اى كسانى كه جاهلانه ، حسين عليه السلام را كشتيدمژده تان باد به مجازات خدا و عذاب او!
تمام آسمانى ها ، شما را نفرين مى كنندچه پيامبر ، چه رسول و چه مؤمن
شما ، بر زبان پسر داوود (موسى عليه السلام )و روح اللّه ، حاملِ انجيل ، نفرين شده ايد.