235
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۲۸۹۵.تاريخ الطبرى:آن گاه [عبيد اللّه بن حُر، پس از شهادت حسين عليه السلام ، از كوفه ]خارج شد تا به كربلا رسيد . به قتلگاه شهيدان، نگاهى انداخت و سپس او و يارانش ، براى آنها به آمرزش خواهى پرداختند . آن گاه ، رفت تا به مدائن رسيد و چنين سرود :

فرمان روايى كه حقيقتا خائن است ، مى گويد:چرا در كنار فرزند شهيد فاطمه نجنگيدى؟
آه! از اين كه يارى اش نكردم، چه پشيمانى اى دارم!و بى ترديد ، هيچ جانى ، پشيمانى را نمى تواند درمان كند.
و من ـ به جان خودم سوگند ـ ، چون از حاميانش نبوده امدر حسرتم ؛ حسرتى كه از من جدا نمى شود .
خدا ، كسانى را كه كمر [همّت] بستند و به يارى اش شتافتندسيراب سازد ؛ سيراب ساختنى از ابر رحمتِ مُستدامش!
بر فراز مرقدها و آوردگاه آنها ايستادمو نزديك بود كه دل و روده ام از خشم ، و چشم اشكبارم ، از هم بَدَرند .
به جان خودم سوگند كه آنان در رزم ، شتابان و در هماوردخواهى ،سريع بودند ، و نيز پاسدارِ بسيارْ بخشنده بودند .
در يارىِ فرزند دختر پيامبرشان ، همدل شدندبا شمشيرهايشان ؛ چرا كه آنان ، شيران بيشه جنگلِ در هم تنيده بودند.
پس هنگامى كه [كسانى مانند آنان] كشته مى شوند، هر جان پارسايىبر روى زمين ، اندوهگين و بهت زده مى گردد.
هرگز بينندگان ، بهتر از آنها را نديده اند؛سَرورانى كه تا دَم مرگ ، دست و دلبازند .
آيا با ستمگرى، آنها را مى كُشى و انتظارِ مهربانىِ ما را دارى؟نقشه ات را فرو گذار كه ما با آن ، همدل نخواهيم شد.
به جانم سوگند ، با كشتن آنها ، با ما دشمنى كرده ايد.پس چه بسيارند زنان و مردانى از ما كه در صددِ خونخواهى اند.
بارها تصميم گرفته ام كه با سپاهى قدرتمندبه سوى گروهى بروم كه از حق ، منحرف شده و ستم پيشه اند.
پس ، دست برداريد ، و گر نه ، با دسته هايى جنگى ، شما را خواهم راند؛دسته هايى كه از پيشروى ديلميان ، بر شما سهمگين تر خواهند بود.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
234

۲۸۹۵.تاريخ الطبري :ثُمَّ خَرَجَ [عُبَيدُ اللّهِ بنُ الحُرِّ بَعدَ شَهادَةِ الحسين عليه السلام ] حَتّى أتى كَربَلاءَ ، فَنَظَرَ إلى مَصارِعِ القَومِ ، فَاستَغفَرَ لَهُم هُوَ وأَصحابُهُ ، ثُمَّ مَضى حَتّى نَزَلَ المَدائِنَ ، وقالَ في ذلِكَ :

يَقولُ أميرٌ غادِرٌ حَقَّ غادِرٍ ۱ألا كُنتَ قاتَلتَ الشَّهيدَ ابنَ فاطِمَه
فَيا نَدَمي ألّا أكونَ نَصَرتُهُألا كُلُّ نَفسٍ لا تُسَدَّدُ نادِمَه
وإِنِّي لِأَنِّي لَم أكُن مِن حُماتِهِلَذو حَسرَةٍ ما أن تُفارِقَ لازِمَه
سَقَى اللّهُ أرواحَ الَّذينَ تَأَزَّرواعَلى نَصرِهِ سُقيا مِنَ الغَيثِ دائِمَه
وَقَفتُ عَلى أجداثِهِم ومَجالِهِمفَكادَ الحَشا يَنفَضُّ وَالعينُ ساجِمَه
لَعَمري لَقَد كانوا مَصاليتَ ۲ فِي الوَغىسِراعا إلَى الهَيجا حُماةً خَضارِمَه ۳
تَآسَوا عَلى نصرِ ابنِ بِنتِ نَبِيِّهِمبِأَسيافِهِم آسادَ غيلٍ ۴ ضَراغِمَه
فَإِن يُقتَلوا فَكُلُّ نَفسٍ تَقِيَّةٍعَلَى الأرضِ قَد أضَحت لِذلِكَ واجِمَه
وما أن رَأَى الرَّاؤونَ أفضَلَ مِنهُمُلَدَى المَوتِ ساداتٍ وزُهرا قُماقِمَه ۵
أتَقتُلُهُم ظُلما وتَرجو وِدادَنافَدَع خِطَّةً لَيسَت لَنا بِمُلائِمَه
لَعَمري لَقَد راغَمتُمونا بِقَتلِهِمفَكَم ناقِمٍ مِنّا عَلَيكُم وناقِمَه
أهُمُّ مِرارا أن أسيرَ بِجَحفَلٍإلى فِئَةٍ زَاغَت عَنِ الحَقِّ ظالِمَة
فَكُفّوا وإِلّا ذُدتُكُم في كَتائِبٍأشَدُّ عَلَيكُم مِن زُحوفِ الدَّيالِمَه ۶

1.في تاريخ دمشق : ج ۳۷ ص ۴۲۱ «يقول أمير ظالم حقّ ظالم...» .

2.رجل أصلتيّ : سريع متشمّر ، وهو من مصاليت الرجال (تاج العروس : ج ۳ ص ۸۴ «صلت») .

3.الخِضْرِم : الجَواد الكثير العطيّة (لسان العرب : ج ۱۲ ص ۱۸۴ «خضرم») .

4.الغِيل ـ بالكسر ـ : شجر ملتفّ يستتر فيه كالأجمة (النهاية : ج ۳ ص ۴۰۳ «غيل») .

5.القُماقِمُ من الرجال : السيّد الكثير الخير الواسع الفضل (لسان العرب : ج ۱۲ ص ۴۹۴ «قمم») .

6.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۴۷۰، الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ۱ ص ۵۱۴ نحوه ، البداية والنهاية : ج ۸ ص ۲۱۰ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5954
صفحه از 514
پرینت  ارسال به