۱ / ۱۰
مردى از طايفه عبد القيس
۲۸۹۰.مثير الأحزان:ابو عبّاس حِميَرى ، گزارش كرده است كه برادر شخصى از عبد القيس، در ركاب امام حسين عليه السلام شهيد شد. وى ، چنين سرود :
اى فَرْو! برخيز و ناله كنبراى بهترينِ مردم كه در گور ، خفته است.
و براى آن شهيد ، چنان گريه كن كهاز انبوهىِ اشك، چشمانت ، هماره اشك افشان باشد.
براى آن حسينِ شهيدبا آه و ناله و مويه دردناك، به گريه بنشين.
امامى را كشتند كه كشتنش حرام بوددر ماهى كه [جنگ در آن،] حرام است. ۱
۱ / ۱۱
سليمان بن قَتّه ۲
۲۸۹۱.مثير الأحزانـ به نقل از ابن عايشه ـ: سليمان بن قَتّه عَدَوى ، وابسته بنى تميم، سه سال پس از شهادت امام حسين عليه السلام ، به كربلا رفت و به مرقدهاى مطهّر و قتلگاه شهيدان نگريست و به اسب اصيل عربى اش تكيه داد و چنين سرود :
بر خانه هاى خاندان محمّد صلى الله عليه و آله ، گذر كردمامّا آنها را به سانِ روزهاى آغازين ، نديدم .
آيا نمى بينى كه خورشيد ، از شهادت حسين عليه السلامبيمارگون شده است و شهرها ، به لرزه در آمده اند؟
آنها [مايه] اميد بودند و به مصيبتى بزرگ ، مبتلا شدندحقّا كه آن مصيبت ها ، بزرگ و سِتُرگ اند.
خاندان قيس ، از ما كمك مى خواهند و ما به تهى دستانشان ، عطا مى كنيمو قيس ، ما را مى كُشند ، هر گاه كه نيامِ شمشير بلغزد.
و از غنى ، ۳ قطره خونمان راروزى طلب خواهيم كرد، هر جا كه باشد.
خدا، آن ديار و مردمانش را پراكنده مگردانَد!هر چند كه بر خلافِ ميلشان ، تهى شده است.
كشته طَف كه از خاندان هاشم بودگردنِ مسلمانان را [به پايين،] كج كرد و خوار شدند.
زنان ، در فقدانش مويه كردند و با گريه، ناليدندو ستارگانمان ، بر او گريستند و درود فرستادند. ۴
1.در أدب الطفّ، چنين آمده است: «از عامر بن يزيد بن ثبيطِ عبدى، در رثاى پدرش يزيد كه از شهداى كربلابوده است» و هفت بيت نيز آورده است.
2.سليمان بن قَتّه تيمى، هم پيمان بنى تيم بن مرّه مقرى، در سال ۱۲۶ هجرى، دردمشق در گذشت. نام پدرش حبيب بن محارب است؛ ولى نسبت او به مادرش داده شده است.
از جمله شعرهاى او، ابياتى هستند كه در رثاى امام حسين عليه السلام سروده و مردم، آنها را بسيار خوانده اند. از اين رو، روايت هاى مختلف با كاهش و افزايش، از اين ابيات، به دست رسيده است. برخى نيز اين ابيات را به ابو رُمح خُزاعى نسبت مى دهند. ظاهرا ابو رُمح و سليمان بن قَتّه، هر دو، ابياتى را با همين وزن و قافيه در رثاى امام حسين عليه السلام سروده اند؛ ولى به مرور زمان، ابيات اين دو سروده، در هم آميخته شده است.
3.غنى، تيره اى از قبيله قيس بوده است .
4.در ادامه مثير الأحزان آمده: و گفته شده است كه اين ابيات، از ابو الرمح خُزاعى است.