211
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۱ / ۴

عوف بن عبد اللّه بن اَحمَر ۱

۲۸۸۳.الحدائق الورديّة :عوف بن عبد اللّه بن اَحمَر ، در سروده بلندى ، شيعيان را به قيام عليه قاتلان امام حسين عليه السلام تشويق كرد و در رثاى ايشان سرود :

اَلا [برخيز و] خبر شهادت بهترينِ مردم ، از جهت پدر و مادر[يعنى] حسين عليه السلام را بده ، اگر تو پخش كننده خبر شهادت هستى.
هر گريه كننده اى بايد براى حسين، بگِريدهنگام طلوع خورشيد و هنگام تاريكىِ شب .
هر كه ديندارى و پرهيزگارى مى كند، به جاست كه در اندوه حسين عليه السلام بگِريدتا [با اين گريستن،] به افزايش ثواب ، اميدوار باشد .
براى حسين عليه السلام ، تهى دست و محتاج ، مى گِريندو وفاداران و يتيمان كه هماره در پىِ سرپرست اند.
خدا ، قومى را كه او را راهىِ كربلا كردند و فريب دادند ، نابود كند!در روزِ جنگ، هيچ يك از آنها دفاعى نكرد
و آن گاه كه تنور جنگ ، گرم شد ، هيچ يك از آنها ، به پيمان خود ، وفادار نبودو گم راهان را از وى ، دور نكرد
و نگفت كه : «او را مكُشيد، مبادا كه گنهكار به شمار آييدزيرا هر كه پاكان را بكُشد، بى آبرو خواهد شد!» .
پس آن روز ، كسى نبود، جز آن كه يا كناره گرفت يا [با حسين عليه السلام ] جنگيدو يا بدكارى كه بر ضدّ او از روى دشمنى، تلاش كرد.
فقط گروهى اندك بودند كه جنگاورى در نظرشان ، هراسناك نبودو تماشا كنندگان، آنها را شيران درنده و بى باك مى ديدند
كه با دستان و حرارت چهره هاى خود ، از وى (حسين عليه السلام ) دفاع كردندو آنچه را كه فنا شدنى است ، در برابرِ آنچه ماندنى است ، معامله كردند .
حسين عليه السلام ، آماج نيزه ها شد و در سرزمين طَف ، تاراج شده ، رها شد؛كشته اى كه گويى ، شبى در ميان مردم نبوده است.
خدا ، آن قومى را كه او را تسليم كردند ، مجازات كند !اى كاش در ركابش ، حضور مى يافتم
و بدخواهان و دشمنان را مى زدم و از او دور مى كردمو تا آن جا كه مى توانستم ، از وى ، جهادگرانه دفاع مى كردم
و شمشير و نيزه ام را در راه او به كار مى گرفتم؛امّا افسوس كه در ميان مردمى بودم كه از كار ، باز مى داشتند ـ
و اين سستىِ من ، يكى از گم راهى هاى بزرگ بود ـ !پس روزگار ، مصيبت هاى آنها را از ياد من نمى بَرَد
و نمى پندارم كه روزگار ، آنها را فراموش كرده باشد.اى كاش همراه ياران او ، [به سمت جبهه جنگ] كوچ كرده بودم
براى [جلوگيرى از] كشته شدنش، فدايى مى بودم.اى كاش با خانواده ام ، از او دفاع مى كردم
و نيز با خاندانم و تمام دوستانم و تمام دارايى ام !خدا ، مرقدى را كه تمام عظمت و پرهيزگارى را در خود گرفته است
از ابرِ پُر بار ، در غرب طَف ، سيراب سازد !

1.نام وى در برخى منابع «عبداللّه بن عوف بن احمر» آمده است . مرزبانى در معجم الشعراء، در باره وى، چنين آورده است: او از شاعران كوفه و از توّابين است. او در ركاب على بن ابى طالب عليه السلام در جنگ صفّين جنگيد. وى سروده بلندى در رثاى امام حسين عليه السلام دارد كه در آن، شيعيان را به خونخواهى، ترغيب كرده است.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
210

۱ / ۴

عَوفُ بنُ عَبدِ اللّهِ بنِ الأَحمَرِ ۱

۲۸۸۳.الحدائق الورديّة :أنشَدَ عَوفُ بنُ عَبدِ اللّهِ بنِ الأَحمَرِ قَصيدَةً طَويلَةً يُحَرِّضُ فيها الشّيعَةَ عَلَى القِيامِ عَلى قَتَلَةِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام ويَرثيهِ فيها :

ألا وَانعَ خَيرَ النّاسِ اُمّا ووالِداحُسَينا لِأَهلِ الدّينِ إن كُنتَ ناعِيا
لِيَبكِ حُسَينا كُلَّما ذَرَّ شارِقٌوعِندَ غُسوقِ اللَّيلِ مَن كانَ باكِيا
لِيَبكِ حُسَينا مَن رَعَى الدّينَ وَالتُّقىوكانَ لِتَضعيفِ المَثوبَةِ راجِيا
لِيَبكِ حُسَيناً مُملِقٌ ذو ۲ خَصاصَةٍعَديمٌ وأَيتامٌ تَشَكَّى المَوالِيا
لَحا اللّهُ قَوما أشخَصوهُ وغَرَّروافَلَم يَرَ يَومَ البَأسِ مِنهُم مُحامِيا
ولا موفِيا بِالوَعدِ إذ حَمِسَ ۳ الوَغاولا زاجِرا عَنهُ المُضِلّينَ ناهِيا
ولا قايِلاً لا تَقتُلوهُ فَتُسحَتواومَن يَقتُلِ الزّاكينَ يَلقَى المَخازِيا
فَلَم يَكُ إلّا ناكِبا أو مُقاتِلاًوذا فَجرَةٍ يَسعى عَلَيهِ مُعادِيا
سِوى عُصبَةٍ لَم يَعظُمِ القَتلُ عِندَهُميُشَبِّهُها الرّاؤونَ اُسدا ضَوارِيا
وَقَوهُ بِأَيديهِم وَحُرِّ وُجوهِهِموباعُوا الَّذي يَفنى بِما كانَ باقِيا
وأَضحى حُسَينٌ لِلرِّماحِ دَرِيَّةً ۴فَغودِرَ مَسلوبا لَدَى الطَّفِّ ثاوِيا
قَتيلاً كَأَن لَم يَغنَ بِالناسِ لَيلَةًجَزَى اللّهُ قَوما أسلَموهُ الجَوازِيا
فَيا لَيتَني إذ ذاكَ كُنتُ شَهِدتُهُفَضارَبتُ عَنهُ الشّائِنينَ الأَعادِيا
ودافَعتُ عَنهُ مَا استَطَعتُ مُجاهِداوأَعمَلتُ سَيفِيَ فيهِمُ وسِنانِيا
ولكِن قَعَدتُ في مَعاشِرَ ثَبَّطواوكانَ قُعودي ضَلَّةً مِن ضَلالِيا
فَما تَنسَني الأَيَّامُ مِن نَكَباتِهافَإِنِّيَ لَن اُلفى لَهُ الدَّهرَ ناسِيا
ويا لَيتَني غودِرتُ فيمَن أجابَهُوكُنتُ لَهُ مِن مُفظِعِ القَتلِ فادِيا
ويا لَيتَني أخطَرتُ عَنهُ بِاُسرَتيوأَهلي وخِلّاني جَميعا ومالِيا
سَقَى اللّهُ قَبرا ضُمِّنَ المَجدَ وَالتُّقىبِغَربِيَّةِ الطَّفِّ الغَمامَ الغَوادِيا ۵

1.عوف بن عبد اللّه (أو عبد اللّه بن عوف) بن الأحمر الأزدي. قال المرزباني في معجم الشعراء: كان من شعراء الشيعة، ومن شعراء الكوفة، وكان مع التوّابين، شهد مع عليّ عليه السلام صفّين، وله قصيدة طويلة رثى فيها الحسين عليه السلام ، وحضّ الشيعة على الطلب بدمه (راجع: تاريخ الطبري: ج ۴ ص ۵۷۰ و ۵۷۲ و ج ۵ ص ۵۸۳ ـ ۵۹۱ و ج ۷ ص ۱۸۴ والإصابة: ج ۵ ص ۱۲۸ وفيه «عوف بن عبد اللّه بن الأحمر الأزدي» ووقعة صفّين: ص ۱۱۶ ورجال الطوسي: ص ۷۶ والكنى والألقاب: ج ۱ ص ۴۸).

2.في المصدر : «وخصاصة» ، ويبدو أنّ حرف الذال قد سقط .

3.حَمِسَ الأمر : اشتدّ ، وتحامسَ القوم : تشادّوا واقتتلوا (لسان العرب : ج ۶ ص ۵۷ «حمس») .

4.الدريئة : الحلقة التي يتعلّم الرامي الطعنَ والرّميَ عليها (لسان العرب : ج ۱ ص ۷۴ «درأ») .

5.الحدائق الوردية : ج ۱ ص ۱۳۱، الفتوح: ج ۶ ص ۲۱۱ وفيه عبد اللّه بن عوف بن الأحمر الازدى وفيه بعض الأبيات ، أعيان الشيعة : ج ۸ ص ۳۸۱ نحوه نقلاً عن ابن الكلبي وفيه سبعة أبيات فقط.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5597
صفحه از 514
پرینت  ارسال به