209
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۱ / ۳

ابو دِهبِل جُمَحى ۱

۲۸۸۱.الأغانى:ابو دِهبِل ، در باره شهادت حسين بن على عليه السلام ، چنين سرود:

مستان [بنى] اميّه ، سرخوش، شب را به صبح مى رساننددر حالى كه در [سرزمين] طَف ، كُشتگانى افتاده اند كه شيفتگان آنها ، هرگز نمى خوابند.
اسلام را تباه نكردند ، مگر گروهى كهاحمق هايشان ، فرمان روايى كردند و به آسايش دنيايى مداوم ، دست يافتند.
سپس نيزه دين در دست ستمگرى افتاد كهاگر يك سوى آن كج شود، آن را راست نمى كند. ۲

۲۸۸۲.أعيان الشيعة:[ابو دِهبِل] با توّابين به رهبرى سليمان بن صُرَد خُزاعى ، قيام كرد و هنگامى كه در كربلا ، كنار مرقد امام حسين عليه السلام ايستاد ، چنين سرود:

اى برادر دلبند و رنج ديده! براى تو در دلم عشقى استكه اندوه [و بى قرارى] آن ، صخره هاى استوار را آب مى كند.
در شگفتم، و روزگار ، مايه شگفتى هاستو اين در ميان آن همه ، شگفت تر است
كه سرمستانِ [بنى] اميّه ، سرخوش ، شب را به صبح مى رساننددر حالى كه در [سرزمين] طَف ، كشتگانى افتاده اند كه شيفتگان آنها، هرگز نمى خوابند.
و گراميانى از خاندان هاشم هستند كهپليدان [اُمَوى]، هر گونه كه مى خواهند ، بر آنها فرمان مى رانند.
و پيكرهايى كه جز شرافت و رفعت ، غذايى نمى جستندو تنها در پىِ شرافت بودند ، جز در بخشندگى، از آنان كسى پيشى نگرفته است؛ نصيبى نبُردند... .
آنان ، آل اللّه و آل محمّدند؛بزرگوارانى كه در بخشندگى، از آنان كسى پيشى نگرفته است؛
بزرگوارانى كه كرامت ها را برترى [و اعتبار] بخشيده اندو والايى ، اگر صفت آنان نمى بود، پستى به شمار مى رفت ؛
شيرانِ ژيانى كه به شيران ، شجاعت بخشيده اندبنا بر اين ، شيرانْ دلاورى نداشتند ، اگر اينانْ بدانها نمى دادند.
تشنه كام ، دل به رزم آورى [و جانبازى] مى زنندچنان كه شتران تشنه ، از تشنگى، دل به آب گوارا مى زنند.
آن كه اهل عزم [و رادمردى] است ، به مدد آنها ، شمشير صيقلى را بر مى كشد؛همان صاحبان عزمى كه ديگران را بر جاى خود مى نشانند.
رهبرشان ، پاسدارى كرد و حقّ دفاع را به جاى آوردو حتّى از پاسداران و پاسدارى هم پاسدارى كرد
تا آن كه پس از تشنگى جانكاه كهبا تيرهاى دردناكْ همراه بود ، جان باخت .
حادثه اى جانكاه روى داد كهبر زمين فرود مى آمد ، آن را از هم متلاشى مى كرد.

1.وهب بن زمعة بن اُسيد ، از شاعران قريش است كه به كنيه اش، ابو دِهبِل ، مشهوراست. ابن زبير ، برخى از امور حكومتى را در يمن به او وا گذاشت. او در سال ۶۳ هجرى در گذشت . وى هم روزگار معاويه بود و تا زمانِ پسرش يزيد ، حيات داشت. او كه شاعرى توانا بود، در رثاى امام حسين عليه السلام و نكوهش بنى اميّه ، شعر سرود، آن هم در زمانى كه مردم به سبب ترس از بنى اميّه، از اين كار ، پرهيز مى كردند. شعر او را سيّدِ مرتضى در الأمالى خود ، آورده است، كه اين گونه آغاز مى شود: مستانِ [بنى] اميّه ، سرخوش ، شب را به صبح مى رسانند در حالى كه در [سرزمين] طَف ، كشتگانى افتاده اند كه شيفتگان آنها، هرگز نمى خوابند. اشعار او در ديوانى به نام وى ، گردآورى شده است .

2.در المناقب ، ابن شهرآشوب ، نام شاعر نيامده و در بحار الأنوار نيز همين شعر، به «عبيد اللّه بن حُرّجُعفى» نسبت داده شده است .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
208

۱ / ۳

أبو دِهبِلٍ الجُمَحِيُّ ۱

۲۸۸۱.الأغاني :قالَ أبو دِهبِلٍ في قَتلِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام :

تَبيتُ سُكارى مِن اُمَيَّةَ نُوَّماوبِالطَّفِّ قَتلى ما يَنامُ حَميمُها
وما أفسَدَ الإِسلامَ إلّا عِصابَةٌتَأَمَّرَ نَوكاها ۲ ودامَ نَعيمُها
فَصارَت قَناةُ الدّينِ في كَفِّ ظالِمٍإذَا اعوَجَّ مِنها جانِبٌ لا يُقيمُها ۳

۲۸۸۲.أعيان الشيعة:خَرَجَ [أبو دِهبِلٍ] مَعَ التَّوَّابينَ بِقِيادَةِ سُلَيمانَ بنِ صُرَدٍ الخُزاعِيِّ ، ولَمّا وَقَفَ عَلى قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام في كَربَلاءَ ۴ قالَ :

إلَيكَ أخَا الصَّبِّ الشَّجِيِّ صَبابَةًتُذيبُ الصُّخورَ الجامِداتِ هُمومُها
عَجِبتُ وأَيّامُ الزَّمانِ عَجائِبٌويَظهَرُ بَينَ المُعجِباتِ عَظيمُها
تَبيتُ النَّشاوى مِن اُمَيَّةَ نُوَّماوبِالطَّفِّ قَتلى ما يَنامُ حَميمُها
وتَضحى كِرامٌ مِن ذُؤابَةِ هاشِمٍيُحَكَّمُ فيها كَيفَ شاءَ لَئيمُها
وتَغدو جُسومٌ ما تَغَذَّت سِوَى العُلىغِذاها عَلى رَغمِ المَعالي سُهومُها ...
اُولئِكَ آلُ اللّهِ آلُ مُحَمَّدٍكِرامٌ تَحَدَّت ما حَداها كَريمُها
أكارِمُ أولَينَ المَكارِمَ رِفعَةًفَحَمدُ العُلى لَولا عُلاهُم ذَميمُها
ضَياغِمُ أعطَينَ الضَّياغِمَ جُرأَةًفَما كانَ إلّا مِن عَطاهُم قُدومُها
يَخوضونَ تَيّارَ المَنايا ظَوامِياكَما خاضَ في عَذبِ المَوارِدِ هيمُها ۵
يَقومُ بِهِم لِلمَجدِ أبيضُ ماجِدٌأخو عَزَماتٍ أقعَدَت مَن يَرومُها
حَمى بَعدَ ما أدَّى الحِفاظَ حِمايَةًوأَحمَى الحُماةِ الحافِظينَ زَعيمُها
إلى أن قَضى مِن بَعدِ ما أن قَضى عَلىظَماءٍ يُسَلّى بِالسِّهامِ فَطيمُها
أصابَتهُ شَنعاءٌ ۶ فَلَو حَلَّ وَقعُهاعَلَى الأَرضِ دُكَّت قَبلَ ذاكَ تُخومُها ۷

1.أبو دهبل الجمحي: وهب بن زمعة بن اُسيد، من شعراء قريش، يعرف بكنيته. كان ابن زبير ولّاه بعض أعمال اليمن، وتوفي (۶۳ ه)، كان أحد الشعراء المجيدين. عاصر معاوية وبقي إلى زمان ابنه يزيد، ورثى الحسين عليه السلام ، وهجا بني اُميّة ـ مع تحامي الناس رثاءه في عهد بني أُميّة ـ بأبيات أوردها المرتضى في الأمالي، أوّلها: تبيت النشاوى من اُميّة نوّماوبالطفّ قتلى ما ينام حميمها له ديوان (راجع: إكمال الكمال: ج ۳ ص ۳۴۰ وتاريخ دمشق: ج ۶۳ ص ۳۵۵ والأمالي للسيد المرتضى: ج ۱ ص ۷۹ وأعيان الشيعة: ج ۱ ص ۱۶۸ و ج ۱۰ ص ۲۸۱ والذريعة: ق ۱: ج ۹ ص ۴۰ وأدب الطفّ: ج ۱ ص ۱۳۶).

2.نوكى : أي حَمْقى (لسان العرب : ج ۱۰ ص ۵۰۱ «نوك») .

3.الأغاني : ج ۷ ص ۱۵۴ ، معجم البلدان : ج ۴ ص ۳۶ ؛ الأمالي للسيّد المرتضى : ج ۱ ص ۸۰ نحوه ، المناقب لابن شهرآشوب : ج ۴ ص۱۲۳ وفيه «قال الشاعر» ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۳۵۹ وفيه عبيد اللّه بن الحر الجعفي ، أدب الطفّ : ج ۱ ص ۱۳۳ و راجع : همين دانشنامه : ج ۱۰ص ۲۳۲ ح ۲۸۹۴ .

4.قال في أعيان الشيعة : والنسخة التي نقلت منها قصيدته هذه كثيرة الغلط .

5.الهيم ، الإبل العطاش (الصحاح : ج ۵ ص ۲۰۶۳ «هيم») .

6.الشَّناعَةُ : الفظاعَةُ ، شنع الأمر أو الشيء شناعة : قَبُح (لسان العرب : ج ۸ ص ۱۸۶ «شنع») .

7.أعيان الشيعة : ج ۱۰ ص ۲۸۱ ، أدب الطفّ : ج ۱ ص ۱۳۳ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5686
صفحه از 514
پرینت  ارسال به