113
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم

۴ / ۱۸ ـ ۳

زيد بن ارقم ۱

۲۸۴۵.الإرشاد:وقتى سرِ امام حسين عليه السلام رسيد و فرداى آن روز ، ابن سعد ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ رسيد كه دختران و خانواده امام حسين عليه السلام با او بودند ، ابن زياد، در دار الإماره، بارِ عامى براى مردم گذاشت. و به عموم مردم، اجازه داد كه حضور پيدا كنند .
[ابن زياد] دستور داد سر را آوردند و در برابرش گذاشتند. او خيره شده بود و به سر ، نگاه مى كرد و لبخند مى زد و در دستش چوبى بود و با آن به دندان هاى پيشينِ امام عليه السلام مى زد . در كنار ابن زياد، زيد بن ارقم ، صحابى پيامبر خدا بود ـ كه پيرمردى بود ـ . وقتى ديد كه ابن زياد ، چوب به دندان هاى امام عليه السلام مى زند ، به وى گفت: چوبت را از اين دو لب بردار. به خدايى كه هيچ معبودى جز او نيست، من بوسه لب هاى پيامبر خدا بر روى اين دندان ها را آن قدر ديده ام كه نمى توانم آنها را شماره كنم. و آن گاه، گريه بلندى كرد .
ابن زياد به او گفت: خدا چشمانت را گريان كند ! آيا بر پيروزى خدا ، گريه مى كنى؟! به خدا سوگند، اگر پيرمرد خرفتى نبودى كه عقلش رفته، گردنت را مى زدم.
زيد بن ارقم از برابر او برخاست و به منزلش رفت.

۲۸۴۶.سير أعلام النبلاءـ به نقل از زيد بن ارقم ـ: پيش عبيد اللّه بودم كه سرِ حسين عليه السلام را آوردند و او با چوب دستى اش شروع كرد به باز نمودن لب ها از هم و مى گفت: دندانى بهتر از آن نديده ام ! گويى مرواريد است.
نتوانستم خودم را نگه دارم و صداى گريه ام بلند شد. عبيد اللّه به من گفت: اى پيرمرد ! چرا گريه مى كنى؟
گفتم: مرا اين به گريه آورد كه ديدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، جاى [ضربت خوردنِ] اين چوب دستى را مى مكيد و مى بوسيد و مى فرمود: «خداوندا ! من او را دوست دارم . تو هم او را دوست بدار» .

ر. ك: ج ۸ ص ۲۳ (بخش نهم / فصل چهارم / سر امام در مجلس ابن زياد) .

1.ر . ك : ج ۹ پا نوشت ص ۵۳ .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
112

۴ / ۱۸ ـ ۳

زَيدُ بنُ أرقَمَ ۱

۲۸۴۵.الإرشاد :لَمّا وَصَلَ رَأسُ الحُسَينِ عليه السلام ووَصَلَ ابنُ سَعدٍ ـ لَعَنَهُ اللّهُ ـ مِن غَدِ يَومِ وُصولِهِ ، ومَعَهُ بَناتُ الحُسَينِ عليه السلام وأهلُهُ ، جَلَسَ ابنُ زِيادٍ لِلنّاسِ في قَصرِ الإِمارَةِ وأذِنَ لِلنّاسِ إذنا عامّا ، وأمَرَ بِإِحضارِ الرَّأسِ ، فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ ، فَجَعَلَ يَنظُرُ إلَيهِ ويَتَبَسَّمُ ، وفي يَدِهِ قَضيبٌ يَضرِبُ بِهِ ثَناياهُ ، وكانَ إلى جانِبِهِ زَيدُ بنُ أرقَمَ صاحِبُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ـ وهُوَ شَيخٌ كَبيرٌ ـ فَلَمّا رَآهُ يَضرِبُ بِالقَضيبِ ثَناياهُ قالَ لَهُ :
اِرفَع قَضيبَكَ عَن هاتَينِ الشَّفَتَينِ ، فَوَاللّهِ الَّذي لا إلهَ إلّا غَيرُهُ ، لَقَد رَأَيتُ شَفَتَي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلَيهِما ما لا اُحصيهِ كَثرَةً يُقَبِّلُهُما ۲ ، ثُمَّ انتَحَبَ باكِيا .
فَقالَ لَهُ ابنُ زِيادٍ : أبكَى اللّهُ عَينَيكَ ، أتَبكي لِفَتحِ اللّهِ ؟ وَاللّهِ ، لَولا أنَّكَ شَيخٌ قَد خَرِفتَ وذَهَبَ عَقلُكَ لَضَرَبتُ عُنُقَكَ ، فَنَهَضَ زَيدُ بنُ أرقَمَ مِن بَينِ يَدَيهِ ، وصارَ إلى مَنزِلِهِ . ۳

۲۸۴۶.سير أعلام النبلاء عن زيد بن أرقم :كُنتُ عِندَ عُبَيدِ اللّهِ ، فَاُتِيَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَأَخَذَ قَضيبا ، فَجَعَلَ يَفتُرُ بِهِ عَن شَفَتَيهِ ، فَلَم أرَ ثَغرا كانَ أحسَنَ مِنهُ ، كَأَنَّهُ الدُّرُّ ، فَلَم أملِك أن رَفَعتُ صَوتي بِالبُكاءِ . فَقالَ : ما يُبكيكَ أيُّهَا الشَّيخُ؟
قُلتُ : يُبكيني ما رَأَيتُ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، رَأَيتُهُ يَمَصُّ مَوضِعَ هذَا القَضيبِ ، ويَلثِمُهُ ، ويَقولُ : اللّهُمَّ إنّي اُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ . ۴

راجع : ج ۸ ص ۲۲ (القسم التاسع / الفصل الرابع / رأس الإمام عليه السلام في مجلس ابن زياد) .

1.راجع : ج ۹ هامش ص ۵۲ .

2.في المصدر: «تقبّلهما»، والتصويب من بحارالأنوار.

3.الإرشاد : ج ۲ ص ۱۱۴ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۱۱۶ .

4.سير أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۳۱۵ ، تاريخ دمشق : ج ۱۴ ص ۲۳۶ ح ۳۵۴۵ ، الأخبار الطوال : ص ۲۵۹ كلاهما نحوه .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5728
صفحه از 514
پرینت  ارسال به