۲۸۳۴.كامل الزياراتـ به نقل از ابو بصير ـ: در محضر امام صادق عليه السلام بودم و با ايشان صحبت مى كردم كه پسر ايشان بر ايشان وارد شد . امام عليه السلام به او فرمود : «آفرين!» و او را به خودش چسباند و بوسيد و فرمود: «خدا كوچك كند كسانى را كه شما را كوچك مى كنند و از كسانى كه در حقّ شما جنايت مى كنند، انتقام بكشد و كسانى را كه شما را بى پناه مى گذارند، بى پناه بگذارد و خدا لعنت كند كسى را كه شما را كشت ! و البته خدا، ولى و نگهدار و ياور شماست. به راستى كه گريه زنان و پيامبران و صدّيقان و گواهان و فرشتگان آسمان ، طولانى شد» .
آن گاه ، امام عليه السلام گريست و فرمود: «اى ابو بصير ! وقتى به فرزندان حسين عليه السلام كه به نزدم مى آيند ، نگاه مى كنم، به خاطر اتّفاقى كه براى پدرشان و خودشان افتاده، حالى به من دست مى دهد كه نمى توانم خودم را مهار كنم» .
ر. ك : ج ۹ ص ۴۳۳ (فصل دوم / به ياد مصيبت امام حسين عليه السلام بودن ، در هنگام آشاميدن آب) و ص ۴۳۹ (يادكرد مصيبت هاى امام حسين عليه السلام در محضر امام صادق عليه السلام ) .
۴ / ۱۵
گريه امام كاظم عليه السلام
۲۸۳۵.الأمالى ، صدوقـ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود، از امام رضا عليه السلام ـ: وقتى ماه محرّم مى رسيد، پدرم خندان ديده نمى شد و پريشان حالى بر او سايه مى انداخت، تا اين كه ده روز از آن مى گذشت. وقتى روز دهم فرا مى رسيد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه اش بود و مى فرمود: «امروز ، همان روزى است كه حسين عليه السلام كشته شده است» .