زيارت پنجم
۳۲۳۴.كامل الزيارات :سعدان بن مسلم ، عصاكش ابو بصير ، برايمان گفت : يكى از شيعيان ، از امام صادق عليه السلام برايمان چنين نقل كرد : «هنگامى كه نزد قبر [ حسين عليه السلام ] آمدى ، با ثناى خداى عزوجل و درود فرستادن بر پيامبر عليه السلام شروع مى كنى و در اين ، بكوش . سپس مى گويى :
سلام خدا و سلام فرشتگان بامداد و شامگاه و پاك و پاكيزه اش بر تو باد ! و بر تو باد سلام فرشتگان مقرّب [درگاه خدا] و آنان كه به دل ، در برابر تو ، تسليم اند و به فضيلت تو ، سخنگو ، و گواهانِ راستى و رادمردىِ تو اند ! در آنچه به جا آوردى ، درستى ورزيدى و خيرخواهى كردى . تو ، خون طلب شده خدا در زمين هستى ؛ خونى كه هيچ كس از زمينيان ، به تاوان آن نمى رسد و كسى جز خدا ، نمى تواند آن را بگيرد . اى فرزند پيامبر خدا ! به ميهمانى تو آمده ام و در همه حاجت هاى دنيايى و آخرتى ام ، با تو به خدا توسّل مى جويم و همه متوسّلان به خدا در حاجت هايشان ، به تو توسّل مى جويند و خونخواهان بنده خدا ، با تو به تاوان خود ، دست مى يابند .
سپس ، كمى راه برو و به قبر ، رو كن و بگو :
ستايش ، ويژه خداى يگانه و تنها در همه كارهاست ؛ آفريدگارِ آفريده ها كه هيچ چيزى از كارهايشان از او پنهان نمى مانَد و دانا به هر چيزى ، بدون آموزش است . خون تو را و انتقام آن را به دل زمين و زمينيان سپرد، اى فرزند پيامبر خدا ! گواهى مى دهم كه تو ، از سوى خدا ، وعده يارى و پيروزى دارى و خداوند ، وعده حقيقى و تمام و كمال به تو داده كه دشمنت را هلاك كند . گواهى مى دهم كه نيكانى بسيار ، همراه تو جنگيدند ، همان گونه كه خداوند فرموده است : « و بسى پيامبر كه نيكانى بسيار همراهش جنگيدند و از آنچه به ايشان رسيد ، سست نشدند » .
آن گاه ، هفت تكبير بگو و اندكى راه برو و رو به روى قبر بِايست و بگو :
ستايش ، ويژه خدايى است كه نه همراه و فرزندى برگرفت ، و نه در فرمان روايى ، شريكى دارد ، و چيز را آفريد و آن را به اندازه كرد . گواهى مى دهم كه تو ، آنچه را از خدا فرمان يافته بودى ، رساندى و به پيمان خدا ، وفا كردى و كلمات خدا ، با تو به كمال رسيد و در راهش جهاد كردى تا اَجَلت در رسيد . خدا ، لعنت كند امّتى را كه تو را كُشت ! خدا ، لعنت كند امّتى را كه به تو ستم كرد ! و خدا ، لعنت كند امّتى را كه تو را وا نهاد !
خدايا ! من ، به دوستى با دوستان تو و پيامبرانت ، گواهى مى دهم ، و نيز به بيزارى جُستن از آن كه تو و پيامبرانت از او بيزارى مى جوييد .
خدايا ! كسانى را كه پيامبرت را تكذيب و كعبه ات را تخريب و كتابت را تحريف كردند و خون خاندان پيامبرت را ريختند و بندگانت را تباه و خوار ساختند ، لعنت كن .
خدايا ! لعنتى را كه بر طبق سنّت جارى ات در زمين و دريايت ، به آنان مى رسد ، دوچندان كن . خدايا! آنان را در آسمان و زمينت ، لعنت كن . خدايا ! مرا ميان اوليايت ، نيك نام گردان [ تا مرا به نيكى ياد كنند ] و مرقدهايشان را محبوب من بگردان تا مرا به آنان بپيوندى و آنان را پيشروان من ، و مرا پيرو آنان در دنيا و آخرت ، قرار دهى .
سپس ، كمى راه مى روى و هفت تكبير ، هفت لا إله إلّا اللّه ، هفت الحمد للّه و هفت سبحان اللّه مى گويى و او را هفت بار ، [با گفتن لَبَّيك ،] پاسخ مى دهى و مى گويى :
لبّيك ، اى دعوتگر خدا ! اگر پيكرم به تو پاسخ نداد ، امّا دل و مو و پوستم ، و نيز رأى و خواستم به تو پاسخ مى دهند . در برابر جانشين پيامبرِ فرستاده شده ، نواده برگزيده ، راه نماى دانا ، امين خزانه دار ، وصيّت كننده رساننده ، و مظلوم حق بُرده شده ، تسليم هستم و از همه بُريده ، به سوى تو و به سوى فرزند و فرزندِ فرزندت ، جانشين تو به بركت حق ، آمده ام . دلم در برابر شما ، تسليم است و كارم ، دنباله رو شماست و يارى ام برايتان آماده است تا خداوند ، حكم براند ـ كه او ، بهترينِ حاكمان براى دين خويش است ـ و هنگامى كه شما را بر مى انگيزد ؛ با شما باشم ؛ با شما ، نه با دشمن شما . من از باورمندان به رجعت شما هستم ، قدرت خدا را انكار نمى نمايم و خواست او را تكذيب نمى كنم و نمى پندارم كه آنچه بخواهد ، انجام نمى شود .
سپس ، راه برو تا به قبر برسى و در همان حالتِ ايستاده مى گويى :
منزّه است خدا ! مُلك و ملكوت ، خدا را تسبيح مى گويند و همه خلقش ، نام هايش را تقديس مى كنند . منزّه است خداى فرمان رواى پاك ؛ پروردگار ما و پروردگار فرشتگان و روح ! خدايا ! مرا در زمره ميهمانان بهترين مكان ها و بهترين خلقت قرار ده . خدايا ! جِبْت و طاغوت را لعنت كن .
سپس ، دستانت را كشيده ، بالا مى برى و آنها را بر قبر مى گذارى و مى گويى :
گواهى مى دهم كه تو ، پاك و پاكيزه ، و فرزند پاك و پاكيزه اى . سرزمين ها ، با تو پاك شده اند و سرزمينى كه تو در آن هستى ، به سبب تو ، پاك است . تو ، خون طلب شده خدا در زمين هستى تا وقتى كه از تمام آفريدگانش ، خون بهايش را بگيرد .
سپس ، دست ها و گونه هايت را كاملاً روى قبر بگذار و آن گاه ، نزد سرش بنشين و خدا را با آنچه دوست دارى ، ياد كن و به او روى بياور و حاجت هايت را از خدا بخواه .
آن گاه ، دست ها و گونه هايت را نزد پاهايش بر قبر بگذار و بگو :
خداوند ، بر روح و پيكرت ، درود فرستد كه تو ، شكيب ورزيدى و راست و پايدارى ! خدا ، هر كس را كه تو را با دست و زبان كُشت ، بكشد !
و پس از آن ، به سوى قبر فرزندنش [ على اكبر عليه السلام ] برو و آنان (اهل بيت امام حسين عليه السلام ) را با آنچه دوست دارى ، بستاى و از خدايت ، نيازهايت و هر چه را به ذهنت رسيد ، بخواه .
سپس ، رو به قبرهاى شهيدان مى ايستى و مى گويى :
سلام بر شما ، اى خدائيان ! شما ، پيشروان ماييد و ما ، دنباله رو و ياوران شما هستيم . مژده باد شما را به وعده تخلّف ناپذير خداوند و اين كه خدا ، انتقام خون شما را خواهد گرفت و شما ، سَروران شهيدان ، در دنيا و آخرت هستيد !
آن گاه ، قبر [ امام عليه السلام ] را پيش رويت قرار بده و هر مقدار كه خواستى ، نماز بخوان و هر گاه وارد مرقد شدى ، سلام بده و سپس ، برو و دست ها و گونه هايت را كاملاً بر قبر بگذار ، و چون خواستى بيرون بيايى ، مانند همين كار را بكن و نمازهايت را تا هنگامى كه آن جا اقامت دارى ، كوتاه مكن [ و تمام بخوان ] .
و هنگامى كه از نزد او باز گشتى ، با او خداحافظى كن و بگو :
سلام خدا و فرشتگان مُقرَّبش ، پيامبران فرستاده شده اش و بندگان صالحش بر تو ، اى فرزند پيامبر خدا ، و بر روح و پيكر و ذريّه تو ، و هر كس از دوستانت كه در حضور توست !» .
اين زيارت را احمد بن محمّد بن حسن بن سهل ، از پدرش ، از جدّش ، از موسى بن حسن بن عامر ، از احمد بن هلال ، براى من روايت كرد و گفت : اميّة بن على قيسى شامى ، از سعدان بن مسلم ، از مردى ، از امام صادق عليه السلام ، مانند آن را روايت كرده و در پايان آن ، اين افزوده ، آمده است : «از نزد هر كس از دوستانت كه در حضور توست» .
و چون به مكان اقامت و استراحتت رسيدى ، اين سخن را از آغاز تا پايانش بگو ، همان گونه كه به هنگام ورود به حائر [ حسين عليه السلام ] گفتى و چون به منزلت وارد شدى ، بگو :
ستايش ، ويژه خدايى است كه مرا سالم گذاشت و ديگران را نيز از دست من ، سالم داشت . ستايش ، ويژه خداست در همه امور و در هر حال . ستايش ، ويژه خداوند ، پروردگار جهانيان است .
سپس با آرامش ، بيست و يك تكبير پشت سر هم بگو ، و آرام بگو ( / برو) ، و به يارى خدا ، عجله نكن» .
بقيّه حديث ، مانند روايت قبلى است .