327
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد یازدهم

زيارت پنجم

۳۲۳۴.كامل الزيارات :سعدان بن مسلم ، عصاكش ابو بصير ، برايمان گفت : يكى از شيعيان ، از امام صادق عليه السلام برايمان چنين نقل كرد : «هنگامى كه نزد قبر [ حسين عليه السلام ] آمدى ، با ثناى خداى عزوجل و درود فرستادن بر پيامبر عليه السلام شروع مى كنى و در اين ، بكوش . سپس مى گويى :
سلام خدا و سلام فرشتگان بامداد و شامگاه و پاك و پاكيزه اش بر تو باد ! و بر تو باد سلام فرشتگان مقرّب [درگاه خدا] و آنان كه به دل ، در برابر تو ، تسليم اند و به فضيلت تو ، سخنگو ، و گواهانِ راستى و رادمردىِ تو اند ! در آنچه به جا آوردى ، درستى ورزيدى و خيرخواهى كردى . تو ، خون طلب شده خدا در زمين هستى ؛ خونى كه هيچ كس از زمينيان ، به تاوان آن نمى رسد و كسى جز خدا ، نمى تواند آن را بگيرد . اى فرزند پيامبر خدا ! به ميهمانى تو آمده ام و در همه حاجت هاى دنيايى و آخرتى ام ، با تو به خدا توسّل مى جويم و همه متوسّلان به خدا در حاجت هايشان ، به تو توسّل مى جويند و خونخواهان بنده خدا ، با تو به تاوان خود ، دست مى يابند .
سپس ، كمى راه برو و به قبر ، رو كن و بگو :
ستايش ، ويژه خداى يگانه و تنها در همه كارهاست ؛ آفريدگارِ آفريده ها كه هيچ چيزى از كارهايشان از او پنهان نمى مانَد و دانا به هر چيزى ، بدون آموزش است . خون تو را و انتقام آن را به دل زمين و زمينيان سپرد، اى فرزند پيامبر خدا ! گواهى مى دهم كه تو ، از سوى خدا ، وعده يارى و پيروزى دارى و خداوند ، وعده حقيقى و تمام و كمال به تو داده كه دشمنت را هلاك كند . گواهى مى دهم كه نيكانى بسيار ، همراه تو جنگيدند ، همان گونه كه خداوند فرموده است : « و بسى پيامبر كه نيكانى بسيار همراهش جنگيدند و از آنچه به ايشان رسيد ، سست نشدند » .
آن گاه ، هفت تكبير بگو و اندكى راه برو و رو به روى قبر بِايست و بگو :
ستايش ، ويژه خدايى است كه نه همراه و فرزندى برگرفت ، و نه در فرمان روايى ، شريكى دارد ، و چيز را آفريد و آن را به اندازه كرد . گواهى مى دهم كه تو ، آنچه را از خدا فرمان يافته بودى ، رساندى و به پيمان خدا ، وفا كردى و كلمات خدا ، با تو به كمال رسيد و در راهش جهاد كردى تا اَجَلت در رسيد . خدا ، لعنت كند امّتى را كه تو را كُشت ! خدا ، لعنت كند امّتى را كه به تو ستم كرد ! و خدا ، لعنت كند امّتى را كه تو را وا نهاد !
خدايا ! من ، به دوستى با دوستان تو و پيامبرانت ، گواهى مى دهم ، و نيز به بيزارى جُستن از آن كه تو و پيامبرانت از او بيزارى مى جوييد .
خدايا ! كسانى را كه پيامبرت را تكذيب و كعبه ات را تخريب و كتابت را تحريف كردند و خون خاندان پيامبرت را ريختند و بندگانت را تباه و خوار ساختند ، لعنت كن .
خدايا ! لعنتى را كه بر طبق سنّت جارى ات در زمين و دريايت ، به آنان مى رسد ، دوچندان كن . خدايا! آنان را در آسمان و زمينت ، لعنت كن . خدايا ! مرا ميان اوليايت ، نيك نام گردان [ تا مرا به نيكى ياد كنند ] و مرقدهايشان را محبوب من بگردان تا مرا به آنان بپيوندى و آنان را پيشروان من ، و مرا پيرو آنان در دنيا و آخرت ، قرار دهى .
سپس ، كمى راه مى روى و هفت تكبير ، هفت لا إله إلّا اللّه ، هفت الحمد للّه و هفت سبحان اللّه مى گويى و او را هفت بار ، [با گفتن لَبَّيك ،] پاسخ مى دهى و مى گويى :
لبّيك ، اى دعوتگر خدا ! اگر پيكرم به تو پاسخ نداد ، امّا دل و مو و پوستم ، و نيز رأى و خواستم به تو پاسخ مى دهند . در برابر جانشين پيامبرِ فرستاده شده ، نواده برگزيده ، راه نماى دانا ، امين خزانه دار ، وصيّت كننده رساننده ، و مظلوم حق بُرده شده ، تسليم هستم و از همه بُريده ، به سوى تو و به سوى فرزند و فرزندِ فرزندت ، جانشين تو به بركت حق ، آمده ام . دلم در برابر شما ، تسليم است و كارم ، دنباله رو شماست و يارى ام برايتان آماده است تا خداوند ، حكم براند ـ كه او ، بهترينِ حاكمان براى دين خويش است ـ و هنگامى كه شما را بر مى انگيزد ؛ با شما باشم ؛ با شما ، نه با دشمن شما . من از باورمندان به رجعت شما هستم ، قدرت خدا را انكار نمى نمايم و خواست او را تكذيب نمى كنم و نمى پندارم كه آنچه بخواهد ، انجام نمى شود .
سپس ، راه برو تا به قبر برسى و در همان حالتِ ايستاده مى گويى :
منزّه است خدا ! مُلك و ملكوت ، خدا را تسبيح مى گويند و همه خلقش ، نام هايش را تقديس مى كنند . منزّه است خداى فرمان رواى پاك ؛ پروردگار ما و پروردگار فرشتگان و روح ! خدايا ! مرا در زمره ميهمانان بهترين مكان ها و بهترين خلقت قرار ده . خدايا ! جِبْت و طاغوت را لعنت كن .
سپس ، دستانت را كشيده ، بالا مى برى و آنها را بر قبر مى گذارى و مى گويى :
گواهى مى دهم كه تو ، پاك و پاكيزه ، و فرزند پاك و پاكيزه اى . سرزمين ها ، با تو پاك شده اند و سرزمينى كه تو در آن هستى ، به سبب تو ، پاك است . تو ، خون طلب شده خدا در زمين هستى تا وقتى كه از تمام آفريدگانش ، خون بهايش را بگيرد .
سپس ، دست ها و گونه هايت را كاملاً روى قبر بگذار و آن گاه ، نزد سرش بنشين و خدا را با آنچه دوست دارى ، ياد كن و به او روى بياور و حاجت هايت را از خدا بخواه .
آن گاه ، دست ها و گونه هايت را نزد پاهايش بر قبر بگذار و بگو :
خداوند ، بر روح و پيكرت ، درود فرستد كه تو ، شكيب ورزيدى و راست و پايدارى ! خدا ، هر كس را كه تو را با دست و زبان كُشت ، بكشد !
و پس از آن ، به سوى قبر فرزندنش [ على اكبر عليه السلام ] برو و آنان (اهل بيت امام حسين عليه السلام ) را با آنچه دوست دارى ، بستاى و از خدايت ، نيازهايت و هر چه را به ذهنت رسيد ، بخواه .
سپس ، رو به قبرهاى شهيدان مى ايستى و مى گويى :
سلام بر شما ، اى خدائيان ! شما ، پيشروان ماييد و ما ، دنباله رو و ياوران شما هستيم . مژده باد شما را به وعده تخلّف ناپذير خداوند و اين كه خدا ، انتقام خون شما را خواهد گرفت و شما ، سَروران شهيدان ، در دنيا و آخرت هستيد !
آن گاه ، قبر [ امام عليه السلام ] را پيش رويت قرار بده و هر مقدار كه خواستى ، نماز بخوان و هر گاه وارد مرقد شدى ، سلام بده و سپس ، برو و دست ها و گونه هايت را كاملاً بر قبر بگذار ، و چون خواستى بيرون بيايى ، مانند همين كار را بكن و نمازهايت را تا هنگامى كه آن جا اقامت دارى ، كوتاه مكن [ و تمام بخوان ] .
و هنگامى كه از نزد او باز گشتى ، با او خداحافظى كن و بگو :
سلام خدا و فرشتگان مُقرَّبش ، پيامبران فرستاده شده اش و بندگان صالحش بر تو ، اى فرزند پيامبر خدا ، و بر روح و پيكر و ذريّه تو ، و هر كس از دوستانت كه در حضور توست !» .
اين زيارت را احمد بن محمّد بن حسن بن سهل ، از پدرش ، از جدّش ، از موسى بن حسن بن عامر ، از احمد بن هلال ، براى من روايت كرد و گفت : اميّة بن على قيسى شامى ، از سعدان بن مسلم ، از مردى ، از امام صادق عليه السلام ، مانند آن را روايت كرده و در پايان آن ، اين افزوده ، آمده است : «از نزد هر كس از دوستانت كه در حضور توست» .
و چون به مكان اقامت و استراحتت رسيدى ، اين سخن را از آغاز تا پايانش بگو ، همان گونه كه به هنگام ورود به حائر [ حسين عليه السلام ] گفتى و چون به منزلت وارد شدى ، بگو :
ستايش ، ويژه خدايى است كه مرا سالم گذاشت و ديگران را نيز از دست من ، سالم داشت . ستايش ، ويژه خداست در همه امور و در هر حال . ستايش ، ويژه خداوند ، پروردگار جهانيان است .
سپس با آرامش ، بيست و يك تكبير پشت سر هم بگو ، و آرام بگو ( / برو) ، و به يارى خدا ، عجله نكن» .
بقيّه حديث ، مانند روايت قبلى است .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد یازدهم
326

الزِّيارَةُ الخامِسَةُ

۳۲۳۴.كامل الزيارات :حَدَّثَنا سَعدانُ بنُ مُسلِمٍ قائِدُ أبي بَصيرٍ ، قالَ : حَدَّثَنا بَعضُ أصحابِنا عَن أبي عَبدِ اللّهِ [الصّادِقِ] عليه السلام ، قالَ : إذا أتَيتَ القَبرَ بَدَأتَ فَأَثنَيتَ عَلَى اللّهِ عز و جل ، وصَلَّيتَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وَاجتَهَدتَ في ذلِكَ ، ثُمَّ تَقولُ :
سَلامُ اللّهِ وسَلامُ مَلائِكَتِهِ فيما تَروحُ وتَغدو ، وَالزّاكِياتُ الطّاهِراتُ لَكَ ، وعَلَيكَ سَلامُ المَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ وَالمُسَلِّمينَ لَكَ بِقُلوبِهِم ، وَالنّاطِقينَ بِفَضلِكَ ، وَالشُّهَداءِ عَلى أنَّكَ صادِقٌ وصِدّيقٌ ، صَدَقتَ ونَصَحتَ فيما أتَيتَ بِهِ ، وأنَّكَ ثارُ اللّهِ فِي الأَرضِ ، وَالدَّمُ الَّذي لا يُدرِكُ تِرَتَهُ ۱ أحَدٌ مِن أهلِ الأَرضِ ، ولا يُدرِكُهُ إلَا اللّهُ وَحدَهُ .
جِئتُكَ يَابنَ رَسولِ اللّهِ وافِدا إلَيكَ ، أتَوَسَّلُ إلَى اللّهِ بِكَ في جَميعِ حَوائِجي ، مِن أمرِ دُنياي وآخِرَتي ، وبِكَ يَتَوَسَّلُ المُتَوَسِّلونَ إلَى اللّهِ في حَوائِجِهِم ، وبِكَ يُدرِكُ أهلُ التِّراتِ مِن عِبادِ اللّهِ طَلِبَتَهُم .
ثُمَّ امشِ قَليلاً ، ثُمَّ تَستَقبِلُ القَبرَ ، فَقُل :
الحَمدُ للّهِِ الواحِدِ المُتَوَحِّدِ بِالاُمورِ كُلِّها ، خالِقِ الخَلقِ فَلَم يَعزُب عَنهُ شَيءٌ مِن أمرِهِم ، وعالِمِ كُلِّ شَيءٍ بِغَيرِ تَعليمٍ ، ضَمَّنَ الأَرضَ ومَن عَلَيها دَمَكَ وثارَكَ ، يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، أشهَدُ أنَّ لَكَ مِنَ اللّهِ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصرِ وَالفَتحِ ، وأنَّ لَكَ مِنَ اللّهِ الوَعدَ الحَقَّ في هَلاكِ عَدُوِّكَ وتَمامِ مَوعِدِهِ إيّاكَ ، أشهَدُ أنَّهُ قاتَلَ مَعَكَ رِبِّيّونَ ۲ كَثيرٌ ، كَما قالَ اللّهُ : «وَكَأَيِّن مِّن نَّبِىٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ» . ۳
ثُمَّ كَبِّر سَبعَ تَكبيراتٍ ، ثُمَّ امشِ قَليلاً وَاستَقبِلِ القَبرَ ، ثُمَّ قُل :
الحَمدُ للّهِِ الَّذي لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدا ، ولَم يَكُن لَهُ شَريكٌ فِي المُلكِ ، وخَلَقَ كُلَّ شَيءٍ فَقَدَّرَهُ تَقديرا . أشهَدُ أنَّكَ قَد بَلَّغتَ عَنِ اللّهِ ما اُمِرتَ بِهِ ، ووَفَيتَ بِعَهدِ اللّهِ ، وتَمَّت بِكَ كَلِماتُهُ ، وجاهَدتَ في سَبيلِهِ حَتّى أتاكَ اليَقينُ ، ولَعَنَ اللّهُ اُمَّةً قَتَلَتكَ ، ولَعَنَ اللّهُ اُمَّةً ظَلَمَتكَ ، ولَعَنَ اللّهُ اُمَّةً خَذَّلَت عَنكَ .
اللّهُمَّ ، إنّي أشهَدُ بِالوِلايَةِ لِمَن والَيتَ ووالَت رُسُلُكَ ، وأشهَدُ بِالبَراءَةِ مَمَّن تَبَرَّأتَ مِنهُ وبَرِئَت مِنهُ رُسُلُكَ . اللّهُمَّ العَنِ الَّذينَ كَذَّبوا رُسولَكَ ، وهَدَموا كَعبَتَكَ ، وحَرَّفوا كِتابَكَ ، وسَفَكوا دَمَ أهلِ بَيتِ نَبِيِّكَ ، وأفسَدوا عِبادَكَ وَاستَذَلّوهُم . اللّهُمَّ ضاعِف لَهُمُ اللَّعنَةَ فيما جَرَت بِهِ سُنَّتُكَ في بَرِّكَ وبَحرِكَ ، اللّهُمَّ العَنهُم في سَمائِكَ وأرضِكَ ، اللّهُمَّ وَاجعَل لي لِسانَ صِدقٍ في أولِيائِكَ ، وحَبِّب إلَيَّ مَشاهِدَهُم حَتّى تُلحِقَني بِهِم ، وتَجعَلَهُم لي فَرَطا ، وتَجعَلَني لَهُم تَبَعا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ .
ثُمَّ امشِ قَليلاً فَكَبِّر سَبعا ، وهَلِّل سَبعا ، وَاحمَدِ اللّهَ سَبعا ، وسَبِّحِ اللّهَ سَبعا ، وأجِبهُ سَبعا ، تَقولُ :
لَبَّيكَ داعِيَ اللّهِ ، إن كانَ لَم يُجِبكَ بَدَني فَقَد أجابَكَ قَلبي وشَعري وبَشَري ورَأيي وهَوايَ ، عَلَى التَّسليمِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ المُرسَلِ ، وَالسِّبطِ المُنتَجَبِ ، وَالدَّليلِ العالِمِ ، وَالأَمينِ المُستَخزَنِ ، وَالموصِي البَليغِ ، وَالمَظلومِ المُهتَضَمِ ۴ ، جِئتُ انقِطاعا إلَيكَ ، وإلى وَلَدِكَ ووَلَدِ وَلَدِكَ ، الخَلَفِ مِن بَعدِكَ عَلى بَرَكَةِ الحَقِّ ، فَقَلبي لَكُم مُسَلِّمٌ ، وأمري لَكُم مُتَّبِعٌ ، ونُصرَتي لَكَ مُعَدَّةٌ ، حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ لِدينِهِ ويَبعَثَكُم ، فَمَعَكُم مَعَكُم لا مَعَ عَدُوِّكُم ، إنّي مِنَ المُؤمِنينَ بِرَجعَتِكُم ، لا اُنكِرُ للّهِِ قُدرَةً ، ولا اُكَذِّبُ لَهُ مَشِيَّةً ، ولا أزعُمُ أنَّ ما شاءَ لا يَكونُ .
ثُمَّ امشِ حَتّى تَنتَهِيَ إلَى القَبرِ ، وقُل وأنتَ قائِمٌ :
سُبحانَ اللّهِ ، يُسَبِّحُ لَهُ المُلكُ وَالمَلكوتُ ، ويُقَدِّسُ بِأَسمائِهِ جَميعُ خَلقِهِ ، سُبحانَ اللّهِ المَلِكِ القُدّوسِ ، رَبِّنا ورَبِّ المَلائِكَةِ وَالرّوحِ ، اللّهُمَّ اجعَلني في وَفدِكَ إلى خَيرِ بِقاعِكَ وخَيرِ خَلقِكَ ، اللّهُمَّ العَنِ الجِبتَ وَالطّاغوتَ .
ثُمَّ ارفَع يَدَيكَ حَتّى تَضَعَهُما مَمدودَتَينِ عَلَى القَبرِ ، ثُمَّ تَقولُ :
أشهَدُ أنَّكَ طُهرٌ طاهِرٌ مِن طُهرٍ طاهِرٍ ، قَد طَهُرَت بِكَ البِلادُ ، وطَهُرَت أرضٌ أنتَ فيها ، وأنَّكَ ثَأرُ اللّهِ فِي الأَرضِ حَتّى يَستَثيرَ لَكَ مِن جَميعِ خَلقِهِ .
ثُمَّ ضَع يَدَيكَ وخَدَّيكَ جَميعا عَلَى القَبرِ ، ثُمَّ اجلِس عِندَ رَأسِهِ وَاذكُرِ اللّهَ بِما أحبَبتَ ، وتَوَجَّه إلَيهِ ۵ وَاسأَلِ اللّهَ حَوائِجَكَ .
ثُمَّ ضَع يَدَيكَ وخَدَّيكَ عِندَ رِجلَيهِ ، وقُل :
صَلَّى اللّهُ عَلى روحِكَ وبَدَنِكَ ؛ فَلَقَد صَبَرتَ وأنتَ الصّادِقُ المُصَدَّقُ ، قَتَلَ اللّهُ مَن قَتَلَكَ بِالأَيدي وَالأَلسُنِ .
ثُمَّ قُم إلى قَبرِ وَلَدِهِ ، وتُثني عَلَيهِم بِما أحبَبتَ ، وتَسأَلُ ربَّكَ حَوائِجَكَ وما بَدا لَكَ .
ثُمَّ تَستَقبِلُ قُبورَ الشُّهَداءِ قائِما ، فَتَقولُ :
السَّلامُ عَلَيكُم أيُّهَا الرَّبّانِيّونَ ، أنتُم لَنا فَرَطٌ ونَحنُ لَكُم تَبَعٌ وأنصارٌ ، أبشِروا بِمَوعِدِ اللّهِ الَّذي لا خُلفَ لَهُ ، وأنَّ اللّهَ مُدرِكٌ بِكُم ثارَكُم ، وأنتُم سادَةُ الشُّهَداءِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ .
ثُمَّ اجعَلِ القَبرَ بَينَ يَدَيكَ ، وصَلِّ ما بَدا لَكَ ، وكُلَّما دَخَلتَ الحائِرَ فَسَلِّم ، ثُمَّ امشِ حَتّى تَضَعَ يَدَيكَ وخَدَّيكَ جَميعا عَلَى القَبرِ .
فَإِذا أرَدتَ أن تَخرُجَ فَاصنَع مِثلَ ذلِكَ ، ولا تُقَصِّر عِندَهُ مِنَ الصَّلَواتِ ما أقَمتَ .
وإذَا انصَرَفتَ مِن عِندِهِ فَوَدِّعهُ ، وقُل :
سَلامُ اللّهِ وسَلامُ مَلائِكَتِهِ المُقَرَّبينَ ، وأنبيائِهِ المُرسَلينَ ، وعِبادِهِ الصّالِحينَ ، عَلَيكَ يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، وعَلى روحِكَ وبَدَنِكَ وذُرِّيَّتِكَ ، ومَن حَضَرَكَ مِن أولِيائِكَ .
[ قالَ المُؤَلِّفُ : ] حَدَّثَني بِهذِهِ الزِّيارَةِ أحمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ بنِ سَهلٍ ، عَن أبيهِ ، عَن جَدِّهِ ، عَن موسَى بنِ الحَسَنِ بنِ عامِرٍ ، عَن أحمَدَ بنِ هِلالٍ ، قالَ : حَدَّثَنا اُمَيَّةُ بنُ عَلِيٍّ القَيسِيُّ الشّامِيُّ ، عَن سَعدانَ بنِ مُسلِمٍ ، عَن رَجُلٍ ، عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام مِثلَهُ ، وزادَ في آخِرِهِ : «مِن عِندِ مَن حَضَرَكَ مِن أولِيائِكَ» :
فَإِذا بَلَغتَ الرَّواحَ فَقُل هذَا الكَلامَ مِن أوَّلِهِ إلى آخِرِهِ كَما قُلتَ حينَ دَخَلتَ الحائِرَ ، فَإِذا دَخَلتَ مَنزِلَكَ فَقُل :
الحَمدُ للّهِِ الَّذي سَلَّمَني وسَلَّمَ مِنّي ۶ ، الحَمدُ للّهِِ فِي الاُمورِ كُلِّها وعَلى كُلِّ حالٍ ، الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ .
ثُمَّ كَبِّر إحدى وعِشرينَ تَكبيرَةً مُتَتابِعَةً ، وسَهِّل ۷ ، ولا تَعجَل فيها إن شاءَ اللّهُ تَعالى ، وَالباقي مِثلُهُ . ۸

1.يقال : وترتُ الرجل : إذا قتلت له قتيلاً وأخذت له مالاً وقد وترته تِرَةً (لسان العرب : ج ۵ ص ۲۷۴ «وتر») .

2.الربيّون : الجماعة الكثيرة . وقيل : العلماء الأتقياء الصُّبّر (لسان العرب : ج ۱ ص ۴۰۷ «ربب») .

3.آل عمران : ۱۴۶ .

4.هضمه حقّه واهتضمه : إذا ظلمه وكسر عليه حقّه (الصحاح : ج ۵ ص ۲۰۵۹ «هضم») .

5.قال العلّامة المجلسي قدس سره : قوله عليه السلام : «وتوجّه إليه» أي إلى اللّه عز و جل أو إلى الحسين عليه السلام ، والأوّل أظهر (بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۱۷۰) .

6.قال العلّامة المجلسي قدس سره : قوله عليه السلام : «وسلّم منّي» أي سلّم غيري من شرّي وكفّ أذاي عنهم (بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۱۷۱) .

7.قال العلّامة المجلسي قدس سره : قوله عليه السلام : «وسهّل» أي اقرأ بتأنّ ، أو امش ، من قولهم : أسهل إذا أتى السهل وهو ضدّ الحزن . وعلى أيّ وجه لا يخلو من تكلّف ، ولعلّه تصحيف «وترسّل» من الترسّل : التأنيّ (بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۱۷۱) .

8.كامل الزيارات : ص ۳۸۵ ـ ۳۹۰ ح ۶۳۳ و ۶۳۴ ، بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰ ح ۲۰ و ۲۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد یازدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5189
صفحه از 482
پرینت  ارسال به