199
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد یازدهم

۸ / ۶

زيارت ششم

۳۲۱۵.المزار الكبير :زيارت جامعه، براى همه امامان ـ كه درودهاى خدا بر ايشان باد ـ است و همه زيارت ، از ابتدا تا انتها ، از امامان عليهم السلام وارد شده است :
هنگامى كه قصد زيارت قبرهاى امامان را داشتى ، هنگام تصميم گيرى و نيّت كردن ، بايد چنين بگويى :
خدايا ! تصميم مرا محقَّق كن ، و نيّتم را قرين توفيق گردان ، و اميدم را تصديق كن ، و كارم را به عهده گير و مرا به خود ، وا مگذار ، و گِره هاى سرگردانى و حضور نيافتن در بارگاه هاى مقدّس را بگشاى .
و پيش از بيرون آمدنت ، دو ركعتْ نماز بخوان و پشت سرِ آن ، بگو :
خدايا ! دين و جان و همه دل نگرانى هايم ( اهل و عيالم ) را به تو مى سپارم . خدايا ! تو همراه من در سفرى ، و جانشين من ، در خانه و دارايى و فرزندانم . خدايا ! از بد همراهى كردن و روا نشدن حاجت ، به تو پناه مى برم . خدايا ! سختى هاى راهِ پيش رويمان را برايمان هموار كن و درخواست هاى فراوانى را كه هميشه داريم ، برايمان به آسانى برآورده كن ، كه تو بر هر كارى ، توانايى .
و هنگامى كه به راهت در آمدى ، همّتت به مقصدت باشد و از هر چه تو را خوار مى دارد ، بكاه و با همراهانت ، نيكو مصاحبت كن و خداى والانام را فراوان بستاى و بر پيامبرش ، بسيار درود بفرست .
و چون خواستى غسل زيارت كنى ، در همان هنگام غسل ، بگو :
به نام خدا و با يارى خدا و در راه خدا و بر دين پيامبر خدا . خدايا ! پليدى گناهان و آلودگى عيب ها را از من بشوى و با آب توبه ، مرا پاكيزه گردان و رَداى عصمت ، بر من بپوشان و مرا با لطف خود ، تأييد كن و به كارهاى شايسته ، موفّق بدار ، كه تو داراى لطفى بزرگ هستى .
و هنگامى كه به درگاه بارگاه ، نزديك شدى ، بگو :
ستايش ، ويژه خدايى است كه مرا توفيق قصد كردنِ وليّش و زيارت حجّتش را داده است و مرا به حرمش در آورده و نصيب مرا از زيارت قبرش و فرود آمدن در نزديكى نهانگاهش و كنار مرقدش ، دريغ نداشته است .
ستايش ، ويژه خدايى است كه مرا با ناكامى از آرزوهايم ، آزرده نساخت ، و عزمم را نسبت به آنچه بِدان اميد مى برم ، تغيير نداد ، و اميدم را از آنچه توقّع دارم ، نبُريد ؛ بلكه لباس عافيت بر من پوشانْد و نعمتش را به من بخشيد و كرامتش را ارزانى ام داشت .
و چون داخل بارگاه شدى ، بر بالاى ضريح پاك [ قبر ] بِايست و بگو :
سلام و رحمت و بركات خدا بر شما كه پيشواى مؤمنان ، سالار پرهيزگاران ، و بزرگ صدّيقان ، و امير صالحان ، و زمامدار نيكوكاران ، و نشانه هاى ره يافتگان ، و نورهاى عارفان ، و وارثان پيامبران ، و برگزيده اوصيا ، و آفتاب پرهيزگاران ، و مهتاب خلفا ، و بندگان [ خداى ]رحمان ، و شريكان قرآن ، و راه ايمان ، و معادن حقايق ، و شفيعان آفريدگان هستيد !
گواهى مى دهم كه شما ، باب هاى خدا ، و كليدهاى رحمتش ، و گشاينده آمرزشش ، و ابرهاى رضايتش ، و چراغ هاى بهشتش ، و حاملان قرآنش ، و خزانه داران علمش ، و رازدارانش ، و محلّ فرود وحى ، و امانت هاى نبوّت ، و وديعه هاى رسالتش هستيد .
شما ، امينان خدا و دوستان او ، و بندگان و برگزيدگان او ، و ياوران توحيد او ، و رُكن هاى بزرگداشت او ، و دعوتگران به دين او ، و نگهبانان خلقش ، و حافظان شريعتش هستيد .
ستايش فرشتگان [ از خدا ] ، بر اخلاص و خشوع شما پيشى نمى گيرد و هيچ نيايشگرِ خاضعى به پاى شما نمى رسد . كِى چنين شود ، در حالى كه شما ، دل هايى داريد كه خداوند ، تمرين دادن آنها را با بيم و اميد خود ، به عهده گرفته است و آن را ظرف هاى سپاس و ستايش خود ، قرار داده و از عارض شدن غفلت ، ايمن داشته و از سرگرمى هاى جدا كننده [ از عبادت و ذكر ] ، صافشان كرده است . آسمانيان ، با محبّت شما ، و بيزارى از دشمنانتان ، و گريه پى در پى بر مصيبت شما ، و آمرزش خواستن براى پيروان و دوستداران شما ، [ به خدا ]تقرّب مى جويند .
من ، خداى آفريننده ام و فرشتگان و پيامبرانش را گواه مى گيرم ، و نيز شما را ـ اى سرپرستان من ـ ، كه به ولايت شما ، ايمان آورده ام و به امامت شما ، باور دارم و به جانشينى شما [ براى پيامبر صلى الله عليه و آله ] اقرار كرده ام و به منزلت شما شناخت دارم . به عصمت شما ، مؤمن ، در برابر ولايت شما ، خاضع ، و با محبّت شما و بيزارى از دشمنانتان ، تقرّب جوينده به خدا هستم . مى دانم كه خداوند ، شما را از زشتكارى هاى آشكار و نهان ، پاكيزه كرد ، و نيز از هر دودلى و پليدى و پستى و آلودگى . پرچم حق را ارزانىِ شما داشت ؛ پرچمى كه هر كس از آن پيش افتد ، خوار ( / گم راه ) مى شود و هر كس از آن عقب بمانَد ، مى لغزد ، و اطاعت از شما را بر هر [ انسان ] سياه و سپيدى ، واجب ساخت .
و گواهى مى دهم كه به عهد و پيمان خدايى اى كه به گردن داشتيد ، و نيز هر چه خداوند در كتابش با شما شرط كرده بود ، وفا كرديد و به راه او خوانديد و توان خود را براى خشنودى او ، به پايان برديد و مردمان را بر طريق نبوّت و راه هاى رسالت در آورديد و در آن ، به روش پيامبران و شيوه وصيّان ، راه پيموديد ؛ امّا فرمان شما ، اطاعت نگرديد و به [ سخن ] شما ، گوش فرا داده نشد . پس درودهاى خدا بر جان ها و پيكرهايتان باد !
سپس بر قبر بيفت و بگو :
پدر و مادرم فدايت باد ، اى حجّت خدا ! بى ترديد ، از سينه ايمان ، شير خوردى و با نور اسلام ، تو را از شير گرفتند و با خُنَكاى يقين ، خوراكت دادند و جامه هاى زربفت عصمت ، بر تو پوشاندند و برگزيده شدى و علم كتاب را به ارث بردى و فصل الخطاب ( سخن نهايى ) را به تو تلقين كردند و با منزلت [امامتِ] تو ، معارف ظاهر قرآن و لايه هاى پيچيده آن ، روشن گشت و پرچم حق را به تو سپردند و هدايت مردم را بر دوش تو نهادند و عهد امامت را بر گردنت انداختند و حفظ شريعت را بر تو لازم ساختند .
گواهى مى دهم ـ اى مولاى من ـ كه تو ، به شرط هاى وصيّت ، وفا نمودى و اطاعت واجبى را كه بر تو لازم بود ، ادا كردى و به امور امامت ، قيام كردى و در شكيب و كوشش ، خيرخواهى براى بندگان ، فرو خوردن خشم و گذشت از مردمان ، پا در جاى پاى پيامبر نهادى . عزمت را بر عدالت ورزى در ميان مردم و انصاف در داورى ، جزم كردى و حجّت ها را با دليل هايى راستين و شاهدهايى گويا ، بر امّت ، تأكيد كردى و با حكمت رسا و اندرز ، به سوى خدا خواندى .
امّا تو را از راست كردن كژى ، پُر كردن شكاف ، اصلاح تباهى ، شكست دادن مخالف احياى سنّت ها ، و ميراندن بدعت ها ، باز داشتند تا آن كه با شهادت ، از دنيا رفتى و ستوده ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را ديدار كردى . درودهاى خداوند ، بر تو باد ؛ درودهايى پى در پى و فزونى يابنده !
سپس به نزد پاها[ ى امام عليه السلام ] برو و بگو :
اى سَروران من ! اى خاندان پيامبر خدا ! من با شما به خداى بزرگ و والا ، تقرّب مى جويم ، با مخالفت با كسانى كه به شما خيانت كردند و بيعت با شما را شكستند و ولايت شما را انكار كردند و منزلت شما را نشناختند و ريسمان طاعت شما را [ از گردن خود] گشودند و رشته محبّت شما را رها نمودند و با دورى كردن و روى گرداندن از شما ، به فرعون هاى خود ، تقرّب جستند و شما را از بر پا ساختن حدود الهى ، و ريشه كنىِ انكار ، و دو دستگى و پراكندگى ، و پُر كردن شكاف ، و راست كردن كژى ، و جارى كردن احكام ، و پاكسازى اسلام [ از بدعت ها ] ، و از ميان بُردن گناه ها ، باز داشتند .
غبار جنگ و فتنه را بر ضدّ شما برانگيختند و شمشيرهاى كينه را به سوى شما ، نشانه رفتند و پرده حرمت شما را دريدند و با خُمس [ غنائم ] ـ كه از آنِ شما بود ـ ، شراب خريدند و زكات متعلّق به بينوايان را به پاى دلقكان و لودگان ريختند .
اين ، از آن رو بود كه فاسقان اغواگر و حسودان طغيانگر ، همان پيمان شكنان خيانتكار خلافكار مكّار ، راه را بر ايشان گشودند ؛ آنان كه دل هايى بدبو از لجنزار شرك و پيكرهايى آلوده به پليدىِ كفر داشتند ، به نفاق سر كشيدند و به رشته هاى اختلاف ، در آويختند ... .
ايمان و اسلام را خوار داشتند و كعبه را ويران كردند و در روز حَرّه ، ۱ به هجرتگاه پيامبر صلى الله عليه و آله (مدينه) تاختند و دختران مهاجر و انصار را براى آزار و زشتكارى ، بيرون كشيدند و جامه ننگ و رسوايى بر آنان پوشاندند و به شبهه داران [ بى ايمان ] ، كشتن خاندان مصطفى و هلاكت نسل او ، ريشه كن كردن وى ، اسير كردن خانواده اش ، كشتن ياورانش ، شكستن منبرش ، دگرگون كردن افتخاراتش ، پنهان كردن دينش و پاك كردن ياد [و نامِ] او را اجازه دادند .
اى سرپرستان من ! كاش [ محمّد ] مصطفى مى ديد كه چه سان ، تيرهاى اين امّت ، در جگرهايتان فرو رفته و نيزه هايشان ، از خون گلويتان ، سيراب شده و شمشيرهايشان ، به خون شما آغشته است و چگونه حرام زادگان ، كينه فسق خود را از پارسايى شما ، و غيظ كفرشان را از ايمان شما ، [ با كشتنتان ] تسلّى مى دهند (مى خوابانند) .
شما ، يا [ مانند على عليه السلام ]در محراب افتاده اى هستيد كه شمشير ، كاسه سرش را شكافت ، يا [ مانند حسن عليه السلام ] شهيدى هستيد كه در همان بالاى تابوت ، كفنش را با تير ، پاره پاره كردند و يا [ مانند حسين عليه السلام ، ] كُشته در بيابان بى آب و علفيد كه سرش را بالاى نيزه ها كردند ، يا كسى [ مانند امام كاظم عليه السلام ] كه در زندان ، به بندش كشيدند و غُل و زنجير آهنين ، اندام او را خراشيد و يا كسى [ مانند رضا عليه السلام ]كه با نوشاندن سَم ، روده هايش را از هم گسستند . جمع شما ، در هر سو، پراكنده اند و بردگان و برده زادگان ، آنان را از ميان مى برند .
اى سَروران من ! محنت ، جز آن است كه به شما رسيده ؟! و مصيبت ، جز آن است كه شما را فرا گرفته ؟! و فاجعه ، جز آن است كه ويژه شما گشته ؟! و سختى روزگار ، جز آن است كه بر شما در آمده ؟! درودها و رحمت و بركات خدا ، بر شما و جان ها و پيكرهايتان باد !
سپس آن را ببوس و بگو :
پدر و مادرم فدايتان باد ، اى خاندان مصطفى ! كارى از ما بر نمى آيد ، جز آن كه به گِرد مرقدهاى شما بگَرديم و در آن جا ، بر اين مصيبت هاى بزرگى كه بر شما فرود آمده ، و بلاهاى سنگينى كه شما را فرا گرفته است ، به ارواح شما تسليت بگوييم ؛ مصائب و بلايايى كه دل هاى پيروانتان را به درد آورده و جگرشان را سوخته و بذر غم را در سينه هايشان ، افشانده است .
ما خدا را گواه مى گيريم كه به دل و درون ، شريك اوليا و ياوران پيشين شما در ريختن خون پيمان شكنان ، ستم پيشگان و تندروهاى بيرون رونده از دين ، ۲ و [نيز ريختن خونِ] قاتلان ابا عبد اللّه ، سَرور جوانان بهشتى ، در كربلا هستيم و بر از دست دادن موقعيت ها و فرصت هاى يارىِ شما ، افسوس مى خوريم . خداوند ، سرپرست من است و سلام مرا به شما مى رسانَد .
سپس ، قبر را ميان خود و قبله قرار بده و بگو :
اى خداى توانا كه عالَم ، هستى و خلقتش را از قدرت تو يافت و زير سايه شُكوه تو پديد آمد و گواهان صنع تو در آن ، به يكتايى و بى انبازى تو ، لب به سخن گشودند و تو را هستى بخش و پديد آورنده و خالق ، خواندند . هستى را بديعانه ، نه از چيزى و يا بر چيزى و يا در چيزى ، و نه از سرِ وحشتِ تنهايىِ در آمده بر تو ، آفريدى ، هنگامى كه نه غير تو بود ، و نه نياز به آفرينش ، و نه يارى خواستن از آنچه پس از آن مى آفرينى ؛ بلكه تو ، آنها را پديد آوردى تا راه نما به تو باشند و اين كه تو ، جدا از خِلقتى . عاقل منصف ، توان انكار تو را ندارد ، و آن كه به شناختِ درستْ نام بُردار است ، نمى تواند تو را ناديده بگيرد .
به شرافت اخلاص در توحيدت و حُرمت چنگ زدن به كتابت و اهل بيت پيامبرت ، از تو مى خواهم كه بر آدم ، نخستين مخلوق [ انسانى ات ] و اوّلين حجّتت و زبان گوياى قدرتت و جانشين تو در گستره زمينت ، و نيز بر محمّد ، برگزيده برگزيدگانت و جستجوگر از معرفتت و غوّاص امين رازهاى درونت ، درود فرستى ، به خاطر آنچه از نعمت با يارى ات به او سپردى ، و نيز بر پيامبران و مكرّمان و وصيّان و صدّيقانى كه ميان آن دو بوده اند ، و [ اين كه ]مرا به اين امامم ببخشى.
و گونه ات را بر روى قبر بگذار و بگو :
خدايا ! به جايگاه اين سَرور سَرورى يافته از طاعت تو و به منزلتش نزد تو ، مرا دچار مرگِ ناگهانى مكن و از توبه ، محرومم مدار و پارسايى از حرام هاى دينى و دنيايى ات را روزى ام كن و به جاى اين سرا ، مرا به آخرت ، مشغول دار و مرا به آنچه دوست مى دارى و مى پسندى ، موفّقم بدار و مرا از پيروى هوا و هوس و فريفته شدن به باطل ها و آرزوهاى دور و دراز ، دور بدار .
خدايا ! سخنم را استوار ، كارم را درست ، تعهّد و وعده ام را همراه صدق و وفا ، و عهد و پيمانم را با حفظ و ذكر ، قرين ساز و نيكى و احسان را شيوه و خوى من ، قرار ده و سلامت را شامل حال من ، و عافيت را فرا گير و در بر گيرنده من ، قرار ده و لطف خِلقت و يارى ات را به سوى من بچرخان و حُسن توفيق و آسانى ات را بر من ، افزون بگردان ، و مرا ـ پروردگارا ـ خوش بخت بگردان و شهيد بميران و براى مرگ و پس از آن ، پاكيزه ام كن .
خدايا ! صحّت و نور را در گوش و ديده من ، بى نيازى هميشگى و خير را در دو سوى من ، هدايت و بصيرت را در دين و مذهبم ، و ترازوى حساب را هميشه در پيش چشم من ، تذكّر و اندرز را جامه زير و روى من ، و فكر و عبرت گرفتن را پايه و ستون من ، قرار ده و يقين را در دلم جاى ده و آن را استوارترين چيز در جانم ، قرار ده و آن را بر انديشه و عزمم ، چيره ساز .
راه نمايى ات را در كارم و تسليم در برابر امرت را [ مايه ] آرامش و تكيه گاه من ، و خشنودى به قضا و قَدَرت را بالاترين و نهايى ترين عزم من و دورترين همّت و هدف من ، قرار ده تا آن كه در دينم ، از هيچ كس ، واهمه اى نداشته باشم و با آن ، جز آخرتم را نجويم و از آن ، مدح و ستايشم را نطلبم .
بهترينِ سرانجام ها را سرانجام من ، و بهترين سرنوشت ها را سرنوشت من ، و بهترين زندگى را زندگى من ، و بهترين هدايت را هدايت من ، و بهترين نصيب ها را نصيب من ، و كامل ترين قسمت ها را قسمت و سهم من ، قرار ده ، و تو ـ پروردگارا ـ سرپرست من در برابر هر بدى ، و راه نما و رهبر من به سوى هر خوبى ، و پشتيبان و مانع من در برابر هر سركش و حسود باش .
خدايا ! عِدّه و عصمت و اعتماد و توفيق و نيرو و توانم ، از توست . زندگى و مرگم براى توست . سكون و حركتم به دست توست . چنگ زدن و اتّصالم ، به رشته محكم توست . اعتماد و توكّلم در همه امور ، بر توست ، و نيز رهايى و نجاتم از عذاب دوزخ و سَقَر [در عمق دوزخ] . جايگاه و بازگشتگاه من ، در سراى امن و كرامت توست و رستگارى و گشايشم، به دست سَروران و سرپرستانم ، خاندان مصطفى صلى الله عليه و آله ، است .
خدايا ! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و مردان و زنان باايمان و مسلمان را بيامرز ، و مرا و پدر و مادرم و فرزندانشان و خانواده و همسايگانم ، و نيز تمام نياكان مؤمنم ، زن و مردشان را بيامرز ، كه تو لطفى بزرگ دارى .

1.روز حَرّه ، روزى است كه سپاه يزيد بر مدينه ، غلبه كرد و به قتل وغارت مردم و بسيارى از مهاجران و انصار ، دست زد و فرمانده سپاه به دستور يزيد ، اموال و زنان مدينه را سه روز براى سربازان خود ، مباح (مُجاز) كرد . اين واقعه ، در ذى حجّه سال ۶۳ هجرى رُخ داد . ر . ك : ج ۹ ص ۱۶ (بخش دهم / درآمد / قيام مردم مدينه «واقعه حرّه»).

2.مقصود از «پيمان شكنان» ، اصحاب جَمَل ، مقصود از «ستم پيشگان» معاويه و طرفدارانش در صفّين و مقصود از«تندروهاى بيرون رونده از دين» ، خوارج نهروان هستند .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد یازدهم
198

۸ / ۶

الزِّيارَةُ السّادِسَةُ

۳۲۱۵.المزار الكبير:زِيارَةٌ جامِعَةٌ لِسائِرِ الأَئِمَّةِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِم ، وَالقَولُ في مُبتَدَإِ الأَمرِ فِي الزِّيارَةِ إلى آخِرِها وَرَدَت عَنِ الصّادِقينَ عليهم السلام ۱ :
إذا أرَدتَ زِيارَةَ قُبورِ الأَئِمَّةِ عليهم السلام فَليَكُن مِن قَولِكَ عِندَ العَقدِ عَلَى العَزِم وَالنِّيَّةِ :
اللّهُمَّ صِل عَزمي بِالتَّحقيقِ، ونِيَّتي بِالتَّوفيقِ، ورَجائي بِالتَّصديقِ، وتَوَلَّ أمري، ولا تَكِلني إلى نَفسي، وأحِلَّ عُقدَةَ الحَيرَةِ وَالتَّخَلُّفِ ۲ عَن حُضورِ المَشاهِدِ المُقَدَّسَةِ.
وصَلِّ رَكعَتَينِ قَبلَ خُروجِكَ ، وقُل بِعَقِبِهِما:
اللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ ديني ونَفسي وجَميعَ حُزانَتي ۳ ، اللّهُمَّ أنتَ الصّاحِبُ فِي السَّفَرِ، وَالخَليفَةُ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن سوءِ الصُّحبَةِ، وإخفاقِ الأَوبَةِ، اللّهُمَّ سَهِّل لَنا حَزْنَ ۴ ما نَتَغَوَّلُ عَلَيهِ، ويَسِّر عَلَينا مُستَغزَرَ ما نَروحُ ونَغدو لَهُ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . ۵
فَإِذا سَلَكتَ طَريقَكَ فَليَكُن هَمُّكَ ما سَلَكتَ لَهُ، ولَتُقَلِّلُ مِن حالٍ تَغُضُّ ۶ مِنكَ، ولَتُحسِنُ الصُّحبَةَ لِمَن صَحِبَكَ، وأكثِر مِنَ الثَّناءِ عَلَى اللّهِ تَعالى ذِكرُهُ، وَالصَّلاةِ عَلى رَسولِهِ .
فَإِذا أرَدتَ الغُسلَ لِلزِّيارَةِ فَقُل وأنتَ تَغتَسِلُ:
بِسمِ اللّهِ وبِاللّهِ وفي سَبيلِ اللّهِ وعَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ، اللّهُمَّ اغسِل عَنّي دَرَنَ ۷ الذُّنوبِ، ووَسَخَ العُيوبِ ، وطَهِّرني بِماءِ التَّوبَةِ، وألبِسني رِداءَ العِصمَةِ، وأيِّدني بِلُطفٍ مِنكَ تُوَفِّقُني لِصالِحِ الأَعمالِ، إنَّكَ ذُو الفَضلِ العَظيمِ.
فَإِذا دَنَوتَ مِن بابِ المَشهَدِ فَقُل:
الحَمدُ للّهِِ الَّذي وَفَّقَني لِقَصدِ وَلِيِّهِ ، وزِيارَةِ حُجَّتِهِ، وأورَدَني حَرَمَهُ، ولَم يَبخَسني حَظّي مِن زِيارَةِ قَبرِهِ، وَالنُّزولِ بِعَقوَةِ ۸ مُغَيَّبِهِ ، وساحَةِ تُربَتِهِ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي لَم يَسُمني بِحِرمانِ ما أمَّلتُهُ، ولا صَرَفَ عَزمي عَمّا رَجَوتُهُ، ولا قَطَعَ رَجائي مِمّا تَوَقَّعتُهُ، بَل ألبَسَني عافِيَتَهُ، وأفادَني نِعمَتَهُ، وآتاني كَرامَتَهُ.
فَإِذا دَخَلتَ المَشهَدَ، فَقِف عَلَى الضَّريحِ الطّاهِرِ وقُل:
السَّلامُ عَلَيكُم أئِمَّةَ المُؤمِنينَ، وسادَةَ المُتَّقينَ، وكُبَراءَ الصِّدّيقينَ، واُمَراءَ الصّالِحينَ، وقادَةَ المُحسِنينَ، وأعلامَ المُهتَدينَ، وأنوارَ العارِفينَ، ووَرَثَةَ الأَنبِياءِ، وصَفوَةَ الأَوصِياءِ، وشُموسَ الأَتقِياءِ، وبُدورَ الخُلَفاءِ، وعِبادَ الرَّحمنِ، وشُرَكاءَ القُرآنِ ، ومَنهَجَ الإِيمانِ، ومَعادِنَ الحَقائِقِ، وشُفَعاءَ الخَلائِقِ، ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ.
أشهَدُ أنَّكُم أبوابُ اللّهِ، ومَفاتيحُ رَحمَتِهِ، ومَقاليدُ مَغفِرَتِهِ، وسَحائِبُ رِضوانِهِ، ومَصابيحُ جِنانِهِ، وحَمَلَةُ قُرآنِهِ ، وخَزَنَةُ عِلمِهِ، وحَفَظَةُ سِرِّهِ، ومَهبِطُ وَحيِهِ، وأماناتُ النُّبَوَّةِ، ووَدائِعُ الرِّسالَةِ.
أنتُم اُمَناءُ اللّهِ وأحِبّاؤُهُ، وعِبادُهُ وأسخِياؤُهُ ۹ ، وأنصارُ تَوحيدِهِ ، وأركانُ تَمجيدِهِ، ودُعاتُهُ إلى دينِهِ ، وحَرَسَةُ خَلائِقِهِ ، وحَفَظَةُ شَرائِعِهِ .
لا يَسبِقُكُم ثَناءُ المَلائِكَةِ فِي الإِخلاصِ وَالخُشوعِ، ولا يُضادُّكُم ذُو ابتِهالٍ وخُضوعٍ، أنّى ولَكُمُ القُلوبُ الَّتي تَوَلَّى اللّهُ رِياضَتَها بِالخَوفِ وَالرَّجاءِ، وجَعَلَها أوعِيَةً لِلشُّكرِ وَالثَّناءِ، وآمَنَها مِن عَوارِضِ الغَفلَةِ، وصَفّاها مِن شَواغِلِ الفَترَةِ ، بَل يَتَقَرَّبُ أهلُ السَّماءِ بِحُبِّكُم، وبِالبَراءَةِ مِن أعدائِكُم، وتَواتُرِ البُكاءِ عَلى مُصابِكُم، وَالاِستِغفارِ لِشيعَتِكُم ومُحِبّيكُم .
فَأَنَا اُشهِدُ اللّهَ خالِقي، واُشهِدُ مَلائِكَتَهُ وأنبِياءَهُ، واُشهِدُكُم يا مَوالِيَّ ، بِأنّي مُؤمِنٌ بِوِلايَتِكُم، مُعتَقِدٌ لِاءِمامَتِكُم، مُقِرٌّ بِخِلافَتِكُم، عارِفٌ بِمَنزِلَتِكُم، مُؤمِنٌ بِعِصمَتِكُم، خاضِعٌ لِوِلايَتِكُم، مُتَقَرِّبٌ إلَى اللّهِ بِحُبِّكُم، وبِالبَراءَةِ مِن أعدائِكُم ، عالِمٌ بِأَنَّ اللّهَ قَد طَهَّرَكُم مِنَ الفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ، ومِن كُلِّ ريبَةٍ ونَجاسَةٍ، ودَنِيَّةٍ ورَجاسَةٍ، ومَنَحَكُم رايَةَ الحَقِّ ، الَّذي مَن تَقَدَّمَها ذَلَّ ۱۰ ، ومَن تَأَخَّرَ عَنها زَلَّ ، وفَرَضَ طاعَتَكُم عَلى كُلِّ أسوَدَ وأبيَضَ.
وأشهَدُ أنَّكُم قَد وَفَيتُم بِعَهدِ اللّهِ وذِمَّتِهِ، وبِكُلِّ مَا اشتَرَطَهُ عَلَيكُم في كِتابِهِ، ودَعَوتُم إلى سَبيلِهِ، وأنفَدتُم طاقَتَكُم في مَرضاتِهِ، وحَمَلتُمُ الخَلائِقَ عَلى مِنهاجِ النُّبُوَّةِ ومَسالِكِ الرِّسالَةِ، وسِرتُم فيهِ بِسيرَةِ الأَنبِياءِ، ومَذاهِبِ الأَوصِياءِ، فَلَم يُطَع لَكُم أمرٌ، ولَم تُصغِ إلَيكُم اُذُنٌ، فَصَلَواتُ اللّهِ عَلى أرواحِكُم وأجسادِكُم.
ثُمَّ تَنَكَّبُ عَلَى القَبرِ وتَقولُ:
بِأَبي أنتَ واُمّي يا حُجَّةَ اللّهِ ، لَقَد اُرضِعتَ بِثَديِ الإِيمانِ، وفُطِمتَ بِنورِ الإِسلامِ، وغُذّيتَ بِبَردِ اليَقينِ ، واُلبِستَ حُلَلَ العِصمِةِ ، وَاصطُفيتَ ووُرِّثتَ عِلمَ الكِتابِ، ولُقِّنتَ فَصلَ الخِطابِ، واُوضِحَ بِمَكانِكَ مَعارِفُ التَّنزيلِ، وغَوامِضُ التَّأويلِ، وسُلِّمَت إلَيكَ رايَةُ الحَقِّ، وكُلِّفتَ هِدايَةَ الخَلقِ ، ونُبِذَ إلَيكَ عَهدُ الإِمامَةِ، واُلزِمتَ حِفظَ الشَّريعَةِ.
وأشهَدُ يا مَولايَ أنَّكَ وَفَيتَ بِشَرائِطِ الوَصِيَّةِ، وقَضَيتَ ما ألزَمَكَ ۱۱ مِن فَرضِ الطّاعَةِ، ونَهَضتَ بِأَعباءِ الإِمامَةِ، وَاحتَذَيتَ مِثالَ النُّبُوَّةِ ، فِي الصَّبرِ وَالاِجتِهادِ وَالنَّصيحَةِ لِلعِبادِ، وكَظمِ الغَيظِ، وَالعَفوِ عَنِ النّاسِ، وعَزَمتَ عَلَى العَدلِ فِي البَرِيَّةِ، وَالنَّصَفَةِ فِي القَضِيَّةِ، ووَكَّدتَ الحُجَجَ عَلَى الاُمَّةِ بِالدَّلائِلِ الصّادِقَةِ ، وَالشَّواهِدِ النّاطِقَةِ، ودَعَوتَ إلَى اللّهِ بِالحِكمَةِ البالِغَةِ وَالمَوعِظَةِ . ۱۲
فَمُنِعتَ مِن تَقويمِ الزَّيغِ ۱۳ ، وسَدِّ الثَّلمِ، وإصلاحِ الفاسِدِ، وكَسرِ المُعانِدِ ، وإحياءِ السُّنَنِ، وإماتَةِ البِدَعِ، حَتّى فارَقتَ الدُّنيا وأنتَ شَهيدٌ، ولَقيتَ رَسولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ وأنتَ حَميدٌ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَيكَ صَلاةً تَتَرادَفُ وتَزيدُ.
ثُمَّ صِر إلى عِندِ الرِّجلَينِ وقُل:
يا سادَتي! يا آلَ رَسولِ اللّهِ ! إنّي بِكُم أتَقَرَّبُ إلَى اللّهِ ـ جَلَّ وعَلا ـ بِالخِلافِ عَلَى الَّذينَ غَدَروا بِكُم، ونَكَثوا بَيعَتَكُم، وجَحَدوا وِلايَتَكُم، وأنكَروا مَنزِلَتَكُم ، وخَلَعوا رِبقَةَ ۱۴ طاعَتِكُم، وهَجَروا أسبابَ مَوَدَّتِكُم، وتَقَرَّبوا إلى فَراعِنَتِهِم بِالبَراءَةِ مِنكُم، وَالإِعراضِ عَنكُم، ومَنَعوكُم مِن إقامَةِ الحُدودِ، وَاستِئصالِ الجُحودِ، وشَعبِ الصَّدعِ ۱۵ ، ولَمِّ الشَّعَثِ ۱۶ ، وسَدِّ الخَلَلِ، وتَثقيفِ ۱۷ الأَوَدِ ۱۸ ، وإمضاءِ الأَحكامِ ، وتَهذيبِ الإِسلامِ، وقَمعِ الآثامِ، وأرهَجوا ۱۹ عَلَيكُم نَقعَ الحُروبِ وَالفِتَنِ، وأنحَوا عَلَيكُم سُيوفَ الأَحقادِ، [ و ] ۲۰ هَتَكوا مِنكُمُ السُّتورَ ، وَابتاعوا بِخُمسِكُمُ الخُمورَ، وصَرَفوا صَدَقاتِ المَساكينِ إلَى المُضحِكينَ وَالسّاخِرينَ.
وذلِكَ بِما طَرَّقَت لَهُمُ الفَسَقَةُ الغُواةُ، وَالحَسَدَةُ البُغاةُ، أهلُ النَّكثِ وَالغَدرِ وَالخِلافِ وَالمَكرِ، وَالقُلوبِ المُنتِنَةِ مِن قَذَرِ الشِّركِ، وَالأَجسادِ المُشحَنَةِ مِن دَرَنِ الكُفرِ، أضَبّوا عَلَى النِّفاقِ، وأكَبّوا عَلى عَلائِقِ الشِّقاقِ ... .
وَاستَخَفَّت بِالإِيمانِ وَالإِسلامِ، وهَدَمَتِ الكَعبَةَ، وأغارَت عَلى دارِ الهِجرَةِ يَومَ الحَرَّةِ ۲۱ ، وأبرَزَت بَناتِ المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ لِلنَّكالِ وَالسَّوءَةِ ، وألبَسَتهُنَّ ثَوبَ العارِ وَالفَضيحَةِ، ورَخَّصَت لِأَهلِ الشُّبهَةِ في قَتلِ أهلِ بَيتِ الصَّفوَةِ وإبادَةِ نَسلِهِ، وَاستيصالِ شَأفَتِهِ ۲۲ ، وسَبيِ حَرَمِهِ، وقَتلِ أنصارِهِ، وكَسرِ مِنبَرِهِ، وقَلبِ مَفخَرِهِ ، وإخفاءِ دينِهِ، وقَطعِ ذِكرِهِ.
يا مَوالِيَّ ، فَلَو عايَنَكُمُ المُصطَفى وسِهامُ الاُمَّةِ مُعرِقَةٌ ۲۳ في أكبادِكُم، ورِماحُهُم مُشرَعَةٌ في نُحورِكُم، وسُيوفُها مولَغَةٌ في دِمائِكُم، يَشفي أبناءُ العَواهِرِ غَليلَ الفِسقِ مِن وَرَعِكُم، وغَيظَ الكُفرِ مِن إيمانِكُم.
وأنتُم بَينَ صَريعٍ فِي المِحرابِ، قَد فَلَقَ السَّيفُ هامَتَهُ ، وشَهيدٍ فَوقَ الجِنازَةِ قَد شُكَّت ۲۴ أكفانُهُ بِالسِّهامِ، وقَتيلٍ بِالعَراءِ قَد رُفِعَ فَوقَ القَناةِ رَأسُهُ، ومُكَبَّلٍ فِي السِّجنِ قَد رُضَّت بِالحَديدِ أعضاؤُهُ، ومَسمومٍ قَد قُطِعَت بِجُرَعِ السَّمِّ أمعاؤُهُ، وشَملُكُم عَباديدُ ۲۵ تُفنيهِمُ العَبيدُ وأبناءُ العَبيدِ.
فَهَلِ المِحَنُ ـ يا ساداتي ـ إلَا الَّتي لَزِمَتكُم، وَالمَصائِبُ إلَا الَّتي عَمَّتكُم، وَالفَجايِعُ إلَا الَّتي خَصَّتكُم، وَالقَوارِعُ ۲۶ إلَا الَّتي طَرَقَتكُم، صَلَواتُ اللّهِ عَلَيكُم وعَلى أرواحِكُم وأجسادِكُم، ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ.
ثُمَّ قَبِّلهُ وقُل:
بِأَبي واُمّي يا آلَ المُصطَفى، إنّا لا نَملِكُ إلاّ أن نَطوفَ حَولَ مَشاهِدِكُم، ونُعَزِّيَ فيها أرواحَكُم، عَلى هذِهِ المَصائِبِ العَظيمَةِ الحالَّةِ بِفِنائِكُم ، وَالرَّزايَا الجَليلَةِ النّازِلَةِ بِساحَتِكُمُ، الَّتي أثبَتَت في قُلوبِ شيعَتِكُمُ القُروحَ، وأورَثَت أكبادَهُمُ الجُروحَ، وزَرَعَت في صُدورِهُمُ الغُصَصَ.
فَنَحنُ نُشهِدُ اللّهَ أنّا قَد شارَكنا أولِياءَكُم وأنصارَكُمُ المُتَقَدِّمينَ، في إراقَةِ دِماءِ النّاكِثينَ وَالقاسِطينَ وَالمارِقينَ ۲۷ ، وقَتَلَةِ أبي عَبدِ اللّهِ سَيِّدِ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ يَومَ كَربَلاءَ، بِالنِّيّاتِ وَالقُلوبِ، وَالتَّأَسُّفِ عَلى فَوتِ تِلكَ المَواقِفِ، الَّتي حَضَروا لِنُصرَتِكُم ، وَاللّهُ وَلِيّي يُبَلِّغُكُم مِنِّي السَّلامَ .
ثُمَّ اجعَلِ القَبرَ بَينَكَ وبَينَ القِبلَةِ وقُل:
اللّهُمَّ يا ذَا القُدرَةِ الَّتي صَدَرَ عَنهَا العالَمُ مُكَوَّنا مَبروءا عَلَيها، مَفطورا تَحتَ ظِلِّ العَظَمَةِ، فَنَطَقَت شَواهِدُ صُنعِكَ فيهِ بِأَنَّكَ أنتَ اللّهُ لا إلهَ إلّا أنتَ، مُكَوِّنُهُ وبارِئُهُ وفاطِرُهُ. ابتَدَعتَهُ لا مِن شَيءٍ، ولا عَلى شَيءٍ، ولا في شَيءٍ، ولا لِوَحشَةٍ دَخَلَت عَلَيكَ إذ لا غَيرُكَ، ولا حاجَةٍ بَدَت لَكَ في تَكوينِهِ، ولا لِاستِعانَةٍ مِنكَ عَلى ما تَخلُقُ بَعدَهُ، بَل أنشَأتَهُ لِيَكونَ دَليلاً عَلَيكَ، بِأَنَّكَ بائِنٌ مِنَ الصُّنعِ، فَلا يُطيقُ المُنصِفُ بِعَقلِهِ إنكارَكَ، وَالمَوسومُ بِصِحَّةِ المَعرِفَةِ جُحودَكَ.
أسأَلُكَ بِشَرَفِ الإِخلاصِ في تَوحيدِكَ، وحُرمَةِ التَّعَلُّقِ بِكِتابِكَ ، وأهلِ بَيتِ نَبِيِّكَ، أن تُصَلِّيَ عَلى آدَمَ بَديعِ فِطرَتِكَ، وبِكرِ حُجَّتِكَ، ولِسانِ قُدرَتِكَ ، وَالخَليفَةِ في بَسيطَتِكَ، وعَلى مُحَمَّدٍ الخالِصِ مِن صَفوَتِكَ، وَالفاحِصِ عَن مَعرِفَتِكَ، وَالغائِصِ المَأمونِ عَلى مَكنونِ سَريرَتِكَ، بِما أولَيتَهُ مِن نِعمَتِكَ بِمَعونَتِكَ، وعَلى مَن بَينَهُما مِنَ النَّبِيّينَ وَالمُكَرَّمينَ وَالأَوصِياءِ وَالصِّدّيقينَ، وأن تَهَبَني لِاءِمامي هذا .
وضَع خَدَّكَ عَلى سَطحِ القَبرِ وقُل:
اللّهُمَّ بِمَحَلِّ هذَا السَّيِّدِ مِن طاعَتِكَ، وبِمَنزِلَتِهِ عِندَكَ، لا تُمِتني فَجأَةً، ولا تَحرِمني تَوبَةً، وَارزُقنِي الوَرَعَ عَن مَحارِمِكَ دينا ودُنيا، وَاشغَلني بِالآخِرَةِ عَن طَلَبِ الاُولى، ووَفِّقني لِما تُحِبُّ وتَرضى، وجَنِّبنِي اتِّباعَ الهَوى، وَالاِغتِرارَ بِالأَباطيلِ وَالمُنى.
اللّهُمَّ اجعَلِ السَّدادَ في قَولي، وَالصَّوابَ في فِعلي ، وَالصِّدقَ وَالوَفاءَ في ضَماني ووَعدي، وَالحِفظَ وَالإِيناسَ مَقرونَينِ بِعَهدي وعَقدي، وَالبِرَّ وَالإِحسانَ من شَأني وخُلُقي، وَاجعَلِ السَّلامَةَ لي شامِلَةً، وَالعافِيَةَ بي مُحيطَةً مُلتَفَّةً، ولُطفَ صُنعِكَ وعَونِكَ مَصروفا إلَيَّ ، وحُسنَ تَوفيقِكَ ويُسرَكَ مَوفورا عَلَيَّ، وأحيِني يا رَبِّ سَعيدا ، وتَوَفَّني شَهيدا ، وطَهِّرني لِلمَوتِ وما بَعدَهُ.
اللّهُمَّ وَاجعَلِ الصِّحَّةَ وَالنّورَ في سَمعي وبَصَري، وَالجِدَةَ ۲۸ وَالخَيرَ في طَرَفي (/ طُرُقي) ، وَالهُدى وَالبَصيرَةَ في ديني ومَذهَبي، وَالميزانَ أبَدا نُصبَ عَيني، وَالذِّكرَ وَالمَوعِظَةَ شِعاري ودِثاري ۲۹ ، وَالفِكرَةَ وَالعِبرَةَ اُسّي وعِمادي، ومَكِّنِ اليَقينَ في قَلبي، وَاجعَلهُ أوثَقَ الأَشياءِ في نَفسي، وَاغلِبهُ عَلى رَأيي وعَزمي .
وَاجعَلِ الإِرشادَ في عَمَلي، وَالتَّسليمَ لِأَمرِكَ مِهادي وسَندي، وَالرِّضا بِقَضائِكَ وقَدَرِكَ أقصى عَزمي ونِهايَتي، وأبعَدَ هَمّي وغايَتي، حَتّى لا أتَّقِيَ أحَدا مِن خَلقِكَ بِديني، ولا أطلُبَ بِهِ غَيرَ آخِرَتي، ولا أستَدعِيَ مِنهُ إطرائي ومَدحي . وَاجعَل خَيرَ العَواقِبِ عاقِبَتي، وخَيرَ المَصايِرِ مَصيري، وأنعَمَ العَيشِ عَيشي ، وأفضَلَ الهُدى هُدايَ، وأوفَرَ الحُظوظِ حَظّي، وأجزَلَ الأَقسامِ قِسمي ونَصيبي، وكُن لي يا رَبِّ مِن كُلِّ سَوءٍ وَلِيّا ، وإلى كُلِّ خَيرٍ دَليلاً وقائِدا ، ومِن كُلِّ باغٍ وحَسودٍ ظَهيرا ومانِعا .
اللّهُمَّ بِكَ اعتِدادي وعِصمَتي، وثِقَتي وتَوفيقي، وحَولي وقُوَّتي، ولَكَ مَحيايَ ومَماتي، وفي قَبضَتِكَ سُكوني وحَرَكَتي ، وإنَّ بِعُروَتِكَ الوُثقَى استِمساكي ووُصلَتي، وعَلَيكَ فِي الاُمورِ كُلِّهَا اعتِمادي وتَوَكُّلي، ومِن عَذابِ جَهَنَّمَ ومَسِّ سَقَرَ نَجاتي وخَلاصي، وفي دارِ أمنِكَ وكَرامَتِكَ مَثوايَ ومُنقَلَبي، وعَلى أيدي ساداتي ومَوالِيَّ آلِ المُصطَفى فَوزي وفَرَجي .
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغفِر لِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ، وَالمُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ، وَاغفِرلي ولِوالِدَيَّ وما وَلَدا وأهلِ بَيتي وجيراني، ولِكُلِّ مَن وَلَدَني مِنَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ، إنَّكَ ذو فَضلٍ عَظيمٍ. ۳۰

1.في مصباح الزائر : « . . . هي مرويّة عن الأئمّة عليهم السلام » .

2.وفي نسخة اُخرى: «عقدة الخيرة ، أتخلف» .

3.الحُزانة : عيال الرجل الذي يتحزّن بأمرهم (الصحاح : ج ۵ ص ۲۰۹۸ «حزن») .

4.الحَزن هنا : الصعوبة والمَشَقّة . قال الفيّومي : الحَزْن : ما غَلُظ من الأرض ، وهو خلاف السَّهل (المصباح المنير : ص ۱۳۴ «حزن») .

5.قال العلّامة المجلسي قدس سره في شرح بعض كلمات الزيارة : قوله : «وإخفاق الأوبَة» يقال : طلب حاجةً فأخفق ؛ أي لم يُدرِكها . وقولَه : «ما نتغوّل» قال في النهاية : المُغاوَلة : المبادَرة في السَّير ، وفي بعض النسخ : «ما نتوَغَّل فيه» وهو أظهر ، قال الفيروزآبادي [ القاموس المحيط : ج ۴ ص ۶۵ و ۶۶ «الوغل»] : وَغَلَ في الشيء يَغِلُ وُغولاً : دخل وتَوارى ، أو بَعَدَ وذهبَ ، وأوغَلَ في البلاد والعِلم : ذهبَ وبالَغَ وأبعد؛ كتَوَغّلَ . وقوله : «مستغزر ما نروح» في أكثر النسخ بتقديم المعجمة على المهملة ، قال الفيروزآبادي [ انظر القاموس المحيط : ج ۲ ص ۱۰۲ «الغزير»] : المُستَغزِر : الذي يطلب أكثر ممّا يعطي . وفي بعضها [ أي النُّسَخ ] بالعكس ، ولعلّه من غَرزِ الشيء في الشيء ؛ أي إخفاؤه فيه ، والأوّل أظهر؛ أي المطالب الكثيرة (بحار الأنوار : ج ۱۰۲ ص ۱۷۴) .

6.في المصدر : «تغصّ» ، والتصويب من مصباح الزائر وبحار الأنوار . قال الجوهري : غَضَّ منه يَغُضُّ : إذا وضع ونقص من قدره ، يقال : ليس عليك في هذا الأمر غَضاضة؛ أي ذلّه ومَنقَصة (الصحاح : ج ۳ ص ۱۰۹۵ «غضض») .

7.الدَّرَن : الوَسَخ ، أو تَلَطُّخه ؛ دَرِنَ الثوبُ فهو دَرِن ، ودَرِنَت يدُه بالشيء : تلَطَّخَت (القاموس المحيط : ج ۴ ص ۲۲۲ «درن») .

8.عَقْوَةُ الدار : حَوْلَها وقريبا منها (النهاية : ج ۳ ص ۲۸۳ «عقا») .

9.في مصباح الزائر وبحار الأنوار : «وأصفياؤه» بدل «وأسخياؤه» .

10.في مصباح الزائر وبحار الأنوار : «ضلّ» بدل «ذلّ» .

11.في مصباح الزائر وبحارالأنوار: «لزمك» بدل «ألزمك».

12.في مصباح الزائر وبحار الأنوار : «والموعظة الحسنة» .

13.الزَّيغ : الشكّ والجَور عن الحقّ (القاموس المحيط : ج ۳ ص ۱۰۷ «زاغ») .

14.الرِّبْقُ: حبل فيه عدّه عُرى تشدّ به البُهُم: الواحدة من العُرى: ربقة، وفي الحديث: خلع ربقة الإسلام من عنقه (الصحاح : ج ۴ ص ۱۴۸۰ «ربق»).

15.الصَّدْعُ : الشَّقُ في شيء صلب والفُرقة من الشيء (القاموس المحيط : ج ۳ ص ۴۹ «صدع») .

16.الشَّعْثُ: انتشار الأمر، والتشعُّث: التفرّق (القاموس المحيط : ج ۱ ص ۱۶۸ «شعث»).

17.ثَقّفتُ الشيء : أقمتُ المُعو ج منه (المصباح المنير : ص ۸۳ «ثقف») .

18.أوِدَ : أي اعْوَجّ (الصحاح : ج ۲ ص ۴۴۲ «أود») .

19.الرَّهَج : الغُبار . وأرهَجَ الغُبارَ : أي أثارَه (الصحاح : ج ۱ ص ۳۱۸ «رهج») .

20.مابين المعقوفين سقط من المصدر ، وأثبتناه من مصباح الزائر وبحار الأنوار .

21.يوم الحَرَّة : معروفٌ ، وهو يومٌ قاتلَ عَسكَر يزيد بن معاوية أهل المدينة ونهَبَهُم . هلك فيها خَلقٌ كثير من المهاجرين والأنصار ، وكان ذلك في ذي الحجّة من سنة ثلاث وستّين من الهجرة (مجمع البحرين : ج ۱ ص ۳۸۴ «حرر») .

22.الشَّأفَة : الأصل . واستأصَلَ اللّه شأفَتَه : أذهَبَهُ ، أو معناه : أزاله من أصله (القاموس المحيط : ج ۳ ص ۱۵۶ «شأف») .

23.أعرَقَ الشجرُ : إذا امتدّت عروقه في الأرض (الصحاح : ج ۴ ص ۱۵۲۴ «عرق») .

24.شَكَكْتُه بالرمح : أي خرقته وانتظمته (الصحاح : ج ۴ ص ۱۵۹۵ «شكك») .

25.العَباديد : الفِرَق من الناس الذاهبون في كلّ وجه ، وكذلك العَبابيد (الصحاح : ج ۲ ص ۵۰۴ «عبد») .

26.القارِعَة : الشديدة من شدائد الدهر ، وهي الداهية . يقال : قَرَعَتهم قوارع الدهر؛ أي أصابتهم (الصحاح : ج ۳ ص ۱۲۶۳ «قرع») .

27.الناكثون : أصحاب الجمل؛ لأنّهم نكثوا بيعتهم . والقاسطون : أهل صفّين؛ لأنّهم جاروا في حكمهم وبغوا عليه . والمارقون : الخوارج ؛ لأنّهم مرقوا من الدين كما يمرق السهم من الرميّة (النهاية : ج ۴ ص ۶۰ «قسط») .

28.وَجَدَ جِدَةً : أي استغنى غنىً لا فقر بعده (النهاية : ج ۵ ص ۱۵۵ «وجد») .

29.الشِّعار : ما تحت الدثار من اللّباس ، وهو يلي شعر الجسد دون ما سواه من الثياب ، وفي المثل : «هُمُ الشّعار دون الدِّثار» يصفهم بالمودّة والقرب (تاج العروس : ج ۷ ص ۳۲ «شعر») .

30.المزار الكبير : ص ۲۹۱ ح ۱۴ ، مصباح الزائر : ص ۴۶۰ ، بحار الأنوار : ج ۱۰۲ ص ۱۶۲ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد یازدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5269
صفحه از 482
پرینت  ارسال به