463
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سیزدهم

۸ / ۲

راضى به عملكرد يك گروه ، مانند يكى از آنهاست

۳۸۱۵.مُسنَد أبى يَعلىـ به نقل از يوسف صبّاغ ، از امام حسين عليه السلام ، كه گفته اش را جز از پيامبر صلى الله عليه و آله نمى دانم ـ: هر كس شاهد كارى باشد و آن را ناپسند بدارد ، مانند كسى است كه در آن ، حاضر نيست و هر كس از كارى غايب باشد ، امّا به آن راضى باشد ، مانند كسى است كه حاضر بوده است .

۸ / ۳

سخنرانى امام عليه السلام ، در باره امر به معروف و نهى از منكر

۳۸۱۶.تُحفَ العُقولـ از امام حسين عليه السلام ، ۱ در امر به معروف ونهى از منكر ـ: اى مردم! از آنچه خدا، دوستانش را بدان پند داده ، پند گيريد ؛ همچون بدگويى او از دانشمندان يهود ، آن جا كه مى فرمايد : «چرا علماى ربّانى و دانشمندانشان ، آنان را از گفتار گناه آلودشان نهى نمى كنند ؟» و مى فرمايد : «كافران بنى اسرائيل ، لعنت شدند» تا آن جا كه مى فرمايد : «چه بد بود ، آنچه مى كردند!» . خداوند ، ايشان را نكوهيد ؛ زيرا از ستمكارانى كه در ميانشان بودند ، زشتى و فساد بسيار مى ديدند ، ولى به طمع بهره اى كه از آن ستمگران مى بردند و از بيم آن كه بى نصيب بمانند ، ايشان را نهى نمى كردند ، در حالى كه خدا مى فرمايد : «از مردم نترسيد ؛ بكه از من، پروا كنيد» و نيز مى فرمايد : «مردان و زنان مؤمن ، دوستان يكديگرند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند» .
خداوند ، از آن رو امر به معروف و نهى از منكر را نخستين فريضه خود قرار داد كه مى دانست چون اين فريضه ادا گردد و برپا داشته شود ، تمام فريضه هاى ديگر ، از آسان و دشوار ، بر پا مى شوند و اين ، از آن روست كه امر به معروف و نهى از منكر ، دعوت به اسلام است؛ همراه با ردّ مظالم و مخالفت با ستمكار و تقسيم درآمدهاى عمومى و غنيمت هاى جنگى و گرفتن زكات از جاى خود و مصرف آن در جاى خود .
سپس ، شما ـ اى گروه به هم پيوسته ؛ گروه ناموَر به دانش و نامدار به نكويى و معروف به خيرخواهى ـ ، به لطف خدا ، در دل مردم ، شكوهمند هستيد . بزرگ ، از شما پروا مى كند و ناتوان ، گرامى تان مى دارد و آن كه بر او برترى نداريد و احسانى به او نكرده ايد ، شما را بر خويش ، مقدّم مى دارد . هر گاه نيازمندان از رسيدن به نياز خود محروم بمانند ، شما را شفيع قرار مى دهند و شما ، به شكوهى همچون شوكتِ شهرياران و بزرگوارىِ بزرگان ، در راه ، گام بر مى داريد . آيا اين همه ، از آن رو نيست كه شما به جايگاهى رسيده ايد كه مردم از شما اميد دارند تا به بر پا داشتنِ حقّ خدا قيام كنيد ؟ اگر چه در اجراى بيشتر قوانين الهى كوتاهى كرده ايد ، حقّ امامان را خوار شمرده ايد و حقّ ناتوانان را تباه ساخته ايد ؛ ولى آنچه را حقّ خود مى پنداريد ، دنبال كرده ايد . نه مالى بذل كرده ايد و نه جانى را در راهِ جان آفرين به خطر افكنده ايد و نه براى خدا با گروهى در افتاده ايد . [با اين حال ،] شما از خدا ، آرزوى بهشت و همجوارىِ پيامبران و امان از كيفرش را داريد .
اى كسانى كه چنين آرزويى از خداوند داريد! من بر شما از آن مى ترسم كه انتقامى از انتقام هاى خدايى بر شما فرود آيد ؛ زيرا شما از كَرَم الهى به اين جايگاه برتر دست يافتيد ؛ ولى مردان الهى را بزرگ نمى داريد . از شكسته شدن برخى از پيمان هاى پدرانتان هراسان مى شويد ؛ ولى با اين كه مى بينيد پيمان هاى الهى شكسته شده ، هراسان نمى گرديد ؛ حال آن كه عهد (ولايتِ) پيامبر صلى الله عليه و آله خوار شمرده شده است و نابينايان و گُنگ ها و زمينگيران ، در همه شهرها[ ى جهان اسلام] درمانده اند و بر آنها ترحّمى نمى شود . شما به اندازه منزلتى كه از آن برخورداريد ، كارى نمى كنيد و بدان كس كه [در اين جهت ،] كار مى كند نيز مددى نمى رسانيد، بلكه با چرب زبانى و سازش با ستمگران ، خود را آسوده مى سازيد .
همه اينها از چيزهايى است كه خداوند ، شما را به جلوگيرى از آنها [به صورت فردى] و يا با همكارى ديگران ، فرمان داده و شما غافليد . مصيبت شما از همه مردم ، بزرگ تر است ، اگر نيك بدانيد و اين ، بدان جهت است كه در پاسداشتِ جايگاه دانشمندان ، كوتاهى كرديد؛ زيرا گردش امور و جريان احكام به دست دانشمندان الهى است كه بر حلال و حرامش امين اند و اين جايگاه ، از شما گرفته شده است و اين سلبِ منزلت ، جز به سبب پراكندگى از حق واختلافتان در سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله پس از دليلى روشن نيست.
اگر بر آزار ، شكيبايى مى كرديد و در راه خدا ، تحمّل به خرج مى داديد ، امور خدا بر شما وارد و از شما صادر مى شد و به شما بازمى گشت؛ ولى شما ، ستمكاران را در جايگاه خويش جاى داديد و زمام امور خدايى را به دستِ آنان سپرديد ، تا به شبهه عمل كنند و به راهِ خواهش هاى نفسانى بروند . گريز شما از مرگ و خوش داشتن زندگى اى كه به هر حال از شما جدا مى شود ، آنان را بر اين مقام ، مسلّط كرد . شما ناتوانان را به چنگال آنها سپرديد كه برخى را بنده و مقهور كنند و پاره اى را درمانده از تأمين معيشت و مغلوب سازند ، مملكت را با خودكامگى ، زير و رو كنند و به پيروى از تبهكاران و جسارت بر خداىِ جبّار ، رسوايىِ هوسرانى هايشان را بر خويش ، هموار دارند .
به هر شهرى ، سخنرانى زبانباز بر منبر دارند و تمام سرزمين اسلام ، بى دفاع ، زير پايشان افتاده و دستشان در همه جاى آن ، باز است و مردم ، بَرده وار در اختيار آنان اند و دست درازىِ آنان را نمى توانند از خود ، دور كنند . برخى زورگو و لجوج اند كه بر ناتوان به سختى حمله مى بَرَند و پاره اى، فرمان روايانى هستند كه آورنده و بازگرداننده اى [و خدا و قيامتى] نمى شناسند.
شگفتا! و چرا در شگفت نباشم كه زمين ، از آنِ ستمگرى دغل پيشه و باجگيرى ستمگر و كارگزارى است كه بر مؤمنان ، رحم نمى آورَد؟ خداوند ، در كشاكشى كه ما داريم ، حاكم و به حكم خود ، در مشاجره اى كه ميان ماست ، داور باد !
خدايا! تو خود مى دانى آنچه از سوى ما سر زده ، از سرِ رقابتِ در سلطنت و طلب كالاى پستِ دنيا نبوده است؛ بلكه از آن روست كه پرچم دين تو را برافراشته ببينيم و اصلاح را در سرزمين هايت آشكار كنيم و بندگان ستم ديده ات در امان باشند و به واجبات و سنّت ها و احكامت عمل شود . پس اگر شما ما را يارى نكنيد و با ما انصاف نورزيد ، ستمگران ، همچنان بر شما قدرت خواهند داشت و به خاموش كردن نورِ پيامبرتان مى پردازند . خداوند ، ما را بس است كه بر او توكّل مى كنيم و به او روى مى آوريم ، و بازگشتْ هم به سوى اوست . ۲

1.اين روايت، به امام على عليه السلام نيز نسبت داده شده است .

2.در ترجمه اين حديث، از ترجمه استاد پرويز اتابكى در تحف العقول (رهاورد خِرد) ، استفاده شده است . م.


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سیزدهم
462

۸ / ۲

الرّاضي بِفِعلِ قَومٍ كَالدّاخِلِ مَعَهُم

۳۸۱۵.مسند أبي يعلى عن يوسف الصبّاغ عن الحسين عليه السلامـ ولا أعلَمُهُ إلّا عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ـ: مَن شَهِدَ أمرا فَكَرِهَهُ كانَ كَمَن غابَ عَنهُ ، ومَن غابَ عَن أمرٍ فَرَضِيَ بِهِ كانَ كَمَن شَهِدَهُ . ۱

۸ / ۳

خُطبَةُ الإِمامِ عليه السلام فِي الأَمرِ بِالمَعروفِ وَالنَّهيِ عَنِ المُنكَرِ

۳۸۱۶.تحف العقول عن الإمام الحسين عليه السلامـ فِي الأَمرِ بِالمَعروفِ وَالنَّهيِ عَنِ المُنكَرِ ، ويُروى عَن أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ـ: اِعتَبِروا أيُّهَا النّاسُ بِما وَعَظَ اللّهُ بِهِ أولِياءَهُ مِن سوءِ ثَنائِهِ عَلَى الأَحبارِ ۲ ، إذ يَقولُ : «لَوْلَا يَنْهَـلـهُمُ الرَّبَّـنِيُّونَ ۳ وَالْأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الْاءِثْمَ» ۴ ، وقالَ : «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِى إِسْرَائيلَ» إلى قَولِهِ : «لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ » ۵ ، وإنَّما عابَ اللّهُ ذلِكَ عَلَيهِم لِأَنَّهُم كانوا يَرَونَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذينَ بَينَ أظهُرِهِمُ المُنكَرَ وَالفَسادَ فَلا يَنهَونَهُم عَن ذلِكَ ، رَغبَةً فيما كانوا يَنالونَ مِنهُم ، ورَهبَةً مِمّا يَحذَرونَ ، وَاللّهُ يَقولُ : «فَلَا تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ» ۶ ، وقالَ : «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَـتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَآءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ» ۷ .
فَبَدَأَ اللّهُ بِالأَمرِ بِالمَعروفِ وَالنَّهيِ عَنِ المُنكَرِ فَريضَةً مِنهُ ، لِعِلمِهِ بِأَنَّها إذا اُدِّيَت واُقيمَتِ استَقامَتِ الفَرائِضُ كُلُّها ، هَيِّنُها وصَعبُها ، وذلِكَ أنَّ الأَمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهيَ عَنِ المُنكَرِ دُعاءٌ إلَى الإِسلامِ مَعَ رَدِّ المَظالِمِ ومُخالَفَةِ الظّالِمِ ، وقِسمَةِ الفَيءِ وَالغَنائِمِ ، وأخذِ الصَّدَقاتِ مِن مَواضِعِها ، ووَضعِها في حَقِّها .
ثُمَّ أنتُم ـ أيَّتُهَا العِصابَةُ ، عِصابَةٌ بِالعِلمِ مَشهورَةٌ ، وبِالخَيرِ مَذكورَةٌ ، وبِالنَّصيحَةِ مَعروفَةٌ ، وبِاللّهِ في أنفُسِ النّاسِ مَهابَةٌ ـ ، يَهابُكُمُ الشَّريفُ ، ويُكرِمُكُمُ الضَّعيفُ ، ويُؤثِرُكُم مَن لا فَضلَ لَكُم عَلَيهِ ولا يَدَ لَكُم عِندَهُ ، تَشفَعونَ فِي الحَوائِجِ إذَا امتُنِعَت مِن طُلّابِها ، وتَمشونَ فِي الطَّريقِ بِهَيبَةِ المُلوكِ وكَرامَةِ الأَكابِرِ ، ألَيسَ كُلُّ ذلِكَ إنَّما نِلتُموهُ بِما يُرجى عِندَكُم مِنَ القِيامِ بِحَقِّ اللّهِ ، وإن كُنتُم عَن أكثَرِ حَقِّهِ تُقَصِّرونَ ! فَاستَخفَفتُم بِحَقِّ الأَئِمَّةِ ، فَأَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَيَّعتُم ، وأمّا حَقَّكُم ـ بِزَعمِكُم ـ فَطَلَبتُم ؛ فَلا مالاً بَذَلتُموهُ ، ولا نَفسا خاطَرتُم بِها لِلَّذي خَلَقَها ، ولا عَشيرَةً عادَيتُموها في ذاتِ اللّهِ ، أنتُم تَتَمَنَّونَ عَلَى اللّهِ جَنَّتَهُ ومُجاوَرَةَ رُسُلِهِ وأمانا مِن عَذابِهِ !
لَقَد خَشيتُ عَلَيكُم أيُّهَا المُتَمَنّونَ عَلَى اللّهِ أن تَحُلَّ بِكُم نَقِمَةٌ مِن نَقِماتِهِ ، لِأَنَّكُم بَلَغتُم مِن كَرامَةِ اللّهِ مَنزِلَةً فُضِّلتُم بِها ، ومَن يُعرَفُ بِاللّهِ لا تُكرِمونَ ، وأنتُم بِاللّهِ في عِبادِهِ تُكرَمونَ ، وقَد تَرَونَ عُهودَ اللّهِ مَنقوضَةً فَلا تَفزَعونَ ، وأنتُم لِبَعضِ ذِمَمِ آبائِكُم تَفزَعونَ ، وذمَِّةُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَحقورَةٌ ، وَالعُميُ وَالبُكمُ وَالزَّمنى ۸ فِي المَدائِنِ مُهمَلَةٌ لا تَرحَمونَ ، ولا في مَنزِلَتِكُم تَعمَلونَ ، ولا مَن عَمِلَ فيها تُعينونَ ، وبِالاِدِّهانِ وَالمُصانَعَةِ عِندَ الظَّلَمَةِ تَأمَنونَ ، كُلُّ ذلِكَ مِمّا أمَرَكُمُ اللّهُ بِه مِنَ النَّهيِ وَالتَّناهي وأنتُم عَنهُ غافِلونَ ، وأنتُم أعظَمُ النّاسِ مُصيبَةً لِما غُلِبتُم عَلَيهِ مِن مَنازِلِ العُلَماءِ لَو كُنتُم تَشعُرونَ .
ذلِكَ بِأَنَّ مَجارِيَ الاُمورِ وَالأَحكامِ عَلى أيدِي العُلَماءِ بِاللّهِ ، الاُمَناءِ عَلى حَلالِهِ وحَرامِهِ ، فَأَنتُمُ المَسلوبونَ تِلكَ المَنزِلَةَ ، وما سُلِبتُم ذلِكَ إلّا بِتَفَرُّقِكُم عَنِ الحَقِّ ، وَاختِلافِكُم فِي السُّنَّةِ بَعدَ البَيِّنَةِ الواضِحَةِ ، ولَو صَبَرتُم عَلَى الأَذى وتَحَمَّلتُمُ المَؤونَةَ في ذاتِ اللّهِ كانَت اُمورُ اللّهِ عَلَيكُم تَرِدُ ، وعَنكُم تَصدُرُ ، وإلَيكُم تَرجِعُ ، ولكِنَّكُم مَكَّنتُمُ الظَّلَمَةَ مِن مَنزِلَتِكُم ، وأسلَمتُم ۹ اُمورَ اللّهِ في أيديهِم ، يَعمَلونَ بِالشُّبُهاتِ ، ويَسيرونَ فِي الشَّهَواتِ ، سَلَّطَهُم عَلى ذلِكَ فِرارُكُم مِنَ المَوتِ ، وإعجابُكُم بِالحَياةِ الَّتي هِيَ مُفارِقَتُكُم ، فَأَسلَمتُمُ الضُّعَفاءَ في أيديهِم ، فَمِن بَينِ مُستَعبَدٍ مَقهورٍ ، وبَينَ مُستَضعَفٍ عَلى مَعيشَتِهِ مَغلوبٍ .
يَتَقَلَّبونَ فِي المُلكِ بِآرائِهِم ، ويَستَشعِرونَ الخِزيَ بِأَهوائِهِمُ ، اقتِداءً بِالأَشرارِ ، وجُرأَةً عَلَى الجَبّارِ ، في كُلِّ بَلَدٍ مِنهُم عَلى مِنبَرِهِ خَطيبٌ يَصقَعُ ۱۰ ، فَالأَرضُ لَهُم شاغِرَةٌ ۱۱ ، وأيديهِم فيها مَبسوطَةٌ ، وَالنّاسُ لَهُم خَوَلٌ ۱۲ ، لا يَدفَعونَ يدَ لامِسٍ ، فَمِن بَينِ جَبّارٍ عَنيدٍ ، وذي سَطوَةٍ عَلَى الضَّعَفَةِ شَديدٍ ، مُطاعٍ لا يَعرِفُ المُبدِئَ المُعيدَ .
فَيا عَجَبا وما لي لا أعجَبُ ! وَالأَرضُ مِن غاشٍّ غَشومٍ ۱۳ ، ومُتَصَدِّقٍ ظَلومٍ ، وعامِلٍ عَلَى المُؤمِنينَ بِهِم غَيرِ رَحيمٍ ، فَاللّهُ الحاكِمُ فيما فيهِ تَنازَعنا ، وَالقاضي بِحُكمِهِ فيما شَجَرَ بَينَنا .
اللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنَّهُ لَم يَكُن ما كانَ مِنّا تَنافُسا في سُلطانٍ ، ولَا التِماسا مِن فُضولِ الحُطامِ ، ولكِن لنُِرِيَ المَعالِمَ مِن دينِكَ ، ونُظهِرَ الإِصلاحَ في بِلادِكَ ، ويَأمَنَ المَظلومونَ مِن عِبادِكَ ، ويُعمَلَ بِفَرائِضِكَ وسُنَنِكَ وأحكامِكَ ، فَإِن لَم تَنصُرونا وتُنصِفونا قَوِيَ الظَّلَمَةُ عَلَيكُم ، وعَمِلوا في إطفاءِ نورِ نَبِيِّكُم ، وحَسبُنَا اللّهُ وعَلَيهِ تَوَكَّلنا وإلَيهِ أنَبنا ۱۴ وإلَيهِ المَصيرُ . ۱۵

1.مسند أبي يعلى : ج ۶ ص ۱۸۲ ح ۶۷۵۲ ، كنز العمّال : ج ۳ ص ۸۳ ح ۵۶۰۲ .

2.الحِبر والحَبر : العالِم ، ذمّيّا كانَ أو مسلما ، بعد أن يكون من أهل الكتاب . وقال الجوهري : هو واحِد أحبارِ اليهود ، وبالكسر أفصح (راجع : لسان العرب : ج ۴ ص ۱۵۷ «حبر») .

3.الرَّبَّاني : المتَألِّهُ العارف باللّه تعالى (الصحاح : ج ۱ ص ۱۳۰ «ربب») .

4.المائدة : ۶۳ .

5.المائدة : ۷۸ و ۷۹ .

6.المائدة : ۴۴ .

7.التوبة : ۷۱ .

8.الزَّمانَة : العاهة . يقال : هو زَمِنٌ ، والجمع : زَمنى (راجع : القاموس المحيط : ج ۴ ص ۲۳۲ «زمن») .

9.في المصدر : «واستسلمتم» ، والتصويب من بحار الأنوار .

10.الخَطيبُ المِصقَعُ : أيالبليغ الماهر في خطبته الداعي إلى الفتن الذي يحرّض الناس عليها ، والصّقع : رفع الصوت ومتابعته (النهاية : ج ۳ ص ۴۲ «صقع») .

11.شاغرة : أي واسعة (لسان العرب : ج ۴ ص ۴۱۸ «شغر») .

12.الخَوَل : مثال الخَدَم والحَشَم وزنا ومعنى (المصباح المنير : ص ۱۸۴ «خول») .

13.الغَشْمُ : الظُلْمُ (الصحاح : ج ۵ ص ۱۹۹۶ «غشم») .

14.الإنابة : الرجوع إلى اللّه بالتوبة (النهاية : ج ۵ ص ۱۲۳ «نوب») .

15.تحف العقول : ص ۲۳۷ ، بحار الأنوار : ج ۱۰۰ ص ۷۹ ح ۳۷ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد سیزدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5671
صفحه از 519
پرینت  ارسال به