۳۷۶۴.مسند البزّارـ به نقل از زياد بن منذر ـ: امام باقر ، از امام زين العابدين ، از امام حسين ، از امام على عليهم السلام نقل كرد كه فرمود : «چون خداوند خواست اذان را به پيامبر صلى الله عليه و آله ياد دهد ، جبرئيل عليه السلام مَركبى به نام بُراق به نزد ايشان آورد كه چون خواست سوارش شود ، چموشى كرد . جبرئيل عليه السلام به او گفت : آرام باش كه به خدا سوگند ، هيچ كس بر تو سوار نشده كه نزد خدا ، گرامى تر از محمّد باشد .
پس ايشان سوار شد و تا پرده مجاور خداى رحمان ـ تبارك و تعالى ـ رفت . در اين هنگام ، فرشته اى از پرده بيرون آمد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از جبرئيل عليه السلام پرسيد : «اين كيست ؟» .
گفت : سوگند به كسى كه تو را به حق بر انگيخت ، نزديك ترين مخلوق به خدا منم ؛ ولى اين فرشته را از آغاز خلقتم تا كنون، نديده ام .
فرشته گفت : اللّه أكبر ، اللّه أكبر (خدا ، بزرگ تر است) .
پس، از پشتِ پرده به او گفته شد : بنده ام راست گفت . من ، بزرگ ترم ؛ من ، بزرگ ترم .
فرشته گفت : أشهد أن لا إله إلّا اللّه (گواهى مى دهم كه جز خداى يكتا ، خدايى نيست) .
پس، از پشتِ پرده به او گفته شد : بنده ام راست گفت . منم و جز من ، خدايى نيست .
فرشته گفت : أشهد أنَّ محمّدا رسول اللّه (گواهى مى دهم كه محمّد ، فرستاده خداست) .
پس، از پشتِ پرده گفته شد : بنده ام راست گفت . من ، محمّد را فرستاده ام .
فرشته گفت : حىَّ على الصلاة ، حىَّ على الفلاح ، قد قامتِ الصلاة (به سوى نماز بشتابيد . به سوى رستگارى بشتابيد . نماز ، بر پا شد) .
سپس فرشته گفت : اللّه أكبر ، اللّه أكبر (خدا ، بزرگ تر است) .
پس، از پشتِ پرده گفته شد : «بنده ام راست گفت . من، بزرگ ترم ؛ من ، بزرگ ترم» .
سپس [فرشته] گفت : لا إله إلّا اللّه (خدايى جز خداى يكتا نيست) .
پس ، از پشتِ پرده گفته شد : بنده ام راست گفت . جز من ، خدايى نيست .
پس از آن ، فرشته ، دست محمّد صلى الله عليه و آله را گرفت و او را پيش انداخت و به زيارت آسمانيان بُرد كه آدم عليه السلام و نوح عليه السلام هم در ميان آنان بودند» .
امام باقر عليه السلام افزود : «آن روز بود كه خداوند ، برترى محمّد صلى الله عليه و آله را بر اهل آسمان ها و زمين ، كامل كرد» .