۱۵ / ۴
بركت يافتن آب چاه
۳۷۵۱.الطبقات الكبرىـ به نقل از ابو عون ـ: چون حسين بن على عليه السلام از مدينه به سوى مكّه بيرون رفت ، بر ابن مطيع گذشت كه چاهى مى كَنْد . وى به ايشان گفت : پدر و مادرم فدايت ! كجا ؟
فرمود : «به سوى مكّه مى روم» و از نامه هايى كه پيروانش از آن جا فرستاده بودند ، ياد كرد .
ابن مطيع به ايشان گفت : پدر و مادرم فدايت ! ما را از خود ، بهره مند كن و به سوى آنان مرو .
امّا حسين عليه السلام خوددارى ورزيد . ابن مطيع به ايشان گفت : اين چاه را آماده كرده ام و امروز ، نخستين دَلْو آب را به ما مى دهد . كاش براى بركت آن ، دعا كنى !
حسين عليه السلام فرمود : «از آب آن ، بياور» .
دلوى از آب آن چاه را آورد . حسين عليه السلام از آن نوشيد و سپس ، مَضمَضه كرد و بقيّه آب را به چاه باز گرداند . چاه ، شيرين و پُرآب شد .