فصل يازدهم : سخنان امام عليه السلام در كربلا
۱۱ / ۱
سخنان امام عليه السلام با يارانش در شب عاشورا
۳۷۰۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبد اللّه بن شريك عامرى ، از امام زين العابدين عليه السلام ـ: پس از آن كه عمر بن سعد باز گشت ، حسين بن على عليه السلام ياران خود را در نزديكى غروب [شب عاشورا] گِرد آورد . من ، بيمار بودم . خودم را به او نزديك كردم تا بشنوم . شنيدم كه پدرم به يارانش مى فرمايد : «خداى ـ تبارك و تعالى ـ را به بهترين گونه مى ستايم و او را در خوشى و ناخوشى ستايش مى كنم . خدايا! تو را مى ستايم كه به نبوّت ، گرامى مان داشتى و قرآن را به ما آموختى و ما را در دين ، فهيم گرداندى و گوش و ديده و دل برايمان قرار دادى و ما را از مشركان ، قرار ندادى .
امّا بعد ، من ، نه يارانى نزديك تر و بهتر از يارانِ خود سراغ دارم، و نه خانواده اى نيكوكارتر و پيوند برقرار كننده تر از خانواده خود . خداوند از جانب من به همه شما جزاى خير دهد ! هان كه گمان دارم از دست اين دشمنان ، فقط فردا را داريم . هان ! به شما اجازه رفتن دادم . همگى مى توانيد برويد، و تعهّدى به من نداريد . اين، شب است و تاريكى ، شما را فرا گرفته است . آن را مَركب خود كنيد» .