۱۰ / ۲۴
دعاى فَرَج
۳۸۵۲.الإرشادـ به نقل از ربيع ـ: امام صادق عليه السلام را ديدم كه به گاه ورود بر منصور عبّاسى ، لب هايش را تكان مى داد و هر چه [بيشتر] مى جنبانْد ، خشم منصور فرو مى نشست . به نزديكش كه رسيد ، منصور از او خشنود شد .
چون امام صادق عليه السلام از نزد منصور خارج شد ، او را دنبال كردم و گفتم : اين مرد (منصور) از خشمناك ترينِ مردم بر تو بود . چون وارد شدى ، لب هايت را مى جنبانْدى و هر چه بيشتر ادامه مى دادى ، خشمش [بيشتر ]فرو مى نشست . [لب ]به چيز مى جنباندى (چه ذكرى مى گفتى) ؟
فرمود : «دعاى جدّم حسين بن على عليه السلام را مى خواندم» .
گفتم : فدايت شوم ! اين دعا چيست ؟
فرمود : «اى ساز و برگ من ، به گاه گرفتارى! و اى فريادرس من ، به هنگام سختى ! مرا با چشمت كه نمى خوابد ، حفظ كن و زير سايه ستونت كه خم نمى شود ، بگير» .
اين دعا را حفظ كردم و هيچ گرفتارى اى به من نرسيد ، جز آن كه با خواندن اين دعا، گشايش يافت .