۷ / ۴۰
لباسِ خوارى
۴۱۸۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از حميد بن مسلم ـ: چون حسين عليه السلام با سه يا چهار نفر تنها ماند، شلوار يمانى محكمش را ـ كه چشم را خيره مى كرد ـ خواست تا زير لباسش بپوشد و آن را پاره پاره و رشته رشته كرد تا پس از شهادتش به غارت نبرند.
يكى از ياران او گفت : كاش زير آن ، شلوارك مى پوشيدى!
فرمود : «شلوارك ، لباسِ خوارى است و براى من ، شايسته نيست كه آن را بپوشم» .
امّا هنگامى كه به شهادت رسيد، بحر بن كعب، آن را از [تن] ايشان در آورد و ايشان را بى لباس، رها كرد .
۴۱۸۱.المعجم الكبيرـ به نقل از ابن ابى ليلى ـ: هنگامى كه حسين بن على عليه السلام احساس كرد شهيد مى شود ، فرمود : «لباسى كه كسى به آن رغبت نكند ، برايم بياوريد كه زير پوششم بگذارم تا مرا بى لباس نكنند» .
به ايشان گفته شد : شلوارك ؟
فرمود : «نه . اين ، لباس كسى است كه مُهر خوارى بر او زده اند» .
پس لباسى گرفت و آن را پاره كرد و زير لباسش قرار داد ؛ امّا چون به شهادت رسيد ، او را بى لباس، رها كردند.