۱ / ۴
آزادگى
۳۸۹۸.الملهوفـ در بيان بر زمين افتادن حُرّ بن يزيد رياحى ـ: او را نزد امام حسين عليه السلام آوردند . امام عليه السلام غبار از چهره اش زدود و فرمود : «تو آزاده (حُر) بودى ، همان گونه كه مادرت تو را نام نهاد ؛ آزاده در دنيا و آزاده در آخرت» .
۳۸۹۹.الفتوح :سپس حسين عليه السلام هماورد طلبيد و هر كدام از قهرمانانى را كه به سوى او مى آمدند ، مى كُشت تا آن كه تعداد بسيارى از آنان را كُشت. شمر بن ذى الجوشن ـ كه خدايش لعنت كند ـ با عدّه فراوانى پيش آمدند و همگى با هم با او جنگيدند. حسين عليه السلام نيز با آنان جنگيد تا آن كه ميان او و خيمه گاهش فاصله انداختند .
پس حسين عليه السلام بر آنان فرياد كشيد : «واى بر شما ، اى پيروانِ خاندان ابوسفيان ! اگر دين نداريد و از [روز] معاد نمى هراسيد ، پس در اين دنيايتان آزاده باشيد و به [خوى] نياكانتان باز گرديد ، اگر آن گونه كه مى گوييد ، عرب هستيد» .
پس شمر بن ذى الجوشن ـ كه خدايش لعنت كند ـ ، فرياد بر آورد : اى حسين! چه مى گويى ؟
فرمود : «مى گويم : من با شما مى جنگم و شما با من مى جنگيد ؛ ولى زنان كه گناهى ندارند . پس سركشان و نابخردانتان را از تعرّض به حرمم ، تا زنده ام ، باز داريد» .
شمر گفت : اى پسر فاطمه ! حق با توست .
پس شمر بر يارانش بانگ زد و گفت : از حريم اين مرد ، دور شويد و در پىِ خودش باشيد كه به خدا سوگند ، او هماوردى بزرگوار است» .