۴ / ۱۱
سفارش امام على به حسين عليهما السلام
۷۱۰.تحف العقول :امام على عليه السلام در وصيّت به فرزندش حسين عليه السلام فرمود : «پسر عزيزم! تو را به پروا كردن از خدا در توانگرى و نادارى ، و حقگويى در خشنودى و خشم ، و ميانه روى در توانگرى و نادارى ، و دادورزى با دوست و دشمن ، و عمل كردن [به تكاليف ]در نشاط و سستى ، و خشنودى از خدا در سختى و آسايش ، سفارش مى كنم .
پسر عزيزم ! هر گزندى كه در پى آن بهشت باشد ، گزند نيست و هر خوشى اى كه پس از آن دوزخ باشد ، خوشى نيست . هر نعمتى در برابر بهشت ، كوچك است و هر بلايى در برابر دوزخ ، عافيت است .
پسر عزيزم ! بدان كه هر كس عيب خود را ببيند ، از عيب ديگران مى پرهيزد و هر كه از جامه پرهيزگارى برهنه ماند ، هيچ جامه اى او را نمى پوشاند و هر كه به داده خدا خشنود باشد ، بر از دست داده خود ، اندوه نمى خورد و هر كه شمشير ستم بركشد ، بِدان كشته مى شود و هر كه براى برادر [دينى] چاه كَنَد ، خود در آن مى افتد و هر كه پرده ديگرى بدرد ، پردگيانِ خانه اش عيان مى شوند (/ عيب هاى درون خانه اش نمايان مى شوند) و هر كه خطاى خود را از ياد بَرَد ، خطاى ديگرى را بزرگ مى شمارد و هر كه خود را به تكلّف اندازد ، نابود مى شود و هر كه به گرداب ها در افتد ، غرق مى شود و هر كه شيفته رأى خود گردد ، گم راه مى شود و هر كه به خردِ خود بسنده نمايد ، مى لغزد و هر كه بر مردمْ بزرگى فروشد ، خوار مى شود و هر كه با دانشوران بنشيند ، شُكوه مى يابد و هر كه با بى مايگان در آميزد ، زبون مى شود و هر كه با مردمْ ستيزه كند ، دشنام مى شنود و هر كه به جاى هاى نامناسب رود ، متّهم مى گردد و هر كه شوخى كند، سبك مى شود و هر كه چيزى را بسيار كند، بِدان شناخته مى گردد و هر كه پُر گويد ، پُر خطا مى كند و هر كه خطا كند ، كم شرم مى شود و هر كه كم شرم شود ، كم تقوا مى گردد و هر كه كم تقوا شود ، دلش مى ميرد و هر كه دلش بميرد ، به دوزخ مى رود .
اى پسر عزيزم ! هر كه به عيب هاى مردم نگرد و اين كار را بر خود روا شمارد ، به راستى كه احمق است . هر كه بينديشد ، عبرت مى گيرد و هر كه عبرت گيرد ، [از ناشايست ها] كناره مى جويد و هر كه كناره جويد ، سالم مى ماند و هر كه شهوت را رها كند ، آزاد خواهد بود و هر كه رشك را رها كند ، محبوب مردم خواهد بود .
اى پسر عزيزم ! عزّت مؤمن ، بى نيازىِ او از مردم است ، و قناعت ، مالى است كه پايان نمى پذيرد . هر كه بسيار ياد مرگ كند ، به اندك مايه اى از دنيا راضى مى شود و هر كس بداند كه سخن او در شمار كردار اوست ، كم سخن مى گويد ، مگر در آنچه سودش دهد .
اى پسر عزيزم ! شگفتا از كسى كه از كيفر مى ترسد ؛ ولى [از گناه] دست نمى كشد ، و اميد ثواب دارد ؛ ولى توبه نمى كند و عمل نمى نمايد !
اى پسر عزيزم ! انديشه ، روشنى مى بخشد . غفلت ، تيرگى است و نادانى ، گم راهى . نيك فرجام ، كسى است كه از ديگران پند گيرد و ادب ، بهترين ميراث و نيك خويى ، بهترين همنشين است . با گسستن پيوند خانوادگى (قطع رَحِم) ، پيشرفتى نخواهد بود و با تبهكارى ، توانگرى اى .
اى پسر عزيزم ! عافيت ، ده بخش است كه نُه بخش آن ، خاموشى است جز ذكر خدا ، و يك بخش هم ترك همنشينى با بى خردان است .
اى پسر عزيزم ! هر كه به نافرمانى از خدا در مجالس ، خودنمايى كند ، خداوند زبونش مى سازد و هر كه دانش بجويد ، دانا مى شود .
اى پسر عزيزم ! سرلوحه دانش ، مدارا كردن و آسيب آن ، پرده درى است . و شكيبايى بر مصيبت ها ، از گنجينه هاى ايمان است . پاك دامنى ، زيور نادارى است و سپاسگزارى ، زيورِ توانگرى . ديدارِ بسيار ، تنگ دلى مى آورد و آرامش [و اعتماد ]پيش از آزمايش ، بر خلاف احتياط است و خودپسندىِ مرد ، نشانه سستىِ خرد اوست .
اى پسر عزيزم ! بسا نگاهى كه افسوس مى آورد و بسا سخنى كه نعمت مى برد !
اى پسر عزيزم ! شرافتى برتر از اسلام و كَرَمى گرامى تر از پرهيزگارى و دژى استوارتر از پارسايى و شفيعى مؤثّرتر از توبه و جامه اى زيباتر از آسايش و مالى فقرزداتر از خشنودى به روزى نيست ، و هر كه به گذران روزانه اكتفا كند ، زود به آسايش رسيده و به آرامش ، دست يافته است .
اى پسر عزيزم ! آز ، كليد رنج و مَركبِ دشوارى و انگيزه افتادن به كام گناهان است و آزمندى ، هر عيبى را در بر دارد . براى ادب آموزى تو ، همان بس كه آنچه از ديگرى بد مى دانى [ ، انجام ندهى] . برادرت را بر تو ، همان حقّى است كه تو را بر اوست . هر كه با بى عاقبت نگرى به كارها در آيد ، با گرفتارى ها رو به رو مى شود . چاره جويى پيش از اقدام به كارى ، تو را از پشيمانى ايمن مى دارد . هر كه رأى هاى گونه گون را در نظر آورد ، جايگاه هاى خطا را مى شناسد . شكيبايى ، سپرى برابر نيازمندى است . بخل ، روپوشِ بيچارگى است . آزمندى ، نشانه نياز است . خيررسانِ نادار ، بهتر از داراىِ بسياربخشِ جفاكار است . ۱ هر چيز را خوراكى است و خوراك مرگ ، آدمى زاده است .
اى پسر عزيزم ! هيچ گنهكارى را نوميد مكن . چه بسيار گناه آلوده اى كه نيك انجام گشته و چه بسا نيك كردارى كه در پايان عمر ، به تباهى گراييده و به دوزخ رفته است و ما [از اين بدانجامى] ، به خدا پناه مى بريم .
اى پسر عزيزم ! چه بسا نافرمانى كه نجات يافته ۲ و چه بسا فرمان بردارى كه سقوط كرده است ! هر كه در پى راستى بكوشد ، سبك بار است و رهيابىِ نفْس ، در مخالفت با اوست . [گذشتِ] ساعت ها ، عمر را مى كاهد . واى بر ستمكاران از نيك داورترينِ داوران و آگاه از درونِ نهان كنندگان !
اى پسر عزيزم ! چه بد توشه اى است تجاوز به بندگان براى رستاخيز [انسان] ! در هر جرعه اى ، گلوشكنى و در هر لقمه اى ، گلوگيرى است . هرگز به نعمتى نمى رسى ، جز با جدايى از نعمت ديگر . چه قدر آسايش به رنج ، و تنگ دستى به نعمت ، و مرگ به زندگى ، و بيمارى به تن درستى ، نزديك است! خوشا آن كه كار و دانشش ، و دوستى و دشمنى اش ، و گرفتن و رها كردنش ، و سخن گفتن و خموشى اش ، و كردار و گفتارش را ويژه خدا گردانْد (براى او ناب و سَره ساخت)! و آفرين و آفرين بر دانايى كه عمل كند و بكوشد و از شبيخون مرگ بهراسد و آماده و مهيّا گردد ؛ [همو كه] اگر از او بپرسند ، اندرز مى گويد و اگر او را وا نهند ، خاموش مى ماند ؛ [آن كه ]سخنش درست است و خموشى اش از درماندگى در پاسخگويى نيست! و واى بر كسى كه به بلاى محروميت و خوارى و نافرمان بردارى ، دچار است و آنچه را از ديگرى بد مى داند ، در باره خود ، نيك مى پندارد و آنچه را خود به جاى مى آورد ، براى مردم ، بد مى شمارد !
اى پسر عزيزم ! بدان كه هر كس نرم سخن شود ، دوستى اش واجب مى گردد . خداوند ، تو را به رهيابى اش توفيق دهد و به قدرت خويش ، تو را اهل اطاعت خود سازد ، كه او نيك بخشِ گشاده دست است» . ۳
1.يعنى آن كس كه با وجود نادارى ، با خوش خويى و دوستى ، خيرى بى منّت به مردم رساند ، بهتر از كسى است كه همراه با كج خُلقى و تندخويى و منّت نهادن ، بخشش بسيار مى كند» .
2.مراد ، آن است كه با تغيير جهت دادن و توبه كردن ، دست از نافرمانى كشيده و نجات يافته است ، نه آن كه با استمرار معصيت ، رستگار شده باشد . م .
3.ترجمه اين حديث ، از رهاورد خرد (ترجمه پرويز اتابكى از تحف العقول) است ، با ويرايش و برخى تصرّفات . م .