۶۸۵.إعلام الورى :هنگامى كه مروان بن حكم ، در روز جنگ جمل به اسارت گرفته شد ، حسن و حسين عليهماالسلامنزد امير مؤمنان عليه السلام به شفاعت برخاستند و ايشان هم او را رها كرد .
آن دو به على عليه السلام گفتند: اى امير مؤمنان! او با تو بيعت مى كند .
فرمود: «مگر پس از كشته شدن عثمان ، با من بيعت نكرد؟! مرا نيازى به بيعت او نيست . بدانيد كه او را حكومتى است [ كوتاه] ، به اندازه اى كه سگى دماغ خود را بليسَد و او پدرِ چهار فرمان رواست و امّت [ اسلام ]از دست او و فرزندانش كشتارها خواهند داشت» و همين گونه شد كه فرموده بود .
۶۸۶.أنساب الأشرافـ به نقل از انس بن عياض ، از امام صادق ، از پدرش امام باقر عليهما السلام ـ: مروان بن حكم ـ كه فرماندار مدينه بود ـ براى على بن الحسين (امام زين العابدين عليه السلام ) ، چنين حكايت كرد : چون در جنگ جمل [با على عليه السلام ]رويارو شديم ، طولى نكشيد كه بصريان گريختند و جارچى اى از سوى على عليه السلام فرياد برآورد : «نه آن كه پشت كرده [و فرار مى كند] ، كشته مى شود و نه زخمى ها كارشان يكسره مى گردد . هر كس درِ خانه اش را ببندد ، در امان است و هر كس سلاح بيفكند ، در امان است» .
مروان گفت : من به درون خانه اى رفتم و براى حسن و حسين و ابن جعفر و ابن عبّاس ، پيام فرستادم و آنان با على ، سخن گفتند و او گفت : «او در امان است . به هر سو مى خواهد ، برود» . با خود گفتم : خيالم آسوده نمى شود ، جز آن كه با او بيعت كنم . پس با او بيعت كردم و سپس گفت : «هر كجا مى خواهى ، برو» .
۴ / ۳
نقش امام عليه السلام در جنگ صفّين
۶۸۷.المناقب ، ابن شهر آشوب :چون هلال ماه صفر سال ۳۷ هجرى رؤيت شد ، على عليه السلام فرمان داد كه براى شاميان ، آخرين فرصت پوزش خواهى و آخرين اتمام حجّت را جار بزنند . سپس لشكر خود را آماده كرد و بر سمت راست آن ، حسن و حسين عليهماالسلام ، عبد اللّه بن جعفر و مسلم بن عقيل و بر سمت چپ آن ، محمّد بن حنفيّه ، محمّد بن ابى بكر و هاشم بن عُتبه مِرقال و بر قلب لشكر ، عبد اللّه بن عبّاس ، عبّاس بن ربيعة بن حارث ، مالك اشتر و اشعث بن قيس ، و بر جناح لشكر ، سعد بن قيس هَمْدانى ، عبد اللّه بن بديل بن ورقاء خُزاعى ، رِفاعة بن شدّاد بَجَلى و عَدىّ بن حاتم ، و بر دو كناره لشكر ، عمّار بن ياسر ، عمرو بن حَمِق ، عامر بن واثله كِنانى و قَبيصة بن جابر اسدى را گمارد .