341
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم

۱ / ۳

وفات مادرش فاطمه عليها السلام

۶۴۹.كشف الغمّةـ در خبر وفات فاطمه عليهاالسلام ـ: . . . سپس اسماء بنت عُمَيس ، پارچه را از روى فاطمه عليهاالسلامكنار زد و ديد كه از دنيا رفته است . خود را بر روى او انداخت و او را مى بوسيد و مى گفت : فاطمه ! چون بر پدرت پيامبر صلى الله عليه و آله در آمدى ، از سوى اسماء بنت عميس به او سلام برسان .
در اين ميان ، حسن و حسين عليهما السلام وارد شدند و گفتند : «اى اسماء ! مادرمان در اين ساعت روز نمى خوابيد ؟» .
اسماء گفت : اى فرزندان پيامبر خدا! مادرتان خواب نيست ؛ از دنيا رفته است!
حسن عليه السلام خود را بر روى او انداخت و او را مى بوسيد و مى گفت : «اى مادر ! پيش از آن كه روح از بدنم جدا شود ، با من گفتگو كن» .
و حسين عليه السلام جلو آمد و پايش را مى بوسيد و مى گفت : «اى مادر ! من ، پسرت حسينم . پيش از آن كه قلبم پاره پاره شود ، با من سخن بگو» .
اسماء به آن دو گفت : اى فرزندان پيامبر خدا ! به سوى پدرتان على برويد و وفات مادرتان را به او خبر دهيد .
آن دو ، بيرون آمدند و نزديك مسجد كه رسيدند ، صداى خود را به گريه بلند كردند . همه صحابه بيرون دويدند و گفتند : اى فرزندان پيامبر خدا ! چرا مى گرييد ؟ ـ خداوند ، چشمانتان را گريان نكند ـ؟! شايد به جايگاه جدّتان نگريسته و از فراقِ او ، گريه مى كنيد!
گفتند : «نه ، مگر نه اين است كه مادرمان فاطمه ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ در گذشته است؟» .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
340

۱ / ۳

شَهادةُ اُمِّهِ فاطِمَةَ عليها السلام

۶۴۹.كشف الغمّةـ في خَبرِ شَهادَةِ فاطِمَةَ عليهاالسلام ـ: . . . فَكَشَفَت [ أسماءُ بِنتُ عُمَيسٍ ]الثَّوبَ عَن وَجهِها فَإِذا بِها قَد فارَقَتِ الدُّنيا ، فَوَقَعَت عَلَيها تُقَبِّلُها وهِيَ تَقولُ : فاطِمَةُ ، إذا قَدِمتَ عَلى أبيكِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَأَقرِئيهِ عَن أسماءَ بنتِ عُمَيسٍ السَّلامَ .
فَبَينا هِيَ كَذلِكَ دَخَلَ الحَسَنُ وَالحُسَينُ عليهماالسلام ، فَقالا : يا أسماءُ ، ما يُنيمُ اُمَّنا في هذِهِ السّاعَةِ ؟ ! قالَت : يَا ابنَي رَسولِ اللّهِ ، لَيسَت اُمُّكُما نائِمَةً ، قَد فارَقَتِ الدُّنيا !
فَوَقَع عَلَيهَا الحَسَنُ عليه السلام يُقَبِّلُها مَرَّةً ، وَيقولُ : يا اُمّاهُ كَلِّميني قَبلَ أن تُفارِقَ روحي بَدَني .
وأقبَلَ الحُسَينُ عليه السلام يُقَبِّلُ رِجلَها ويَقولُ : يا اُمّاه أنَا ابنُكِ الحُسَينُ ، كَلِّميني قَبلَ أن يَنصَدِعَ ۱ قَلبي فَأَموتَ .
قالَت لَهُما أسماءُ : يَا ابنَي رَسولِ اللّهِ ، انطَلِقا إلى أبيكُما عَلِيٍّ فَأَخبِراهُ بِمَوتِ اُمِّكُما .
فَخَرَجا حَتّى إذا كانا قُربَ المَسجِدِ رَفَعا أصواتَهُما بِالبُكاءِ ، فَابتَدَرَهُما جَميعُ الصَّحابَةِ ، فَقالوا : ما يُبكيكُما ـ يَا ابنَي رَسولِ اللّهِ ـ ؟ لا أبكَى اللّهُ أعيُنَكُما ، لَعَلَّكُما نَظَرتُما إلى مَوقِفِ جَدِّكُما صلى الله عليه و آله فَبَكَيتُما شَوقا إلَيهِ ؟
فَقالا : لا ، أوَ لَيسَ قَد ماتَت اُمُّنا فاطِمَةُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيها ! ۲

1.الصَّدعُ : الشّقُّ (الصحاح : ج ۳ ص ۱۲۴۱ «صدع») .

2.كشف الغمّة (طبعة إيران ـ تبريز) : ج ۲ ص ۶۳ ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۱۸۶ ح ۱۸ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4275
صفحه از 469
پرینت  ارسال به