275
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم

۶۰۷.مُقتضَب الأثرـ به نقل از امّ سليم ـ: حسين عليه السلام را ديدم . صفات او و نُه تن اوصياى از نسل او را در كتاب هاى پيشينيان مى دانستم ؛ امّا به دليل ظاهر كودكانه اش ، نمى توانستم بپذيرم كه حسين ، اوست . به او كه در گوشه درگاه مسجد نشسته بود ، نزديك شدم و گفتم : سَرور من ! تو كيستى؟
فرمود : «من ، همانى ام كه تو مى جويى ، اى امّ سليم ! من ، وصىّ اوصيا هستم . من ، پدرِ نُه امام هدايتگرم . من وصىّ برادرم حسن هستم و برادرم ، وصىّ پدرم على است و على ، وصىّ جدّم پيامبر خداست» .
از سخنش شگفت زده شدم و گفتم : نشانه آن چيست؟
فرمود : «سنگ ريزه اى برايم بياور» .
سنگ ريزه اى از زمين برداشتم و به او دادم . ديدم كه آن را ميان كف دستانش گذاشت و آن را همچون آرد ساييده شده كرد و آن گاه ، آن را ماليد تا به صورت ياقوت سرخ در آمد و با انگشترش بر آن مُهر زد و نقش انگشتر ، بر آن مانْد . آن را به من داد و فرمود : «اى امّ سليم! به آن بنگر . آيا چيزى در آن مى بينى؟» .
نگريستم و در آن ، پيامبر خدا ، على ، حسن ، حسين و نُه امام و وصى از نسل حسين را ـ كه درودهاى خدا بر ايشان باد ـ ، ديدم . نام هايشان به هم شبيه بود ، جز دو نام جعفر و موسى . در انجيل نيز همين گونه خوانده بودم . به شگفت آمدم و با خود گفتم : خداوند به من ، نشانه هايى ارائه كرد كه پيش تر به كسى ارائه نداده بود .
گفتم : اى سَرور من ! نشانه اى ديگر به من ، ارائه بده .
امام عليه السلام در همان حال كه نشسته بود ، لبخندى زد و برخاست و دست راستش را به سوى آسمان بُرد . به خدا سوگند ، گويى ستونى از آتش ، هوا را مى شكافت و بالا مى رفت تا آن گاه كه از چشم من ، پوشيده شد ، و او ايستاده بود و توجّهى و كوششى نداشت . من به زمين افتادم و بيهوش شدم ، و به هوش نيامدم ، جز آن كه ديدم امام عليه السلام دسته اى از گياه مورْد ۱ به دست گرفته و آن را بر بينى من مى زند» .

1.مورْد ، از گياهان دولپه اى است و از دانه آن ، دارو و روغن و عطر گرفته مى شود .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
274

۶۰۷.مقتضب الأثر عن اُمّ سليم :لَقيتُ الحُسَينَ عليه السلام وكُنتُ عَرَفتُ نَعتَهُ مِنَ الكُتُبِ السّالِفَةِ بِصِفَتِهِ ، وتِسعَةً مِن وُلدِهِ أوصِياءَ بِصِفاتِهِم ، غَيرَ أنّي أنكَرتُ حِليَتَهُ لِصِغَرِ سِنِّهِ ، فَدَنَوتُ مِنهُ ، وهُوَ عَلى كِسرَةِ رَحَبَةِ ۱ المَسجِدِ ، فَقُلتُ لَهُ : مَن أنتَ يا سَيِّدي ؟
قالَ : أنَا طَلِبَتُكِ يا اُمَّ سُلَيمٍ ، أنَا وَصِيُّ الأَوصِياءِ ، وأنَا أبُو التِّسعَةِ الأَئِمَّةِ الهادِيَةِ ، أنَا وَصِيُّ أخِيَ الحَسَنِ ، وأخي وَصِيُّ أبي عَلِيٍّ ، وعَلِيٌّ وَصِيُّ جَدّي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله .
فَعَجِبتُ مِن قَولِهِ ، فَقُلتُ : ما عَلامَةُ ذلِكَ ؟ فَقالَ : اِيتيني بِحَصاةٍ ، فَرَفَعتُ إلَيهِ حَصاةً مِنَ الأَرضِ ، قالَت اُمُّ سُلَيمٍ : فَلَقَد نَظَرتُ إلَيهِ وقَد وَضَعَها بَينَ كَفَّيهِ ، فَجَعَلَها كَهَيئَةِ السَّحيقِ مِنَ الدَّقيقِ ، ثُمَّ عَجَنَها ، فَجَعَلَها ياقوتَةً حَمراءَ ، فَخَتَمَها بِخاتَمِهِ ، فَثَبَتَ النَّقشُ فيها ، ثُمَّ دَفَعَها إلَيَّ ، وقالَ لي : اُنظُري فيها يا اُمَّ سُلَيمٍ ، فَهَل تَرَينَ فيها شَيئا ؟
قالَت اُمُّ سُلَيمٍ : فَنَظَرتُ ، فَاِءذا فيها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وعَلِيٌّ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ ، وتِسعَةُ أئِمَّةٍ ـ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِم ـ أوصِياءُ مِن وُلدِ الحُسَينِ عليه السلام ، قَد تَواطَأَت أسماؤُهُم إلَا اثنَينِ مِنهُم ، أحَدُهُما جَعفَرٌ وَالآخَرُ موسى ، وهكَذا قَرَأتُ فِي الإِنجيلِ ، فَعَجِبتُ ، ثُمَّ قُلتُ في نَفسي : قَد أعطانِيَ اللّهُ الدَّلائِلَ ولَم يُعطِها مَن كانَ قَبلي .
فَقُلتُ : يا سَيِّدي أعِد عَلَيَّ عَلامَةً اُخرى ! قالَ : فَتَبَسَّمَ وهُوَ قاعِدٌ ، ثُمَّ قامَ ، فَمَدَّ يَدَهُ اليُمنى إلَى السَّماءِ ، فَوَ اللّهِ، لَكَأَنَّها عَمودٌ مِن نارٍ تَخرِقُ الهَواءَ حَتّى تَوارى عَن عَيني ، وهُوَ قائِمٌ لا يَعبَأُ بِذلِكَ ولا يَتَحَفَّرُ ، فَاُسقِطتُ وصَعِقتُ ، فَما أفَقتُ إلّا بِهِ ، ورَأَيتُ في يَدِهِ طاقَةً مِن آسٍ يَضرِبُ بِها مَنخِري . ۲

1.رَحَبَةُ المكان ـ وتسكّن ـ : ساحته ومتّسعه (القاموس المحيط : ج ۱ ص ۷۲ «رحب») .

2.مقتضب الأثر : ص ۲۴ ، بحار الأنوار : ج ۲۵ ص ۱۸۷ ح ۶ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4367
صفحه از 469
پرینت  ارسال به