45
دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوازدهم

۱۲ / ۳

زيارت امام عليه السلام در روز عاشورا ، به روايت «مصباح المتهجّد» ، از علقمه

۳۲۶۹.مصباح المتهجّدـ از عَلقَمة بن محمّد حَضرَمى ـ: به امام باقر عليه السلام گفتم : دعايى به من آموزش بده كه در روز عاشورا ، هنگامى كه خواستم او را از نزديك زيارت كنم ، آن را بخوانم و دعايى هم براى هنگامى كه او را از نزديك ، زيارت نمى كنم ؛ بلكه از دور و از خانه ام سلامى به او مى دهم .
امام عليه السلام به من فرمود : «اى علقمه ! هنگامى كه دو ركعت نماز ـ بعد از آن كه با اشاره به او سلام نمودى ـ خواندى ، بعد از نماز و با اشاره به او ، اين سخن (زيارت) را مى گويى كه اگر آن را بگويى ، دعايى را كه فرشتگان زائر حسين عليه السلام مى كنند ، كرده اى و خداوند ، برايت يكصد هزار هزار درجه مى نويسد ، و تو مانند شهيد در كنار حسين عليه السلام هستى تا آن جا كه در درجاتشان ، با ايشان شريك هستى و جز ميان شهيدانى كه با او شهيد شدند ، شناخته نمى شوى ، و پاداش زيارت هر پيامبر و فرستاده اى ، و زيارت هر كس كه حسين عليه السلام را از روز شهادتش زيارت كرده ، براى تو نوشته مى شود ، كه بر او و اهل بيتش سلام باد ! [ مى گويى:] ۱
سلام بر تو ، اى ابا عبد اللّه ! سلام بر تو ، اى فرزند پيامبر خدا ! سلام بر تو ، اى فرزند امير مؤمنان و فرزند سَرورِ اوصيا ! سلام بر تو ، اى فرزند فاطمه ، بانوى زنان جهانيان ! سلام بر تو ، اى كسى كه خدا ، خونخواهىِ تو را مى كند و زاده كسى كه خدا ، خونخواهى او را مى نمايد ، و اى كشته اى كه انتقامِ خون تو و كسانت ، ستانده نشده ! سلام بر تو و روان هايى كه بر آستانِ تو فرود آمده اند ! از من بر همه شما ، درود و سلام خدا باد ؛ جاودانه ، تا آن دَم كه زنده ام و روز و شب ، پا بر جاست !
اى ابا عبد اللّه ! به راستى كه سوگ و مصيبتِ تو بر ما و همه مسلمانان ، بس بزرگ و گران آمد و مصيبت تو در آسمان بر همه آسمانيان ، بس بزرگ و گران نمود . پس خدا لعنت كند كسانى را كه بيداد و ستم بر شما خاندانِ رسالت را بنياد نهادند ! و خدا لعنت كند كسانى را كه شما را از جايگاهتان ، دور نمودند و از مقامتان بركنار كردند ؛ همان مقامى كه خدا به شما عطا فرموده بود ! و خدا لعنت كند كسانى را كه شما را كشتند ! و خدا لعنت كند كسانى را كه جنگ با شما را زمينه سازى و فراهم نمودند ! بيزارى مى جويم به درگاه خدا و به پيشگاه شما ، از ايشان و از پيروان و همراهان و دوستانشان .
اى ابا عبد اللّه ! همانا من تا روز رستاخيز ، در آشتى ام با هر كه با شما در آشتى باشد ، و در جنگم با هر كه با شما در جنگ باشد ؛ و خدا ، لعنت كند خاندان زياد و خاندان مروان را ! و خدا ، لعنت كند همه بنى اميّه را ! و خدا ، لعنت كند زاده مرجانه را ! و خدا ، لعنت كند عمر ، زاده سعد را ! و خدا ، لعنت كند شِمر را ! و خدا ، لعنت كند كسانى را كه براى جنگ با تو ، اسبْ زين كردند و لگام زدند ، و نقاب پوشيدند ! ۲
پدر و مادرم به فدايت ! به راستى ، سوگِ من بر تو ، بس بزرگ شد . اينك ، از خدايى كه مقام تو را بلند و گرامى داشت و مرا هم به خاطر تو گرامى داشت ، مى خواهم كه خونخواهى تو را همراهِ رهبرى پيروزمند از خاندان محمّد ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ ، نصيبم گردانَد .
خدايا ! مرا به خاطر حسين عليه السلام در دنيا و آخرت ، آبرومند گردان . اى ابا عبد اللّه ! همانا من به درگاهِ خدا تقرّب مى جويم و به پيشگاهِ پيامبرش و به پيشگاه امير مؤمنان و به پيشگاه فاطمه و به پيشگاه حسن و به سوى تو ، تقرّب مى جويم ، به خاطر دوستىِ تو ؛ و با بيزارى از كسانى كه تو را كُشتند و جنگ افروختند ؛ و با بيزارى از كسانى كه ستم كردن و بيداد ورزيدن بر شما را بنياد نهادند ؛ و بيزارى مى جويم به درگاه خدا و پيشگاه پيامبر ، از كسانى كه بنياد و بناى آن ستم را افراشتند و در حقّ شما و پيروانتان ، بيداد روا داشتند . بيزارى مى جويم به درگاهِ خدا و به پيشگاه شما ، از ايشان ، و به درگاهِ خدا تقرّب مى جويم . پس از آن ، به شما تقرّب مى جويم ، به خاطر دوستى شما و دوستى دوستان شما ، و به خاطر بيزارى از دشمنان شما و بر پا كنندگانِ جنگ عليه شما ، و به خاطر بيزارى از ياران و پيروان ايشان . همانا من در آشتى ام با هر كه با شما در آشتى باشد ، و در جنگم با هر كه با شما در جنگ باشد ، و دوستم با هر كه شما را دوست بدارد ، و دشمنم با هر كه شما را دشمن بدارد .
پس ، از خداوندى كه مرا به شناخت شما و دوستانتان ، گرامى داشت و از دشمنانتان بيزارى داد ، مى خواهم كه مرا همراه شما در دنيا و آخرت ، قرار دهد و گام راستىِ مرا در دنيا و آخرت ، نزد شما استوار دارد . از خدا مى خواهم كه مرا به جايگاهِ ستوده و پسنديده شما در نزد خدا برساند و خونخواهى شما را همراه با پيشواىِ ره يافته نمايان و گوياى به حق از خاندان شما ، به من ارزانى فرمايد . از خدا مى خواهم به حقّ شما و به مقامى كه نزد او داريد ، بهترين پاداشى را كه به هر داغديده اى عطا مى كند ، به خاطر داغدار بودنم بر شما ، به من عطا فرمايد . چه بزرگْ مصيبتى است! و چه گرانْ داغى است در اسلام و در همه آسمان ها و زمين!
خدايا ! مرا در اين جايگاه ، از كسانى قرار ده كه درود و رحمت و آمرزشت ، بدانان مى رسد . خدايا ! زندگانى ام را همانندِ زندگانى محمّد و خاندان محمّد گردان ، و مرگم را نيز همانند مرگ محمّد و خاندان محمّد ، قرار ده .
خدايا ! اين روز (عاشورا) ، روزى است كه بنى اميّه و زاده هند جگرخوار ، آن را فرخنده دانستند ؛ آن لعنت شده و فرزند لعنت شده ، بر زبانِ تو و زبان پيامبرت ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ ، در هر جا و مكانى كه پيامبر ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ در آن جا ايستاد .
خدايا ! لعنت كُن ابو سفيان و معاويه و يزيد پسر معاويه را ! لعنت جاودانِ تو بر آنان باد ، براى هميشه ! و امروز ، روزى است كه خاندان زياد و خاندان مروان ، به خاطر كشته شدن حسين ـ كه درود خدا بر او باد ـ ، شادمان شدند . پس لعنت و كيفرِ دردناكِ خود را بر آنان ، دوچندان فرما .
خدايا ! همانا من در اين روز ، در اين جا و در دوران زندگى ام با بيزارى جُستن از ايشان و نفرين بر آنان ، و به خاطر دوستى با پيامبرت و خاندان پيامبرت ، به درگاهِ تو تقرّب مى جويم كه درود بر او و ايشان باد !
سپس صد ۳ مرتبه گفته شود :
خدايا ! لعنت كن نخستين كسى را كه در حقّ محمّد و خاندان محمّد ، ستم كرد ، و آخرين ستمگرى را كه از آن ستمگر ، پيروى كرد !
خدايا ! لعنت كن بر آن گروهى كه به پيكار با حسين برخاستند و بر كشتن او ، همراهى كردند و پيمان بستند و به دنبال هم حركت كردند . خدايا ! جملگى آنان را لعنت فرما .
سپس صد مرتبه گفته شود :
سلام بر تو ، اى ابا عبد اللّه و بر روح هايى كه بر آستانِ تو فرود آمدند ! از من بر همه شما تا اَبَد ، درود و سلام خدا باد ، تا آن دَم كه زنده ام و روز و شب ، پا بر جاست . خداوند ، اين زيارتِ مرا ، آخرين زيارت از شما قرار ندهد . سلام بر حسين و بر على بن الحسين ۴ و بر ياران حسين ! ۵
پس مى گويى :
خدايا ! نخستين ستمگر را به لعن من ، مخصوص گردان و بدان ، آغاز كن ، لعن اوّلى را و سپس ، دومى و سومى و چهارمى را . ۶
خدايا ! لعنت كن يزيد را در مرتبه پنجم ، و لعنت كن عبيداللّه پسر زياد و زاده مرجانه و عمر پسر سعد و شمر و دودمانِ ابو سفيان و خاندانِ زياد و خاندان مروان را تا روز رستاخيز . ۷
پس به سجده مى روى و مى گويى :
خدايا ! ستايش سپاس گزارانِ تو بر مصيبتشان ، ويژه توست . ستايش ، از آنِ خداوند است بر سوگِ بزرگم . خدايا ! شفاعت حسين را در روز رستاخيز ، بهره ام فرما و مرا نزد خود ، با حسين عليه السلام و ياران حسين ـ كه بى دريغ در راه حسين عليه السلام جان باختند ـ ، به صدق (راستى) ثابت قدم بدار» .
امام باقر عليه السلام [سپس] فرمود : «اگر مى توانى كه او را در هر روز ، با اين زيارت از خانه ات زيارت كنى ، بكن كه پاداش همه آن را مى برى ».
و محمّد بن خالد طَيالِسى ، از سيف بن عَميره ، چنين روايت كرده است : با صفوان بن مهران جمّال و گروهى از اصحاب ، در پىِ امام صادق عليه السلام به سوى نجف ، بيرون آمديم و از حيره به سوى شهر ، حركت كرديم . هنگامى كه از زيارت فارغ شديم ، صفوان ، صورتش را به سوى [ منطقه كربلا ، مدفن ] ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام كرد و به ما گفت : از اين جا ، كنار سرِ امير مؤمنان عليه السلام ، حسين عليه السلام را زيارت مى كنيد ؟ امام صادق عليه السلام ، [ از اين جا ] به او اشاره كرد و من ، همراهش بودم .
سيف بن عميره مى گويد : سپس صفوان ، زيارتى را خواند كه علقمة بن محمّد حَضرَمى ، از امام باقر عليه السلام در روز عاشورا نقل كرده است . آن گاه ، دو ركعت نماز نزد سر امير مؤمنان عليه السلام خواند و در پى آن ، با امير مؤمنان عليه السلام وداع كرد و سپس ، رو به سوى امام حسين عليه السلام كرد و با اشاره ، به او سلام داد و با او نيز وداع نمود .
و در دعاى پس از زيارت ، چنين خواند : ۸
اى خدا ، اى خدا ، اى خدا ! اى اجابت كننده دعاى بيچارگان ! اى زُداينده اندوه اندوهمندان ! اى دادرس دادخواهان ! اى فريادرس فريادخواهان ! و اى آن كه از رگِ گردن به من نزديك تر است ! و اى آن كه ميانِ آدمى و دلش حائل است ! و اى آن كه در مقام بالاتر و در كرانه آشكار است ! و اى آن كه بخشاينده و مهربان است و بر عرشِ هستى استيلا دارد ! و اى آن كه خيانتِ ديدگان را و آنچه را در سينه ها نهان است ، مى داند ! و اى آن كه هيچ امر پنهانى بر او پوشيده نمى ماند ! اى آن كه آواها بر او مُشتبه نمى شود ! و اى آن كه نيازها[ىِ نيازمندان ] ، او را به اشتباه نمى افكند ! و اى آن كه پافشارىِ اصرارگران ، او را به ستوه نمى آورد !
اى دريابنده هر چه از دست روَد ! و اى گردآورنده هر چه پراكنده شود ! و اى انگيزنده جان ها از پسِ مرگ ! اى آن كه هر روز ، در كارى است ! اى برآورنده نيازها ! اى زُداينده اندوه ها ! اى بخشنده خواسته ها ! اى صاحب رغبت ها و اشتياق ها ! اى كفايت كننده كارهاى دشوار ! اى آن كه هر چيز را كفايت مى كند و چيزى در آسمان ها و زمين ، او را كفايت نمى كند ! از تو مى خواهم به حقّ محمّد ، خاتم پيامبران و على ، امير مؤمنان و به حقّ فاطمه ، دختر پيامبرت و به حقّ حسن و حسين كه همانا من ، در اين جايگاه ، به وسيله ، ايشان به تو روى مى آورم و بديشان ، توسّل مى جويم و به وسيله ايشان ، از درگاهت شفاعت مى جويم . به حقّ شأن ايشان نزد تو ، درخواست مى كنم و تو را سوگند مى دهم و بر آن ، پافشارى مى كنم ، و به شأن ايشان نزد تو و به مرتبه اى كه پيش تو دارند و بدانچه ايشان را بر جهانيان برترى دادى ، و به نامت كه آن را نزد ايشان نهادى و تنها بِدان نام ، آنان را در ميان جهانيان ، مخصوص داشتى و بدان نام ، آشكارشان كردى و فضل ايشان را بر جهانيان نماياندى ، چندان كه فضل ايشان بر فضل همه جهانيان ، برتر آمد . [ به حقّ همه اينها ] از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و اندوه و پريشانى و گرفتارى مرا برطرف نمايى ، امور مهمّ مرا كفايت فرمايى و دَينم را ادا كنى و در برابر فقر و تنگ دستى ، پناهم دهى و از درخواست نزد خلق ، بى نيازم كنى ؛ و كفايتم كنى از اندوه كسى كه از اندوهش مى ترسم ، و از بيداد آن كه از بيدادش مى ترسم ، و از دشوارى كسى كه از دشوارى اش مى ترسم ، و از درشتى آن كه از درشتى اش مى ترسم ، و از شرّ آن كه از شرّش مى ترسم ، و از نيرنگ آن كه از نيرنگش مى ترسم ، و از ستم آن كه از ستمش مى ترسم ، و از قدرت آن كه از قدرتش مى ترسم ، و از فريب آن كه از فريبش مى ترسم ، و از توانايىِ آن كه از گزندِ توانايى اش مى ترسم ، و اين كه نيرنگِ نيرنگبازان و فريبِ فريبكاران را از من بگردانى .
خدايا ! هر كه قصد من مى كند ، او را قصد كن ؛ و هر كه به من نيرنگ مى زند ، به نيرنگش بگير ، و مكر و حيله و نيرو و آرزوهايش را از من بگردان ، و هر گونه و هر جا كه مى خواهى ، شرّش از من بدار .
خدايا ! او را از من به فقرى مشغول دار كه جبرانش نكنى ، و به بلايى كه نپوشانى و مسكنتى كه رخنه اش را پُر نكنى ، و [ به ] مرضى كه عافيتش ندهى ؛ و [ به ]خوارى اى كه عزّتش نبخشى ، و به فقرى كه جبرانش نكنى .
خدايا ! خوارى و ذلّت را در برابر ديدگانش پديد آور و تنگ دستى را در خانه اش در آور ، و درد و بيمارى را در بدنش وارد ساز تا از من به كارى مشغولش دارى كه هرگز از آن نياسايد ، و مرا از يادِ او ببر ، همان سان كه يادِ خودت را از دلش بُردى ، و گوش و چشم و زبان و دست و پا و دل و همه اعضا و جوارحش را از گزند رساندن به من ، باز دار ، و بر همه آنها دردى در آور كه آن را شفا نبخشى تا از من ، [ به چيز ديگرى ]مشغول شود و يادِ من از خاطرش برود .
و مهمّات مرا كفايت فرما ، اى كفايت كننده مهمّاتى كه غير از تو ، كسى آن را كفايت نمى تواند كرد كه همانا تويى ، كفايت كننده اى كه جز تو، كفايت كننده اى نيست . تويى گشايش دهنده اى كه جز تو گشايش دهنده اى نيست . تويى دادرسى كه جز تو دادرسى نيست . تويى پناه دهنده اى كه جز تو پناه دهنده اى نيست . نوميد باد آن كه پناه دهنده و دادرس و پناهگاه و گريزگاه و رَستنگاهش جز تو باشد ؛ زيرا كه تويى مايه اعتماد و اميد و پناهگاه و گريزگاه و رَستنگاهم . پس به وسيله تو ، گشايش مى خواهم و كاميابى مى جويم ، و به حقّ محمّد و خاندان محمّد ، به تو روى مى آورم و به تو توسّل مى جويم و از تو شفاعت مى خواهم .
و از تو درخواست كنم ، اى خدا ، اى خدا ، اى خدا ! ستايش و سپاس ، ويژه توست و شكايت ، به درگاه توست . تويى آن كه از او درخواست يارى شود . پس اى خدا ، اى خدا ، اى خدا ! به حقّ محمّد و خاندان محمّد ، از تو خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و مرا در اين جايگاه ، از اندوه و پريشانى و گرفتارى بِرَهانى ، همان سان كه اندوه و پريشانى و گرفتارى را از پيامبرت ، برطرف كردى و هراس دشمن را از او راندى ، و مرا نيز بِرَهان ، چنان كه او را رَهاندى ، و همان گونه كه كار او گشودى ، كارم را بگشا ، و همان سان كه او را كفايت نمودى ، مرا نيز كفايت فرما . از من بگردان ، بيم آنچه را از آن بيمناكم ، و دشوارى آنچه را از آن ترسانم ، و اندوه آنچه را از آن اندوهگينم ، بى هيچ رنجى . بازم گردان با برآوردن نيازم و كفايتِ مهمّات دنيوى و اُخروى ام كه اندوهم مى دهد !
اى امير مؤمنان! و اى ابا عبد اللّه ! درود جاودانم بر شما باد ، تا واپسين دمِ حياتم ، و تا روز و شب ، پا برجاست ! خداوند ، اين زيارت را آخرين ديدارم از شما قرار ندهد و ميان من و شما دو بزرگوار ، جدايى نيفكند !
خدايا ! زندگانى مرا همانند زندگانى محمّد و فرزندانِ او قرار ده ، و مرا به مردن آنان ، بميران ، و جانم را بر آيين ايشان ، بستان ، و مرا با آنان ، محشور فرما ، و به اندازه چشم برهم زدنى ، ميان من و آنان در دنيا و آخرت ، جدايى ميفكن !
اى امير مؤمنان و اى ابا عبد اللّه ! به ديدار شما آمدم ، زيارت كنان و توسّل جويان به درگاهِ خدا كه پروردگار من و پروردگار شماست ، و به درگاه او ، به وسيله شما روى مى كنم و به وسيله شما ، به درگاهِ خداى متعال در اين حاجتم ، شفاعت مى خواهم . پس شفاعتم كنيد كه همانا شما دو بزرگوار ، نزد خدا ، مقامى ستوده و جايگاهى آبرومند و مرتبه اى والا و وسيله (تقرّب) داريد . اينك از زيارت شما بازمى گردم و چشم به راه برآمدن حاجتم و توفيقِ خود از لطف خدا به وسيله شفاعتِ شما دو بزرگوارم كه نوميد نشوم و ناكام و زيانكار ، باز نگردم ؛ بلكه از آن درگاه ، رستگار و پيروز و كامياب و مستجاب ، با حاجت هاى بر آورده شده ، باز آيم و شما دو بزرگوار به درگاه خدا ، مرا شفاعت كنيد .
بدانچه خدا خواهد ، باز مى آيم ، و هيچ جنبش و نيرويى نيست ، مگر به [ خواست ]خدا . كارم را به خدا مى سپارم و بر او تكيه مى كنم و توكّل مى نمايم و مى گويم : بس است خداوند ، مرا ! خداوند ، دعاى هر كه را كه او را مى خواند ، مى شنود . اى سَرورانم ! جز خدا و شما ، آرمان و مقصودى ندارم . هر چه پروردگارم خواهد ، همان شود و هر چه نخواهد . نمى شود ؛ و هيچ جنبش و نيرويى نيست ، مگر به [خواست ]خدا . شما را به خدا مى سپارم و اميدوارم كه خداوند ، اين زيارت را آخرين زيارتم از شما قرار ندهد .
اينك ، باز گشتم ، اى سَرورم، اى امير مؤمنان ، و اى سرپرستم ! و تو نيز ، اى ابا عبد اللّه ، سَرورا ! و درود من بر شما دو بزرگوار ، جاودانه باد تا آن گاه كه روز و شب ، پشتِ هم در آيند . اين درود ، بر شما جاودانه باد و اين درودم ـ به خواست خدا ـ ، از شما پوشيده مباد ! و از خدا خواهم به حقّ شما دو بزرگوار ، رسيدن درودم را به شما ، اراده فرمايد و آن را به جاى آورد ، كه همانا اوست ستوده بزرگوار .
سرورا ! از نزد شما ، توبه كنان و ستايش كنان و سپاس گويان و اميدوار به پذيرش دعايم باز آمدم ، بى آن كه نوميد و مأيوس باشم ، و بى آن كه به شما و زيارت شما بى اشتياق باشم ؛ بلكه به حضورِ شما و زيارتِ شما ، باز خواهم گشت ـ اگر خدا خواهد ـ ؛ و هيچ جنبش و نيرويى نيست ، مگر به [ خواست ] خدا .
اى سرورانم ! به شما و زيارت شما بس مشتاقم ، پس از آن كه دنياخواهان ، از شما و زيارت شما رُخ برتافته اند . پس خداوند ، اميد و آرزويم به ديدار و زيارت شما را به نوميدى نگرداند ، كه همانا اوست نزديك و اجابت كننده .
سيف بن عَميره مى گويد : از صفوان پرسيدم : علقمة بن محمّد حَضرَمى ، تنها زيارت نامه را براى ما از امام باقر عليه السلام نقل كرد و اين دعا را نياورد .
صفوان گفت : با سَرورم امام صادق عليه السلام ، به اين جا وارد شدم و امام عليه السلام ، همين گونه كه ما در زيارتمان كرديم ، انجام داد و پس از نماز ، اين دعا را همان گونه كه ما خوانديم ، خواند و همان گونه كه ما وداع كرديم ، وداع كرد .
صفوان ، سپس به من گفت : امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اين زيارت را به ياد بسپار و آن را بخوان و با آن ، [ امام حسين عليه السلام را ] زيارت كن كه من از جانب خداى متعال ، ضامن هستم كه هر كس با اين زيارت نامه ، زيارت كند و اين دعا را بخواند ، از نزديك يا دور ، زيارتش پذيرفته مى گردد ، كوشش وى سپاس گزارى مى شود ، سلامش در پسِ پرده نمى ماند و مى رسد ، و حاجتش هر چه باشد ، از سوى خدا بر آورده مى شود و نااميد ، باز نمى گردد .
اى صفوان ! اين زيارت را با همين ضمانت از پدرم يافتم و پدرم از پدرش على بن الحسين عليه السلام با همين ضمانت از حسين عليه السلام ، و حسين عليه السلام با همين ضمانت از برادرش حسن عليه السلام ، و حسن عليه السلام با همين ضمانت از پدرش امير مؤمنان عليه السلام ، و امير مؤمنان با همين ضمانت از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با همين ضمانت از جبرئيل عليه السلام ، و جبرئيل با همين ضمانت از خداى .
بى ترديد ، خداوند ، به خود اين گونه سوگند ياد كرده است : هر كس حسين را از نزديك يا دور ، با اين زيارت نامه زيارت كند و اين دعا را بخواند ، زيارتش را مى پذيرم و او را شفيعِ درخواستش مى كنم تا به هر كجا كه برسد ، و خواسته اش را به او عطا مى كنم و از نزد من ، ناكام باز نمى گردد ؛ بلكه او را شادمان و با روشنىِ چشمش به رواشدن حاجتش و دستيابى به بهشت و آزادى ، از آتش ، باز مى گردانم و شفاعت او را در باره هر كس ، جز دشمن اهل بيت ، مى پذيرم .
خداى متعال ، بر اين مطلب در برابر خود ، سوگند ياد كرده و ما را گواه گرفته است بر آنچه فرشتگان ملكوتش بر آن گواه بودند .
سپس جبرئيل عليه السلام فرمود : اى پيامبر خدا ! خداوند ، مرا به شادى و مژده رسانى بر تو ، روانه كرد ، و نيز شادى و مژده رسانى براى على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام و نيز امامان از نسل تو تا روز قيامت . پس شادى ات ، اى محمّد ! و شادى على ، فاطمه ، حسن و حسين ، امامان و شيعيانتان ، تا روز قيامت ، مستدام باد !
سپس صفوان گفت : امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اى صفوان ! هنگامى كه نيازى به خدا پيدا مى كنى ، در هر جا كه هستى ، اين زيارت را بخوان و اين دعا را بكن و حاجتت را از خدايت بخواه كه از سوى خدا ، بر آورده مى شود ، و خدا به خاطر لطف و عنايتى كه نسبت به پيامبرش دارد ، با وى خُلف وعده نمى كند ؛ و البته ستايش ، ويژه خداست» .

1.ترجمه متن زيارت ، از كتاب زبده مفاتيح الجنان كه به وسيله كريم زمانى انتخاب وترجمه شده ، با اندكى تصرّف ، آمده است .

2.علّامه مجلسى قدس سره مى گويد : «شايد در آن زمان ، به خاطر شناخته نشدن توسّط دشمنان ، هنگام رفتن به جنگ ، بلكه در همه سفرها ، نقاب زدن متعارف بوده است ، و اين جمله زيارت ، به آن اشاره دارد » . در ادامه اين سخن ، علّامه مجلسى ، وجوه ديگرى هم ذكر مى كند (براى اطّلاع بيشتر ، ر. ك : بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۳۰۱) . گفتنى است كه در كامل الزيارات ، همان طور كه در روايت قبلى گذشت ـ به جاى «تنقّبت لقتالك ؛ براى جنگ با تو نقاب زدند» ، عبارت «تهيّأت لقتالك يا أبا عبداللّه ؛ براى جنگ با تو ـ اى ابا عبد اللّه ـ آماده شدند» ، آمده است كه به نظر ، درست تر مى آيد . البته در كتاب هاى المصباح، كفعمى و البلد الأمين و المزار، شهيد اوّل و بحار الأنوار ، هر دو كلمه آمده است و به احتمال بسيار ، يكى نسخه بدل ديگرى بوده و سپس در متن ، وارد شده است . و اللّه العالم !

3.گفتنى است كه در حاشيه كتاب شفاء الصدور فى شرح زيارة العاشور (ج ۱ ص ۱۱۰) كه به فارسى نگاشته شده ، سندى مجهول از يكى ازمحدّثان بحرين ، سينه به سينه ، به امام هادى عليه السلام نسبت داده شده كه فرمود: «هر كس قسمت لعن زيارت عاشورا را يك بار بخواند و آن گاه بگويد : خداوندا ! همه آنان را نود و نه بار ، لعن كن ، گويى يكصد بار ، آن را خوانده است ، و هر كس بخشِ سلام اين زيارت را يك بار بخواند و بعد بگويد : نود و نه بار سلام بر حسين و بر على بن الحسين ، و بر فرزندان حسين ، و بر ياران حسين ! ، گويى يكصد بار كامل ، آن را از اوّل تا آخر ، خوانده است» . در كتاب الذريعة (ج ۱۵ ص ۲۹) نيز شبيه اين مطلب نقل شده است ؛ ليكن بديهى است كه اين گونه روايات ، فاقد اعتبار هستند .

4.در البلد الأمين و المصباح كفعمى ، اين افزوده هم آمده است : «و بر فرزندان حسين» .

5.در مصباح الزائر ، در اين قسمت، «كسانى كه خونِ قلب خويش را در راه حسين ، نثار كردند» افزوده شده است.

6.در كهن ترين نسخه (خطّى موجود مصباح المتهجّد ، نگاشته شده به سال ۵۰۲ق) به جاى اين جمله ، چنين آمده است : «و بدان ، آغاز كن همه ستم كنندگان در حق محمد و خاندان محمد را خدايا ! لعنت كن يزيد را و عبيداللّه بن زياد را . . .» ادامه اين بند از نسخه ، خوانا نيست .

7.همان گونه كه در روايت پيشين گذشت در كامل الزيارات ، به جاى : «خدايا ! نخستين ستمگر را به لعن من ،مخصوص گردان ... تا روز قيامت» ، چنين آمده : «خدايا ! اوّلين ظالمى را كه به خاندان پيامبرت ستم كرد ، لعن مخصوص كن . سپس دشمنان خاندان محمد صلى الله عليه و آله را از اولين و آخرين ، لعن نما . خدايا ! يزيد و پدرش را لعن كن ! و عبيد اللّه بن زياد و خاندان مروان و بنى اميّه را ، همگى تا روز رستاخيز ، لعن كن» .

8.ترجمه متن دعا ، از كتاب زبده مفاتيح الجنان كريم زمانى ، با اندكى تصرّف ، گرفته شده است .


دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوازدهم
44

۱۲ / ۳

زِيارَةُ عاشوراءَ بِرِوايَةِ مِصباحِ المُتَهَجِّدِ عَن عَلقَمَةَ

۳۲۶۹.مصباح المتهجّد عن علقمة بن محمّد الحضرمي :قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : عَلِّمني دُعاءً أدعو بِهِ ذلِكَ اليَومَ إذا أنَا زُرتُهُ مِن قُربٍ ، ودُعاءً أدعو بِهِ إذا لَم أزُرهُ مِن قُربٍ وأومَأتُ مِن بُعدِ البِلادِ ومِن داري بِالسَّلامِ إلَيهِ .
قالَ : فَقالَ لي : يا عَلقَمَةُ ، إذا أنتَ صَلَّيتَ الرَّكعَتَينِ بَعدَ أن تومِيَ إلَيهِ بِالسَّلامِ ، فَقُل بَعدَ الإِيماءِ إلَيهِ مِن بَعدِ التَّكبيرِ هذَا القَولَ ؛ فَإِنَّكَ إذا قُلتَ ذلِكَ فَقَد دَعَوتَ بِما يَدعو بِهِ زُوّارُهُ مِنَ المَلائِكَةِ ، وكَتَبَ اللّهُ لَكَ مِئَةَ ألفِ ألفِ دَرَجَةٍ ، وكُنتَ كَمَنِ استُشهِدَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام حَتّى تُشارِكَهُم في دَرَجاتِهِم ، ولا تُعرَفُ إلّا فِي الشُّهَداءِ الَّذينَ استُشهِدوا مَعَهُ ، وكُتِبَ لَكَ ثَوابُ زِيارَةِ كُلِّ نَبِيٍّ وكُلِّ رَسولٍ ، وزِيارَةِ كُلِّ مَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام مُنذُ يَومَ قُتِلَ عَلَيهِ السَّلامُ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ؛ [ تَقولُ : ] السَّلامُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ اللّهِ ، السَّلامُ عَلَيكَ يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، السَّلامُ عَلَيكَ يَابنَ أميرِ المُؤمِنينَ وَابنَ سَيِّدِ الوَصِيّينَ ، السَّلامُ عَلَيكَ يَابنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ العالَمينَ ، السَّلامُ عَلَيكَ يا ثارَ اللّهِ وَابنَ ثارِهِ وَالوِترَ المَوتورَ ، السَّلامُ عَلَيكَ وعَلَى الأَرواحِ الَّتي حَلَّت بِفِنائِكَ ۱ ، عَلَيكُم مِنّي جَميعا سَلامُ اللّهِ أبَدا ما بَقيتُ وبَقِيَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ .
يا أبا عَبدِ اللّهِ ، لَقَد عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وجَلَّت وعَظُمَتِ المُصيبَةُ بِكَ عَلَينا وعَلى جَميعِ أهلِ الإِسلامِ ، وجَلَّت وعَظُمَت مُصيبَتُكَ فِي السَّماواتِ عَلى جَميعِ أهلِ السَّماواتِ . فَلَعَنَ اللّهُ اُمَّةً أسَّسَت أساسَ الظُّلمِ وَالجَورِ عَلَيكُم أهلَ البَيتِ ، ولَعَنَ اللّهُ اُمَّةً دَفَعَتكُم عَن مَقامِكُم وأزالَتكُم عَن مَراتِبِكُمُ الَّتي رَتَّبَكُمُ اللّهُ فيها ، ولَعَنَ اللّهُ اُمَّةً قَتَلَتكُم ، ولَعَنَ اللّهُ المُمَهِّدينَ لَهُم بِالتَّمكينِ مِن قِتالِكُم . بَرِئتُ إلَى اللّهِ وإلَيكُم مِنهُم ومِن أشياعِهِم وأتباعِهِم وأولِيائِهِم .
يا أبا عَبدِ اللّهِ ، إنّي سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم ، وحَربٌ لِمَن حارَبَكُم إلى يَومِ القِيامَةِ ، ولَعَنَ اللّهُ آلَ زِيادٍ وآلَ مَروانَ ، ولَعَنَ اللّهُ بَني اُمَيَّةَ قاطِبَةً ، ولَعَنَ اللّهُ ابنَ مَرجانَةَ ، ولَعَنَ اللّهُ عُمَرَ بنَ سَعدٍ ، ولَعَنَ اللّهُ شِمرا ، ولَعَنَ اللّهُ اُمَّةً أسرَجَت وألجَمَت وتَنَقَّبَت ۲ لِقِتالِكَ .
بِأَبي أنتَ واُمّي ، لَقَد عَظُمَ مُصابي بِكَ ، فَأَسأَلُ اللّهَ الَّذي أكرَمَ مَقامَكَ وأكرَمَني [ بِكَ ] ۳ أن يَرزُقَني طَلَبَ ثارِكَ مَعَ إمامٍ مَنصورٍ مِن أهلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ .
اللّهُمَّ اجعَلني عِندَكَ وَجيها بِالحُسَينِ عَلَيهِ السَّلامُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . يا أبا عَبدِ اللّهِ ، إنّي أتَقَرَّبُ إلَى اللّهِ وإلى رَسولِهِ وإلى أميرِ المُؤمِنينَ وإلى فاطِمَةَ وإلَى الحَسَنِ وإلَيكَ بِمُوالاتِكَ ، وبِالبَراءَةِ [ مِمَّن قاتَلَكَ ونَصَبَ لَكَ الحَربَ وبِالبَراءَةِ مِمَّن أسَّسَ أساسَ الظُّلمِ وَالجَورِ عَلَيكُم وأبرَءُ إلىَ اللّهِ وإلى رَسولِهِ ] ۴ مِمَّن أسَّسَ أساسَ ذلِكَ وبَنى عَلَيهِ بُنيانَهُ ، وجَرى في ظُلمِهِ وجَورِهِ عَلَيكُم وعَلى أشياعِكُم ، بَرِئتُ إلَى اللّهِ وإلَيكُم مِنهُم ، وأتَقَرَّبُ إلَى اللّهِ ثُمَّ إلَيكُم بِمُوالاتِكُم ومُوالاةِ وَلِيِّكُم ، وبِالبَراءَةِ مِن أعدائِكُم وَالنّاصِبينَ لَكُمُ الحَربَ ، وبِالبَراءَةِ مِن أشياعِهِم وأتباعِهِم . إنّي سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وحَربٌ لِمَن حارَبَكُم ، ووَلِيٌّ لِمَن والاكُم وعَدُوٌّ لِمَن عاداكُم .
فَأَسأَلُ اللّهَ الَّذي أكرَمَني بِمَعرِفَتِكُم ومَعرِفَةِ أولِيائِكُم ورَزَقَنِي البَراءَةَ مِن أعدائِكُم ، أن يَجعَلَني مَعَكُم فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وأن يُثَبِّتَ لي عِندَكُم قَدَمَ صِدقٍ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وأسأَلُهُ أن يُبَلِّغَنِي المَقامَ المَحمودَ لَكُم عِندَ اللّهِ ، وأن يَرزُقَني طَلَبَ ثَأرِكُم مَعَ إمامٍ مَهدِيٍّ ظاهِرٍ ناطِقٍ مِنكُم ۵ ، وأسأَلُ اللّهَ بِحَقِّكُم وبِالشَّأنِ الَّذي لَكُم عِندَهُ أن يُعطِيَني بِمُصابي بِكُم أفضَلَ ما يُعطي مُصابا بِمُصيبَتِهِ ، مُصيبَةً ما أعظَمَها وأعظَمَ رَزِيَّتَها فِي الإِسلامِ وفي جَميعِ السَّماواتِ وَالأَرضِ .
اللّهُمَّ اجعَلني في مَقامي هذا مِمَّن تَنالُهُ مِنكَ صَلَواتٌ ورَحمَةٌ ومَغفِرَةٌ ، اللّهُمَّ اجعَل مَحيايَ مَحيا مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ومَماتي مَماتَ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ .
اللّهُمَّ إنَّ هذا يَومٌ تَبَرَّكَت بِهِ بَنو اُمَيَّةَ وَابنُ آكِلَةِ الأَكبادِ ، اللَّعينُ ابنُ اللَّعينِ عَلى لِسانِكَ ولِسانِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ ، في كُلِّ مَوطِنٍ ومَوقِفٍ وَقَفَ فيهِ نَبِيُّكَ .
اللّهُمَّ العَن أبا سُفيانَ ومُعاوِيَةَ ويَزيدَ بنَ مُعاوِيَةَ ، عَلَيهِم مِنكَ اللَّعنَةُ أبَدَ الآبِدينَ ، وهذا يَومٌ فَرِحَت بِهِ آلُ زِيادٍ وآلُ مَروانَ بِقَتلِهِمُ الحُسَينَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ ، اللّهُمَّ فَضاعِف عَلَيهِمُ اللَّعنَ وَالعَذابَ .
اللّهُمَّ إنّي أتَقَرَّبُ إلَيكَ في هذَا اليَومِ وفي مَوقِفي هذا وأيّامِ حَياتي ، بِالبَراءَةِ مِنهُم وَاللَّعنَةِ عَلَيهِم ، وبِالمُوالاةِ لِنَبِيِّكَ وآلِ نَبِيِّكَ عَلَيهِ وعَلَيهِمُ السَّلامُ .
ثُمَّ يَقولُ مِئَةَ مَرَّةٍ : ۶
اللّهُمَّ العَن أوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ ، اللّهُمَّ العَنِ العِصابَةَ الَّتي جاهَدَتِ الحُسَينَ وشايَعَت ۷ وبايَعَت وتابَعَت عَلى قَتلِهِ ، اللّهُمَّ العَنهُم جَميعا .
يَقولُ ذلِكَ مِئَةَ مَرَّةٍ . ثُمَّ يَقولُ :
السَّلامُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ اللّهِ وعَلَى الأَرواحِ الَّتي حَلَّت بِفِنائِكَ ۸ ، عَلَيكَ مِنّي سَلامُ اللّهِ أبَدا ما بَقيتُ وبَقِيَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ ، ولا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ العَهدِ مِنّي لِزِيارَتِكَ ، السَّلامُ عَلَى الحُسَينِ ، وعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ ۹ ، وعَلى أصحابِ الحُسَينِ ۱۰ .
يَقولُ ذلِكَ مِئَةَ مَرَّةٍ . ثُمَّ يَقولُ :
اللّهُمَّ خُصَّ أنتَ أوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعنِ مِنّي ، وَابدَأ بِهِ أوَّلاً ، ثُمَّ الثّانِيَ ، ثُمَّ الثّالِثَ وَالرّابِعَ ۱۱ ، اللّهُمَّ العَن يَزيدَ خامِسا ، وَالعَن عُبَيدَ اللّهِ بنَ زِيادٍ وَابنَ مَرجانَةَ وعُمَرَ بنَ سَعدٍ وشِمرا وآلَ أبي سُفيانَ وآلَ زِيادٍ وآلَ مَروانَ إلى يَومِ القِيامَةِ . ۱۲
ثُمَّ تَسجُدُ وتَقولُ :
اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ حَمدَ الشّاكِرينَ عَلى مُصابِهِم ، الحَمدُ للّهِِ عَلى عَظيمِ رَزِيَّتي ، اللّهُمَّ ارزُقني شَفاعَةَ الحُسَينِ يَومَ الوُرودِ ، وثَبِّت لي قَدَمَ صِدقٍ عِندَكَ مَعَ الحُسَينِ ، وأصحابِ الحُسَينِ الَّذينَ بَذَلوا مُهَجَهُم دونَ الحُسَينِ عَلَيهِ السَّلامُ .
قالَ عَلقَمَةُ : قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : إنِ استَطَعتَ أن تَزورَهُ في كُلِّ يَومٍ بِهذِهِ الزِّيارَةِ مِن دارِكَ فَافعَل ، ولَكَ ثَوابُ جَميعِ ذلِكَ .
ورَوى مُحَمَّدُ بنُ خالِدٍ الطَّيالِسِيُّ عَن سَيفِ بنِ عَميرَةَ ، قالَ : خَرَجتُ مَعَ صَفوانَ بنِ مِهرانَ الجَمّالِ وعِندَنا جَماعَةٌ مِن أصحابِنا إلَى الغَرِيِّ بَعدَما خَرَجَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَسِرنا مِنَ الحيرَةِ إلَى المَدينَةِ ، فَلَمّا فَرَغنا مِنَ الزِّيارَةِ صَرَفَ صَفوانُ وَجهَهُ إلى ناحِيَةِ أبي عَبدِ اللّهِ الحُسَينِ عليه السلام فَقالَ لَنا :
تَزورونَ الحُسَينَ عليه السلام مِن هذَا المَكانِ مِن عِندِ رَأسِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام مِن هاهُنا . أومَأَ إلَيهِ أبو عَبدِ اللّهِ الصّادِقُ عليه السلام وأنَا مَعَهُ .
قالَ : فَدَعا صَفوانُ بِالزِّيارَةِ الَّتي رَواها عَلقَمَةُ بنُ مُحَمَّدٍ الحَضرَمِيُّ عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام في يَومِ عاشوراءَ . ثُمَّ صَلّى رَكعَتَينِ عِندَ رَأسِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ، ووَدَّعَ في دُبُرِها أميرَ المُؤمِنينَ ، وأومَأَ إلَى الحُسَينِ بِالسَّلامِ مُنصَرِفا وَجهَهُ نَحوَهُ ووَدَّعَ .
وكانَ فيما دَعا في دُبُرِها :
يا اللّهُ يا اللّهُ يا اللّهُ ، يا مُجيبَ دَعوَةِ المُضطَرّينَ ، يا كاشِفَ كُرَبِ المَكروبينَ ، يا غِياثَ المُستَغيثينَ ، ويا صَريخَ المُستَصرِخينَ ، ويا مَن هُوَ أقرَبُ إلَيَّ مِن حَبلِ الوَريدِ ، يا مَن يَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِهِ ، ويا مَن هُوَ بِالمَنظَرِ الأَعلى وبِالاُفُقِ المُبينِ ، ويا مَن هُوَ الرَّحمنُ الرَّحيمُ عَلَى العَرشِ استَوى ، ويا مَن يَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وما تُخفِي الصُّدورُ ، ويا مَن لا يَخفى عَلَيهِ خافِيَةٌ ، يا مَن لا تَشتَبِهُ عَلَيهِ الأَصواتُ ، ويا مَن لا تُغَلِّطُهُ الحاجاتُ ، ويا مَن لا يُبرِمُهُ ۱۳ إلحاحُ المُلِحّينَ . يا مُدرِكَ كُلِّ فَوتٍ ، ويا جامِعَ كُلِّ شَملٍ ، ويا بارِئَ النُّفوسِ بَعدَ المَوتِ ، يا مَن هُوَ كُلَّ يَومٍ في شَأنٍ ، يا قاضِيَ الحاجاتِ ، يا مُنَفِّسَ الكُرُباتِ ، يا مُعطِيَ السُّؤلاتِ ، يا وَلِيَّ الرَّغَباتِ ، يا كافِيَ المُهِمّاتِ ، يا مَن يَكفي مِن كُلِّ شَيءٍ ولا يَكفي مِنهُ شَيءٌ فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ، أسأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ وعَلِيٍّ أميرِ المُؤمِنينَ ، وبِحَقِّ فاطِمَةَ بِنتِ نَبِيِّكَ ، وبِحَقِّ الحَسَنِ وَالحُسَينِ ؛ فَإِنّي بِهِم أتَوَجَّهُ إلَيكَ في مَقامي هذا ، وبِهِم أتَوَسَّلُ وبِهِم أتَشَفَّعُ إلَيكَ ، وبِحَقِّهِم أسأَلُكَ واُقسِمُ وأعزِمُ عَلَيكَ ، وبِالشَّأنِ الَّذي لَهُم عِندَكَ وبِالقَدرِ الَّذي لَهُم عِندَكَ ، وبِالَّذي فَضَّلتَهُم عَلَى العالَمينَ ، وبِاسمِكَ الَّذي جَعَلتَهُ عِندَهُم وبِهِ خَصَصتَهُم دونَ العالَمينَ ، وبِهِ أبَنتَهُم وأبَنتَ فَضلَهُم مِن فَضلِ العالَمينَ ، حَتّى فاقَ فَضلُهُم فَضلَ العالَمينَ جَميعا ، أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدِ ، وأن تَكشِفَ عَنّي غَمّي وهَمّي وكَربي ، وتَكفِيَنِي المُهِمَّ مِن اُموري ، وتَقضِيَ عَنّي دَيني ، وتُجيرَني مِنَ الفَقرِ وتُجيرَني مِنَ الفاقَةِ ، وتُغنِيَني عَنِ المَسأَلَةِ إلَى المَخلوقينَ ، وتَكفِيَني هَمَّ مَن أخافُ هَمَّهُ ، وجَورَ مَن أخافُ جَورَهُ ، وعُسرَ مَن أخافُ عُسرَهُ ، وحُزونَةَ ۱۴ مَن أخافُ حُزونَتَهُ ، وشَرَّ مَن أخافُ شَرَّهُ ، ومَكرَ مَن أخافُ مَكرَهُ ، وبَغيَ مَن أخافُ بَغيَهُ ، وسُلطانَ مَن أخافُ سُلطانَهُ ، وكَيدَ مَن أخافُ كَيدَهُ ، ومَقدُرَةَ مَن أخافُ مَقدُرَتَهُ عَلَيَّ، وتَرُدَّ عَنّي كَيدَ الكَيَدَةِ ومَكَرَ المَكَرَةِ .
اللّهُمَّ ، مَن أرادَني فَأَرِدهُ ، ومَن كادَني فَكِدهُ ، وَاصرِف عَنّي كَيدَهُ ومَكرَهُ وبَأسَهُ وأمانِيَّهُ ، وَامنَعهُ عَنّي كَيفَ شِئتَ وأنّى شِئتَ . اللّهُمَّ اشغَلهُ عَنّي بِفَقرٍ لا تَجبُرُهُ ، وبِبَلاءٍ لا تَستُرُهُ ، وبِفاقَةٍ لا تَسُدُّها ، وبِسُقمٍ لا تُعافيهِ ، وذُلٍّ لا تُعِزُّهُ ، وبِمَسكَنَةٍ لا تَجبُرُها . اللّهُمَّ اضرِب بِالذُّلِّ نُصبَ عَينَيهِ ، وأدخِل عَلَيهِ الفَقرَ في مَنزِلِهِ ، وَالعِلَّةَ وَالسُّقمَ في بَدَنِهِ ، حَتّى تَشغَلَهُ عَنّي بِشُغُلٍ شاغِلٍ لا فَراغَ لَهُ ، وأنسِهِ ذِكري كَما أنسَيتَهُ ذِكرَكَ ، وخُذ عَنّي بِسَمعِهِ وبَصَرِهِ ولِسانِهِ ويَدِهِ ورِجلِهِ وقَلبِهِ وجَميعِ جَوارِحِهِ ، وأدخِل عَلَيهِ في جَميعِ ذلِكَ السُّقمَ ولا تَشفِهِ ، حَتّى تَجعَلَ ذلِكَ لَهُ شُغُلاً شاغِلاً بِهِ عَنّي وعَن ذِكري .
وَاكفِني يا كافِيَ ما لا يَكفي سِواكَ ؛ فَإِنَّكَ الكافي لا كافِيَ سِواكَ ، ومُفَرِّجٌ لا مُفَرِّجَ سِواكَ ، ومُغيثٌ لا مُغيثَ سِواكَ ، وجارٌ لا جارَ سِواكَ ، خابَ مَن كانَ جارُهُ سِواكَ ، ومُغيثُهُ سِواكَ ، ومَفزَعُهُ إلى سِواكَ ، ومَهرَبُهُ إلى سِواكَ ومَلجَؤُهُ إلى غَيرِكَ ، ومَنجاهُ مِن مَخلوقٍ غَيرِكَ ، فَأَنتَ ثِقَتي ورَجائي ومَفزَعي ومَهرَبي ومَلجَئي ومَنجايَ ، فَبِكَ أستَفتِحُ وبِكَ أستَنجِحُ ، وبِمُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ أتَوَجَّهُ إلَيكَ وأتَوَسَّلُ وأتَشَفَّعُ .
فَأَسأَلُكَ يا اللّهُ يا اللّهُ يا اللّهُ ، فَلَكَ الحَمدُ ولَكَ الشُّكرُ ، وإلَيكَ المُشتَكى وأنتَ المُستَعانُ ، فَأَسأَلُكَ يا اللّهُ يا اللّهُ يا اللّهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَكشِفَ عَنّي غَمّي وهَمّي وكَربي في مَقامي هذا ، كَما كَشَفتَ عَن نَبِيِّكَ هَمَّهُ وغَمَّهُ وكَربَهُ وكَفَيتَهُ هَولَ ۱۵ عَدُوِّهِ ، فَاكشِف عَنّي كَما كَشَفتَ عَنهُ ، وفَرِّج عَنّي كَما فَرَّجتَ عَنهُ ، وَاكفِني كَما كَفَيتَهُ ، وَاصرِف عَنّي هَولَ ما أخافُ هَولَهُ ، ومَؤونَةَ ما أخافُ مَؤونَتَهُ ، وهَمَّ ما أخافُ هَمَّهُ ، بِلا مَؤونَةٍ عَلى نَفسي مِن ذلِكَ ، وَاصرِفني بِقَضاءِ حَوائِجي وكِفايَةِ ما أهَمَّني هَمُّهُ مِن أمرِ آخِرَتي ودُنيايَ .
يا أميرَ المُؤمِنينَ ويا أبا عَبدِ اللّهِ ، عَلَيكُما مِنّي سَلامُ اللّهِ أبَدا ما بَقِيَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ ، ولا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ العَهدِ مِن زِيارَتِكُما ، ولا فَرَّقَ بَيني وبَينَكُما .
اللّهُمَّ أحيِني حَياةَ مُحَمَّدٍ وذُرِّيَّتِهِ ، وأمِتني مَماتَهُم ، وتَوَفَّني عَلى مِلَّتِهِم ، وَاحشُرني في زُمرَتِهِم ، ولا تُفَرِّق بَيني وبَينَهُم طَرفَةَ عَينٍ أبَدا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ .
يا أميرَ المُؤمِنينَ ويا أبا عَبدِ اللّهِ ، أتَيتُكُما زائِرا ومُتَوَسِّلاً إلَى اللّهِ رَبّي ورَبِّكُما ، ومُتَوَجِّها إلَيهِ بِكُما ، ومُستَشفِعا بِكُما إلَى اللّهِ تَعالى في حاجَتي هذِهِ ، فَاشفَعا لي ؛ فَإِنَّ لَكُما عِندَ اللّهِ المَقامَ المَحمودَ وَالجاهَ الوَجيهَ وَالمَنزِلَ الرَّفيعَ وَالوَسيلَةَ ، إنّي أنقَلِبُ مِنكُما مُنتَظِرا لِتَنَجُّزِ الحاجَةِ وقَضائِها ونَجاحِها مِنَ اللّهِ بِشَفاعَتِكُما لي إلَى اللّهِ في ذلِكَ ، فَلا أخيبُ ولا يَكونُ مُنقَلَبي مُنقَلَبا خائِبا خاسِرا ، بَل يَكونُ مُنقَلَبي مُنقَلَبا راجِحا مُفلِحا مُنجِحا مُستَجابا بِقَضاءِ جَميعِ الحَوائِجِ ، وتَشَفَّعا لي إلَى اللّهِ .
أنقَلِبُ عَلى ما شاءَ اللّهُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، مُفَوِّضا أمري إلَى اللّهِ ، مُلجِئا ظَهري إلَى اللّهِ ، ومُتَوَكِّلاً عَلَى اللّهِ ، وأقولُ حَسبِيَ اللّهُ وكَفى ، سَمِعَ اللّهُ لِمَن دَعا ، لَيسَ لي وَراءَ اللّهِ ووَراءَكُم يا سادَتي مُنتَهىً ، ما شاءَ رَبّي كانَ وما لَم يَشَأ لَم يَكُن ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلا بِاللّهِ ، أستَودِعُكُمَا اللّهَ ولا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ العَهدِ مِنّي إلَيكُما .
اِنصَرَفتُ يا سَيِّدي يا أميرَ المُؤمِنينَ ومَولايَ ، وأنتَ يا أبا عَبدِ اللّهِ يا سَيِّدي ، وسَلامي عَلَيكُما مُتَّصِلٌ مَا اتَّصَلَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ ، واصِلٌ ذلِكَ إلَيكُما غَيرُ مَحجوبٍ عَنكُما سَلامي إن شاءَ اللّهُ ، وأسأَلُهُ بِحَقِّكُما أن يَشاءَ ذلِكَ ويَفعَلَ فَإِنَّهُ حَميدٌ مَجيدٌ .
اِنقَلَبتُ يا سَيِّدي عَنكُما تائِبا حامِدا للّهِِ ، شاكِرا راجِيا لِلإِجابَةِ ، غَيرَ آيِسٍ ولا قانِطٍ ، آئِبا عائِدا راجِعا إلى زِيارَتِكُما ، غَيرَ راغِبٍ عَنكُما ولا عَن زِيارَتِكُما ، بَل راجِعٌ عائِدٌ إن شاءَ اللّهُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ .
يا سادَتي ! رَغِبتُ إلَيكُما وإلى زِيارَتِكُما بَعدَ أن زَهِدَ فيكُما وفي زِيارَتِكُما أهلُ الدُّنيا ، فَلا خَيَّبَنِيَ اللّهُ ما رَجَوتُ وما أمَّلتُ في زِيارَتِكُما إنَّهُ قَريبٌ مُجيبٌ .
قالَ سَيفُ بنُ عَميرَةَ : فَسَأَلتُ صَفوانَ ، فَقُلتُ لَهُ : إنَّ عَلقَمَةَ بنَ مُحَمَّدٍ الحَضرَمِيَّ لَم يَأتِنا بِهذا عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام ، إنَّما أتانا بِدُعاءِ الزَّيارَةِ .
فَقالَ صَفوانُ : وَرَدتُ مَعَ سَيِّدي أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام إلى هذَا المَكانِ ، فَفَعَلَ مِثلَ الَّذي فَعَلناهُ في زِيارَتِنا ، ودَعا بِهذَا الدُّعاءِ عِندَ الوَداعِ بَعدَ أن صَلّى كَما صَلَّينا ، ووَدَّعَ كَما وَدَّعنا .
ثُمَّ قالَ لي صَفوانُ : قالَ لي أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : تَعاهَد هذِهِ الزِّيارَةَ وَادعُ بِهذَا الدُّعاءِ وزُر بِهِ ؛ فَإِنّي ضامِنٌ عَلَى اللّهِ تَعالى لِكُلِّ مَن زارَ بِهذِهِ الزِّيارَةِ ودَعا بِهذَا الدُّعاءِ مِن قُربٍ أو بُعدٍ ، أنَّ زِيارَتَهُ مَقبولَةٌ وسَعيَهُ مَشكورٌ وسَلامَهُ واصِلٌ غَيرُ مَحجوبٍ ، وحاجَتَهُ مَقضِيَّةٌ مِنَ اللّهِ بالِغا ما بَلَغَت ولا يُخَيِّبُهُ .
يا صَفوانُ ، وَجَدتُ هذِهِ الزِّيارَةَ مَضمونَةً بِهذَا الضَّمانِ عَن أبي ، وأبي عَن أبيهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهم السلام مَضمونا بِهذَا الضَّمانِ عَنِ الحُسَينِ ، وَالحُسَينُ عَن أخيهِ الحَسَنِ مَضمونا بِهذَا الضَّمانِ ، وَالحَسَنُ عَن أبيهِ أميرِ المُؤمِنينَ مَضمونا بِهذَا الضَّمانِ ، وأميرُ المُؤمِنينَ عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَضمونا بِهذَا الضَّمانِ ، ورَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن جَبرَئيلَ عليه السلام مَضمونا بِهذَا الضَّمانِ ، وجَبرئيلُ عَنِ اللّهِ عز و جل مَضمونا بِهذَا الضَّمانِ .
قَد آلَى اللّهُ عَلى نَفسِهِ عز و جل أنَّ مَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام بِهذِهِ الزِّيارَةِ مِن قُربٍ أو بُعدٍ ودَعا بِهذَا الدُّعاءِ ، قَبِلتُ مِنهُ زِيارَتَهُ وشَفَّعتُهُ في مَسأَلَتِهِ بالِغا ما بَلَغَ وأعطَيتُهُ سُؤلَهُ ، ثُمَّ لا يَنقَلِبُ عَنّي خائِبا ، وأقلِبُهُ مَسرورا قَريرا عَينُهُ بِقَضاءِ حاجَتِهِ ، وَالفَوزِ بِالجَنَّةِ وَالعِتقِ مِنَ النّارِ ، وشَفَّعتُهُ في كُلِّ مَن شَفَعَ خَلا ناصِبٍ لَنا أهلَ البَيتِ ، آلَى اللّهُ تَعالى بِذلِكَ عَلى نَفسِهِ وأشهَدَنا بِما شَهِدَت بِهِ مَلائِكَةُ مَلَكوتِهِ عَلى ذلِكَ .
ثُمَّ قالَ جَبرَئيلُ : يا رَسولَ اللّهِ ، [إنَّ اللّهَ] ۱۶ أرسَلَني إلَيكَ سُرورا وبُشرى لَكَ ، وسُرورا وبُشرى لِعَلِيٍّ وفاطِمَةَ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ ، وإلَى الأَئِمَّةِ مِن وُلدِكَ إلى يَومِ القِيامَةِ ، فَدامَ يا مُحَمَّدُ سُرورُكَ وسُرورُ عَلِيٍّ وفاطِمَةَ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ وَالأَئِمَّةِ وشيعَتِكُم إلى يَومِ البَعثِ .
ثُمَّ قالَ صَفوانُ : قالَ لي أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : يا صَفوانُ ، إذا حَدَثَ لَكَ إلَى اللّهِ حاجَةٌ فَزُر بِهذِهِ الزِّيارَةِ مِن حَيثُ كُنتَ ، وَادعُ بِهذَا الدُّعاءِ وسَل رَبَّكَ حاجَتَكَ تَأتِكَ مِنَ اللّهِ ، وَاللّهُ غَيرُ مُخلِفٍ وَعدَهُ رَسولَهُ صلى الله عليه و آله بِمَنِّهِ وَالحَمدُِللّهِ . ۱۷

1.زاد في مصباح الزائر والمزار للشهيد هنا : «وأناخت برحلك» .

2.قال العلّامة المجلسي قدس سره : لعلّه كان النقاب بينهم متعارفا عند الذهاب إلى الحرب ، بل إلى مطلق الأسفار حذرا من أعدائهم لئلّا يعرفوهم ، فهذا إشارة إلى ذلك . وقال الكفعمي : يمكن أن يكون المعنى مأخوذا من النقاب الّذي للمرأة؛ أي اشتملت بآلاة الحرب كاشتمال المرأة بنقابها ، فيكون النقاب هنا استعارة . أو يكون مأخوذا من النقبة؛ وهو ثوب يشتمل به كالإزار . أو يكون معنى تنقّبت : سارت في نقوب الأرض؛ وهي طرقها ، الواحد نقب (بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۳۰۱) . أقول : وفي كامل الزيارات ـ كما سبق في الرواية السابقة ـ : «تهيّأت لقتالك يا أبا عبد اللّه » بدل «تنقّبت لقتالك» وفي المزار للشهيد وبحار الأنوار : « . . . وتنقّبت وتهيّأت لقتالك» وفي المصباح للكفعمي والبلد الأمين : «تهيّأت وتنقّبت لقتالك» .

3.ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۲۹۴ .

4.ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار و مصباح الزائر والمصباح للكفعمي والبلد الأمين .

5.في مصباح الزائر : «ناطق بالحق منكم» ، وفي المزار للشهيد : «مهديّ هدى ظاهر ناطق بالحقّ منكم» .

6.ممّا يجدر ذكره أنّه كتب في حاشية كتاب شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور بالفارسية : (ج ۱ ص ۱۱۰) سندا مجهولا عن أحد محدّثي البحرين من صدرٍ إلى صدرٍ إلى أن يصل إلى الإمام الهادي عليه السلام أنّه قال: من قرء لعن زيارة العاشوراء المشهورة مرة واحدة ثمّ قال: «اللهمَّ العَنهُم جَميعا» تسعا وتسعين مرّة، كان كمن قرأه مئة مرّة، ومن قرأ سلامها مرّة واحدة ثمّ قال: «السَّلامُ عَلَى الحُسَينِ، وعَلى عَلِيَّ بنِ الحُسَينِ، وعَلى أولادِ الحُسَينِ، وعَلى أصحابِ الحُسَينِ» تسعا وتسعين مرّةً، كان كمن قرأه مئة تامّة من أولها إلى آخرها. الخبر. كما نُقل في كتاب الذريعة (ج ۱۵ ص ۲۹) ما يشبه هذا المضمون. ولكن من البديهي أنّ هذا النوع من الروايات فاقدٌ للاعتبار.

7.في المصدر : «تابعت» ، والتصويب من بحار الأنوار .

8.زاد في المصباح للكفعمي والبلد الأمين هنا : «وعلى أولاد الحسين» .

9.زاد في مصباح الزائر هنا : «الذين بذلوا مهجهم دون الحسين» .

10.ورد في أقدم مخطوطة لكتاب مصباح المتهجد والتي تعود لعام ۵۰۲ بدل هذه العبارة كالتالي : «وابدأ به جميع الظالمين لهم ، اللهم العن يزيد وعبيداللّه بن زياد...» ، علما أنّ بقيّة المقطع غير مقروء .

11.وفي كامل الزيارات ـ كما سبق في الرواية السابقة ـ : «اللّهُمَّ خُصَّ أنتَ أوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِيِّكَ بِاللَّعنِ ، ثُمَّ العَن أعداءَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، اللّهُمَّ العَن يَزيدَ وأباهُ ، وَالعَن عُبَيدَ اللّه ِ بنَ زِيادٍ ، وآلَ مَروانَ ، وبَني اُمَيَّةَ قاطِبَةً إلى يَومِ القِيامَةِ» بدل «اللّهمّ خُصَّ ـ الى ـ يَومِ القِيامَةِ» .

12.يَبْرَم بَرَما : إذا سئمه وملّه (النهاية : ج ۱ ص ۱۲۱ «برم») .

13.الحُزُونَة : الخُشونة (النهاية : ج ۱ ص ۳۸۰ «حزن») .

14.الهَوْل : وهو الخوف والأمر الشديد (النهاية : ج ۵ ص ۲۸۳ «هول») .

15.ما بين المعقوفين سقط من المصدر، وأثبتناه من بحارالأنوار .

16.مصباح المتهجّد : ص ۷۷۳ ـ ۷۸۲ ، مصباح الزائر : ص ۲۶۸ ـ ۲۷۷ ، المصباح للكفعمي : ص ۶۴۰ ، البلد الأمين : ص ۲۶۹ ، المزار للشهيد الأوّل : ص ۱۷۸ وليس في الثلاثة الأخيرة ذيله من «قال سيف بن عميرة . . .» ، بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۲۹۳ ح ۲ وص ۲۹۶ ح ۳ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث - جلد دوازدهم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4758
صفحه از 467
پرینت  ارسال به