۱۲ / ۳
زيارت امام عليه السلام در روز عاشورا ، به روايت «مصباح المتهجّد» ، از علقمه
۳۲۶۹.مصباح المتهجّدـ از عَلقَمة بن محمّد حَضرَمى ـ: به امام باقر عليه السلام گفتم : دعايى به من آموزش بده كه در روز عاشورا ، هنگامى كه خواستم او را از نزديك زيارت كنم ، آن را بخوانم و دعايى هم براى هنگامى كه او را از نزديك ، زيارت نمى كنم ؛ بلكه از دور و از خانه ام سلامى به او مى دهم .
امام عليه السلام به من فرمود : «اى علقمه ! هنگامى كه دو ركعت نماز ـ بعد از آن كه با اشاره به او سلام نمودى ـ خواندى ، بعد از نماز و با اشاره به او ، اين سخن (زيارت) را مى گويى كه اگر آن را بگويى ، دعايى را كه فرشتگان زائر حسين عليه السلام مى كنند ، كرده اى و خداوند ، برايت يكصد هزار هزار درجه مى نويسد ، و تو مانند شهيد در كنار حسين عليه السلام هستى تا آن جا كه در درجاتشان ، با ايشان شريك هستى و جز ميان شهيدانى كه با او شهيد شدند ، شناخته نمى شوى ، و پاداش زيارت هر پيامبر و فرستاده اى ، و زيارت هر كس كه حسين عليه السلام را از روز شهادتش زيارت كرده ، براى تو نوشته مى شود ، كه بر او و اهل بيتش سلام باد ! [ مى گويى:] ۱
سلام بر تو ، اى ابا عبد اللّه ! سلام بر تو ، اى فرزند پيامبر خدا ! سلام بر تو ، اى فرزند امير مؤمنان و فرزند سَرورِ اوصيا ! سلام بر تو ، اى فرزند فاطمه ، بانوى زنان جهانيان ! سلام بر تو ، اى كسى كه خدا ، خونخواهىِ تو را مى كند و زاده كسى كه خدا ، خونخواهى او را مى نمايد ، و اى كشته اى كه انتقامِ خون تو و كسانت ، ستانده نشده ! سلام بر تو و روان هايى كه بر آستانِ تو فرود آمده اند ! از من بر همه شما ، درود و سلام خدا باد ؛ جاودانه ، تا آن دَم كه زنده ام و روز و شب ، پا بر جاست !
اى ابا عبد اللّه ! به راستى كه سوگ و مصيبتِ تو بر ما و همه مسلمانان ، بس بزرگ و گران آمد و مصيبت تو در آسمان بر همه آسمانيان ، بس بزرگ و گران نمود . پس خدا لعنت كند كسانى را كه بيداد و ستم بر شما خاندانِ رسالت را بنياد نهادند ! و خدا لعنت كند كسانى را كه شما را از جايگاهتان ، دور نمودند و از مقامتان بركنار كردند ؛ همان مقامى كه خدا به شما عطا فرموده بود ! و خدا لعنت كند كسانى را كه شما را كشتند ! و خدا لعنت كند كسانى را كه جنگ با شما را زمينه سازى و فراهم نمودند ! بيزارى مى جويم به درگاه خدا و به پيشگاه شما ، از ايشان و از پيروان و همراهان و دوستانشان .
اى ابا عبد اللّه ! همانا من تا روز رستاخيز ، در آشتى ام با هر كه با شما در آشتى باشد ، و در جنگم با هر كه با شما در جنگ باشد ؛ و خدا ، لعنت كند خاندان زياد و خاندان مروان را ! و خدا ، لعنت كند همه بنى اميّه را ! و خدا ، لعنت كند زاده مرجانه را ! و خدا ، لعنت كند عمر ، زاده سعد را ! و خدا ، لعنت كند شِمر را ! و خدا ، لعنت كند كسانى را كه براى جنگ با تو ، اسبْ زين كردند و لگام زدند ، و نقاب پوشيدند ! ۲
پدر و مادرم به فدايت ! به راستى ، سوگِ من بر تو ، بس بزرگ شد . اينك ، از خدايى كه مقام تو را بلند و گرامى داشت و مرا هم به خاطر تو گرامى داشت ، مى خواهم كه خونخواهى تو را همراهِ رهبرى پيروزمند از خاندان محمّد ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ ، نصيبم گردانَد .
خدايا ! مرا به خاطر حسين عليه السلام در دنيا و آخرت ، آبرومند گردان . اى ابا عبد اللّه ! همانا من به درگاهِ خدا تقرّب مى جويم و به پيشگاهِ پيامبرش و به پيشگاه امير مؤمنان و به پيشگاه فاطمه و به پيشگاه حسن و به سوى تو ، تقرّب مى جويم ، به خاطر دوستىِ تو ؛ و با بيزارى از كسانى كه تو را كُشتند و جنگ افروختند ؛ و با بيزارى از كسانى كه ستم كردن و بيداد ورزيدن بر شما را بنياد نهادند ؛ و بيزارى مى جويم به درگاه خدا و پيشگاه پيامبر ، از كسانى كه بنياد و بناى آن ستم را افراشتند و در حقّ شما و پيروانتان ، بيداد روا داشتند . بيزارى مى جويم به درگاهِ خدا و به پيشگاه شما ، از ايشان ، و به درگاهِ خدا تقرّب مى جويم . پس از آن ، به شما تقرّب مى جويم ، به خاطر دوستى شما و دوستى دوستان شما ، و به خاطر بيزارى از دشمنان شما و بر پا كنندگانِ جنگ عليه شما ، و به خاطر بيزارى از ياران و پيروان ايشان . همانا من در آشتى ام با هر كه با شما در آشتى باشد ، و در جنگم با هر كه با شما در جنگ باشد ، و دوستم با هر كه شما را دوست بدارد ، و دشمنم با هر كه شما را دشمن بدارد .
پس ، از خداوندى كه مرا به شناخت شما و دوستانتان ، گرامى داشت و از دشمنانتان بيزارى داد ، مى خواهم كه مرا همراه شما در دنيا و آخرت ، قرار دهد و گام راستىِ مرا در دنيا و آخرت ، نزد شما استوار دارد . از خدا مى خواهم كه مرا به جايگاهِ ستوده و پسنديده شما در نزد خدا برساند و خونخواهى شما را همراه با پيشواىِ ره يافته نمايان و گوياى به حق از خاندان شما ، به من ارزانى فرمايد . از خدا مى خواهم به حقّ شما و به مقامى كه نزد او داريد ، بهترين پاداشى را كه به هر داغديده اى عطا مى كند ، به خاطر داغدار بودنم بر شما ، به من عطا فرمايد . چه بزرگْ مصيبتى است! و چه گرانْ داغى است در اسلام و در همه آسمان ها و زمين!
خدايا ! مرا در اين جايگاه ، از كسانى قرار ده كه درود و رحمت و آمرزشت ، بدانان مى رسد . خدايا ! زندگانى ام را همانندِ زندگانى محمّد و خاندان محمّد گردان ، و مرگم را نيز همانند مرگ محمّد و خاندان محمّد ، قرار ده .
خدايا ! اين روز (عاشورا) ، روزى است كه بنى اميّه و زاده هند جگرخوار ، آن را فرخنده دانستند ؛ آن لعنت شده و فرزند لعنت شده ، بر زبانِ تو و زبان پيامبرت ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ ، در هر جا و مكانى كه پيامبر ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ در آن جا ايستاد .
خدايا ! لعنت كُن ابو سفيان و معاويه و يزيد پسر معاويه را ! لعنت جاودانِ تو بر آنان باد ، براى هميشه ! و امروز ، روزى است كه خاندان زياد و خاندان مروان ، به خاطر كشته شدن حسين ـ كه درود خدا بر او باد ـ ، شادمان شدند . پس لعنت و كيفرِ دردناكِ خود را بر آنان ، دوچندان فرما .
خدايا ! همانا من در اين روز ، در اين جا و در دوران زندگى ام با بيزارى جُستن از ايشان و نفرين بر آنان ، و به خاطر دوستى با پيامبرت و خاندان پيامبرت ، به درگاهِ تو تقرّب مى جويم كه درود بر او و ايشان باد !
سپس صد ۳ مرتبه گفته شود :
خدايا ! لعنت كن نخستين كسى را كه در حقّ محمّد و خاندان محمّد ، ستم كرد ، و آخرين ستمگرى را كه از آن ستمگر ، پيروى كرد !
خدايا ! لعنت كن بر آن گروهى كه به پيكار با حسين برخاستند و بر كشتن او ، همراهى كردند و پيمان بستند و به دنبال هم حركت كردند . خدايا ! جملگى آنان را لعنت فرما .
سپس صد مرتبه گفته شود :
سلام بر تو ، اى ابا عبد اللّه و بر روح هايى كه بر آستانِ تو فرود آمدند ! از من بر همه شما تا اَبَد ، درود و سلام خدا باد ، تا آن دَم كه زنده ام و روز و شب ، پا بر جاست . خداوند ، اين زيارتِ مرا ، آخرين زيارت از شما قرار ندهد . سلام بر حسين و بر على بن الحسين ۴ و بر ياران حسين ! ۵
پس مى گويى :
خدايا ! نخستين ستمگر را به لعن من ، مخصوص گردان و بدان ، آغاز كن ، لعن اوّلى را و سپس ، دومى و سومى و چهارمى را . ۶
خدايا ! لعنت كن يزيد را در مرتبه پنجم ، و لعنت كن عبيداللّه پسر زياد و زاده مرجانه و عمر پسر سعد و شمر و دودمانِ ابو سفيان و خاندانِ زياد و خاندان مروان را تا روز رستاخيز . ۷
پس به سجده مى روى و مى گويى :
خدايا ! ستايش سپاس گزارانِ تو بر مصيبتشان ، ويژه توست . ستايش ، از آنِ خداوند است بر سوگِ بزرگم . خدايا ! شفاعت حسين را در روز رستاخيز ، بهره ام فرما و مرا نزد خود ، با حسين عليه السلام و ياران حسين ـ كه بى دريغ در راه حسين عليه السلام جان باختند ـ ، به صدق (راستى) ثابت قدم بدار» .
امام باقر عليه السلام [سپس] فرمود : «اگر مى توانى كه او را در هر روز ، با اين زيارت از خانه ات زيارت كنى ، بكن كه پاداش همه آن را مى برى ».
و محمّد بن خالد طَيالِسى ، از سيف بن عَميره ، چنين روايت كرده است : با صفوان بن مهران جمّال و گروهى از اصحاب ، در پىِ امام صادق عليه السلام به سوى نجف ، بيرون آمديم و از حيره به سوى شهر ، حركت كرديم . هنگامى كه از زيارت فارغ شديم ، صفوان ، صورتش را به سوى [ منطقه كربلا ، مدفن ] ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام كرد و به ما گفت : از اين جا ، كنار سرِ امير مؤمنان عليه السلام ، حسين عليه السلام را زيارت مى كنيد ؟ امام صادق عليه السلام ، [ از اين جا ] به او اشاره كرد و من ، همراهش بودم .
سيف بن عميره مى گويد : سپس صفوان ، زيارتى را خواند كه علقمة بن محمّد حَضرَمى ، از امام باقر عليه السلام در روز عاشورا نقل كرده است . آن گاه ، دو ركعت نماز نزد سر امير مؤمنان عليه السلام خواند و در پى آن ، با امير مؤمنان عليه السلام وداع كرد و سپس ، رو به سوى امام حسين عليه السلام كرد و با اشاره ، به او سلام داد و با او نيز وداع نمود .
و در دعاى پس از زيارت ، چنين خواند : ۸
اى خدا ، اى خدا ، اى خدا ! اى اجابت كننده دعاى بيچارگان ! اى زُداينده اندوه اندوهمندان ! اى دادرس دادخواهان ! اى فريادرس فريادخواهان ! و اى آن كه از رگِ گردن به من نزديك تر است ! و اى آن كه ميانِ آدمى و دلش حائل است ! و اى آن كه در مقام بالاتر و در كرانه آشكار است ! و اى آن كه بخشاينده و مهربان است و بر عرشِ هستى استيلا دارد ! و اى آن كه خيانتِ ديدگان را و آنچه را در سينه ها نهان است ، مى داند ! و اى آن كه هيچ امر پنهانى بر او پوشيده نمى ماند ! اى آن كه آواها بر او مُشتبه نمى شود ! و اى آن كه نيازها[ىِ نيازمندان ] ، او را به اشتباه نمى افكند ! و اى آن كه پافشارىِ اصرارگران ، او را به ستوه نمى آورد !
اى دريابنده هر چه از دست روَد ! و اى گردآورنده هر چه پراكنده شود ! و اى انگيزنده جان ها از پسِ مرگ ! اى آن كه هر روز ، در كارى است ! اى برآورنده نيازها ! اى زُداينده اندوه ها ! اى بخشنده خواسته ها ! اى صاحب رغبت ها و اشتياق ها ! اى كفايت كننده كارهاى دشوار ! اى آن كه هر چيز را كفايت مى كند و چيزى در آسمان ها و زمين ، او را كفايت نمى كند ! از تو مى خواهم به حقّ محمّد ، خاتم پيامبران و على ، امير مؤمنان و به حقّ فاطمه ، دختر پيامبرت و به حقّ حسن و حسين كه همانا من ، در اين جايگاه ، به وسيله ، ايشان به تو روى مى آورم و بديشان ، توسّل مى جويم و به وسيله ايشان ، از درگاهت شفاعت مى جويم . به حقّ شأن ايشان نزد تو ، درخواست مى كنم و تو را سوگند مى دهم و بر آن ، پافشارى مى كنم ، و به شأن ايشان نزد تو و به مرتبه اى كه پيش تو دارند و بدانچه ايشان را بر جهانيان برترى دادى ، و به نامت كه آن را نزد ايشان نهادى و تنها بِدان نام ، آنان را در ميان جهانيان ، مخصوص داشتى و بدان نام ، آشكارشان كردى و فضل ايشان را بر جهانيان نماياندى ، چندان كه فضل ايشان بر فضل همه جهانيان ، برتر آمد . [ به حقّ همه اينها ] از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و اندوه و پريشانى و گرفتارى مرا برطرف نمايى ، امور مهمّ مرا كفايت فرمايى و دَينم را ادا كنى و در برابر فقر و تنگ دستى ، پناهم دهى و از درخواست نزد خلق ، بى نيازم كنى ؛ و كفايتم كنى از اندوه كسى كه از اندوهش مى ترسم ، و از بيداد آن كه از بيدادش مى ترسم ، و از دشوارى كسى كه از دشوارى اش مى ترسم ، و از درشتى آن كه از درشتى اش مى ترسم ، و از شرّ آن كه از شرّش مى ترسم ، و از نيرنگ آن كه از نيرنگش مى ترسم ، و از ستم آن كه از ستمش مى ترسم ، و از قدرت آن كه از قدرتش مى ترسم ، و از فريب آن كه از فريبش مى ترسم ، و از توانايىِ آن كه از گزندِ توانايى اش مى ترسم ، و اين كه نيرنگِ نيرنگبازان و فريبِ فريبكاران را از من بگردانى .
خدايا ! هر كه قصد من مى كند ، او را قصد كن ؛ و هر كه به من نيرنگ مى زند ، به نيرنگش بگير ، و مكر و حيله و نيرو و آرزوهايش را از من بگردان ، و هر گونه و هر جا كه مى خواهى ، شرّش از من بدار .
خدايا ! او را از من به فقرى مشغول دار كه جبرانش نكنى ، و به بلايى كه نپوشانى و مسكنتى كه رخنه اش را پُر نكنى ، و [ به ] مرضى كه عافيتش ندهى ؛ و [ به ]خوارى اى كه عزّتش نبخشى ، و به فقرى كه جبرانش نكنى .
خدايا ! خوارى و ذلّت را در برابر ديدگانش پديد آور و تنگ دستى را در خانه اش در آور ، و درد و بيمارى را در بدنش وارد ساز تا از من به كارى مشغولش دارى كه هرگز از آن نياسايد ، و مرا از يادِ او ببر ، همان سان كه يادِ خودت را از دلش بُردى ، و گوش و چشم و زبان و دست و پا و دل و همه اعضا و جوارحش را از گزند رساندن به من ، باز دار ، و بر همه آنها دردى در آور كه آن را شفا نبخشى تا از من ، [ به چيز ديگرى ]مشغول شود و يادِ من از خاطرش برود .
و مهمّات مرا كفايت فرما ، اى كفايت كننده مهمّاتى كه غير از تو ، كسى آن را كفايت نمى تواند كرد كه همانا تويى ، كفايت كننده اى كه جز تو، كفايت كننده اى نيست . تويى گشايش دهنده اى كه جز تو گشايش دهنده اى نيست . تويى دادرسى كه جز تو دادرسى نيست . تويى پناه دهنده اى كه جز تو پناه دهنده اى نيست . نوميد باد آن كه پناه دهنده و دادرس و پناهگاه و گريزگاه و رَستنگاهش جز تو باشد ؛ زيرا كه تويى مايه اعتماد و اميد و پناهگاه و گريزگاه و رَستنگاهم . پس به وسيله تو ، گشايش مى خواهم و كاميابى مى جويم ، و به حقّ محمّد و خاندان محمّد ، به تو روى مى آورم و به تو توسّل مى جويم و از تو شفاعت مى خواهم .
و از تو درخواست كنم ، اى خدا ، اى خدا ، اى خدا ! ستايش و سپاس ، ويژه توست و شكايت ، به درگاه توست . تويى آن كه از او درخواست يارى شود . پس اى خدا ، اى خدا ، اى خدا ! به حقّ محمّد و خاندان محمّد ، از تو خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و مرا در اين جايگاه ، از اندوه و پريشانى و گرفتارى بِرَهانى ، همان سان كه اندوه و پريشانى و گرفتارى را از پيامبرت ، برطرف كردى و هراس دشمن را از او راندى ، و مرا نيز بِرَهان ، چنان كه او را رَهاندى ، و همان گونه كه كار او گشودى ، كارم را بگشا ، و همان سان كه او را كفايت نمودى ، مرا نيز كفايت فرما . از من بگردان ، بيم آنچه را از آن بيمناكم ، و دشوارى آنچه را از آن ترسانم ، و اندوه آنچه را از آن اندوهگينم ، بى هيچ رنجى . بازم گردان با برآوردن نيازم و كفايتِ مهمّات دنيوى و اُخروى ام كه اندوهم مى دهد !
اى امير مؤمنان! و اى ابا عبد اللّه ! درود جاودانم بر شما باد ، تا واپسين دمِ حياتم ، و تا روز و شب ، پا برجاست ! خداوند ، اين زيارت را آخرين ديدارم از شما قرار ندهد و ميان من و شما دو بزرگوار ، جدايى نيفكند !
خدايا ! زندگانى مرا همانند زندگانى محمّد و فرزندانِ او قرار ده ، و مرا به مردن آنان ، بميران ، و جانم را بر آيين ايشان ، بستان ، و مرا با آنان ، محشور فرما ، و به اندازه چشم برهم زدنى ، ميان من و آنان در دنيا و آخرت ، جدايى ميفكن !
اى امير مؤمنان و اى ابا عبد اللّه ! به ديدار شما آمدم ، زيارت كنان و توسّل جويان به درگاهِ خدا كه پروردگار من و پروردگار شماست ، و به درگاه او ، به وسيله شما روى مى كنم و به وسيله شما ، به درگاهِ خداى متعال در اين حاجتم ، شفاعت مى خواهم . پس شفاعتم كنيد كه همانا شما دو بزرگوار ، نزد خدا ، مقامى ستوده و جايگاهى آبرومند و مرتبه اى والا و وسيله (تقرّب) داريد . اينك از زيارت شما بازمى گردم و چشم به راه برآمدن حاجتم و توفيقِ خود از لطف خدا به وسيله شفاعتِ شما دو بزرگوارم كه نوميد نشوم و ناكام و زيانكار ، باز نگردم ؛ بلكه از آن درگاه ، رستگار و پيروز و كامياب و مستجاب ، با حاجت هاى بر آورده شده ، باز آيم و شما دو بزرگوار به درگاه خدا ، مرا شفاعت كنيد .
بدانچه خدا خواهد ، باز مى آيم ، و هيچ جنبش و نيرويى نيست ، مگر به [ خواست ]خدا . كارم را به خدا مى سپارم و بر او تكيه مى كنم و توكّل مى نمايم و مى گويم : بس است خداوند ، مرا ! خداوند ، دعاى هر كه را كه او را مى خواند ، مى شنود . اى سَرورانم ! جز خدا و شما ، آرمان و مقصودى ندارم . هر چه پروردگارم خواهد ، همان شود و هر چه نخواهد . نمى شود ؛ و هيچ جنبش و نيرويى نيست ، مگر به [خواست ]خدا . شما را به خدا مى سپارم و اميدوارم كه خداوند ، اين زيارت را آخرين زيارتم از شما قرار ندهد .
اينك ، باز گشتم ، اى سَرورم، اى امير مؤمنان ، و اى سرپرستم ! و تو نيز ، اى ابا عبد اللّه ، سَرورا ! و درود من بر شما دو بزرگوار ، جاودانه باد تا آن گاه كه روز و شب ، پشتِ هم در آيند . اين درود ، بر شما جاودانه باد و اين درودم ـ به خواست خدا ـ ، از شما پوشيده مباد ! و از خدا خواهم به حقّ شما دو بزرگوار ، رسيدن درودم را به شما ، اراده فرمايد و آن را به جاى آورد ، كه همانا اوست ستوده بزرگوار .
سرورا ! از نزد شما ، توبه كنان و ستايش كنان و سپاس گويان و اميدوار به پذيرش دعايم باز آمدم ، بى آن كه نوميد و مأيوس باشم ، و بى آن كه به شما و زيارت شما بى اشتياق باشم ؛ بلكه به حضورِ شما و زيارتِ شما ، باز خواهم گشت ـ اگر خدا خواهد ـ ؛ و هيچ جنبش و نيرويى نيست ، مگر به [ خواست ] خدا .
اى سرورانم ! به شما و زيارت شما بس مشتاقم ، پس از آن كه دنياخواهان ، از شما و زيارت شما رُخ برتافته اند . پس خداوند ، اميد و آرزويم به ديدار و زيارت شما را به نوميدى نگرداند ، كه همانا اوست نزديك و اجابت كننده .
سيف بن عَميره مى گويد : از صفوان پرسيدم : علقمة بن محمّد حَضرَمى ، تنها زيارت نامه را براى ما از امام باقر عليه السلام نقل كرد و اين دعا را نياورد .
صفوان گفت : با سَرورم امام صادق عليه السلام ، به اين جا وارد شدم و امام عليه السلام ، همين گونه كه ما در زيارتمان كرديم ، انجام داد و پس از نماز ، اين دعا را همان گونه كه ما خوانديم ، خواند و همان گونه كه ما وداع كرديم ، وداع كرد .
صفوان ، سپس به من گفت : امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اين زيارت را به ياد بسپار و آن را بخوان و با آن ، [ امام حسين عليه السلام را ] زيارت كن كه من از جانب خداى متعال ، ضامن هستم كه هر كس با اين زيارت نامه ، زيارت كند و اين دعا را بخواند ، از نزديك يا دور ، زيارتش پذيرفته مى گردد ، كوشش وى سپاس گزارى مى شود ، سلامش در پسِ پرده نمى ماند و مى رسد ، و حاجتش هر چه باشد ، از سوى خدا بر آورده مى شود و نااميد ، باز نمى گردد .
اى صفوان ! اين زيارت را با همين ضمانت از پدرم يافتم و پدرم از پدرش على بن الحسين عليه السلام با همين ضمانت از حسين عليه السلام ، و حسين عليه السلام با همين ضمانت از برادرش حسن عليه السلام ، و حسن عليه السلام با همين ضمانت از پدرش امير مؤمنان عليه السلام ، و امير مؤمنان با همين ضمانت از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با همين ضمانت از جبرئيل عليه السلام ، و جبرئيل با همين ضمانت از خداى .
بى ترديد ، خداوند ، به خود اين گونه سوگند ياد كرده است : هر كس حسين را از نزديك يا دور ، با اين زيارت نامه زيارت كند و اين دعا را بخواند ، زيارتش را مى پذيرم و او را شفيعِ درخواستش مى كنم تا به هر كجا كه برسد ، و خواسته اش را به او عطا مى كنم و از نزد من ، ناكام باز نمى گردد ؛ بلكه او را شادمان و با روشنىِ چشمش به رواشدن حاجتش و دستيابى به بهشت و آزادى ، از آتش ، باز مى گردانم و شفاعت او را در باره هر كس ، جز دشمن اهل بيت ، مى پذيرم .
خداى متعال ، بر اين مطلب در برابر خود ، سوگند ياد كرده و ما را گواه گرفته است بر آنچه فرشتگان ملكوتش بر آن گواه بودند .
سپس جبرئيل عليه السلام فرمود : اى پيامبر خدا ! خداوند ، مرا به شادى و مژده رسانى بر تو ، روانه كرد ، و نيز شادى و مژده رسانى براى على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام و نيز امامان از نسل تو تا روز قيامت . پس شادى ات ، اى محمّد ! و شادى على ، فاطمه ، حسن و حسين ، امامان و شيعيانتان ، تا روز قيامت ، مستدام باد !
سپس صفوان گفت : امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اى صفوان ! هنگامى كه نيازى به خدا پيدا مى كنى ، در هر جا كه هستى ، اين زيارت را بخوان و اين دعا را بكن و حاجتت را از خدايت بخواه كه از سوى خدا ، بر آورده مى شود ، و خدا به خاطر لطف و عنايتى كه نسبت به پيامبرش دارد ، با وى خُلف وعده نمى كند ؛ و البته ستايش ، ويژه خداست» .
1.ترجمه متن زيارت ، از كتاب زبده مفاتيح الجنان كه به وسيله كريم زمانى انتخاب وترجمه شده ، با اندكى تصرّف ، آمده است .
2.علّامه مجلسى قدس سره مى گويد : «شايد در آن زمان ، به خاطر شناخته نشدن توسّط دشمنان ، هنگام رفتن به جنگ ، بلكه در همه سفرها ، نقاب زدن متعارف بوده است ، و اين جمله زيارت ، به آن اشاره دارد » . در ادامه اين سخن ، علّامه مجلسى ، وجوه ديگرى هم ذكر مى كند (براى اطّلاع بيشتر ، ر. ك : بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۳۰۱) .
گفتنى است كه در كامل الزيارات ، همان طور كه در روايت قبلى گذشت ـ به جاى «تنقّبت لقتالك ؛ براى جنگ با تو نقاب زدند» ، عبارت «تهيّأت لقتالك يا أبا عبداللّه ؛ براى جنگ با تو ـ اى ابا عبد اللّه ـ آماده شدند» ، آمده است كه به نظر ، درست تر مى آيد . البته در كتاب هاى المصباح، كفعمى و البلد الأمين و المزار، شهيد اوّل و بحار الأنوار ، هر دو كلمه آمده است و به احتمال بسيار ، يكى نسخه بدل ديگرى بوده و سپس در متن ، وارد شده است . و اللّه العالم !
3.گفتنى است كه در حاشيه كتاب شفاء الصدور فى شرح زيارة العاشور (ج ۱ ص ۱۱۰) كه به فارسى نگاشته شده ، سندى مجهول از يكى ازمحدّثان بحرين ، سينه به سينه ، به امام هادى عليه السلام نسبت داده شده كه فرمود:
«هر كس قسمت لعن زيارت عاشورا را يك بار بخواند و آن گاه بگويد : خداوندا ! همه آنان را نود و نه بار ، لعن كن ، گويى يكصد بار ، آن را خوانده است ، و هر كس بخشِ سلام اين زيارت را يك بار بخواند و بعد بگويد : نود و نه بار سلام بر حسين و بر على بن الحسين ، و بر فرزندان حسين ، و بر ياران حسين ! ، گويى يكصد بار كامل ، آن را از اوّل تا آخر ، خوانده است» .
در كتاب الذريعة (ج ۱۵ ص ۲۹) نيز شبيه اين مطلب نقل شده است ؛ ليكن بديهى است كه اين گونه روايات ، فاقد اعتبار هستند .
4.در البلد الأمين و المصباح كفعمى ، اين افزوده هم آمده است : «و بر فرزندان حسين» .
5.در مصباح الزائر ، در اين قسمت، «كسانى كه خونِ قلب خويش را در راه حسين ، نثار كردند» افزوده شده است.
6.در كهن ترين نسخه (خطّى موجود مصباح المتهجّد ، نگاشته شده به سال ۵۰۲ق) به جاى اين جمله ، چنين آمده است : «و بدان ، آغاز كن همه ستم كنندگان در حق محمد و خاندان محمد را خدايا ! لعنت كن يزيد را و عبيداللّه بن زياد را . . .» ادامه اين بند از نسخه ، خوانا نيست .
7.همان گونه كه در روايت پيشين گذشت در كامل الزيارات ، به جاى : «خدايا ! نخستين ستمگر را به لعن من ،مخصوص گردان ... تا روز قيامت» ، چنين آمده : «خدايا ! اوّلين ظالمى را كه به خاندان پيامبرت ستم كرد ، لعن مخصوص كن . سپس دشمنان خاندان محمد صلى الله عليه و آله را از اولين و آخرين ، لعن نما . خدايا ! يزيد و پدرش را لعن كن ! و عبيد اللّه بن زياد و خاندان مروان و بنى اميّه را ، همگى تا روز رستاخيز ، لعن كن» .
8.ترجمه متن دعا ، از كتاب زبده مفاتيح الجنان كريم زمانى ، با اندكى تصرّف ، گرفته شده است .